رسالت حوزه های علمیه و نقش و وظیفه طلاب (مرتبط با نظام آموزشی حوزه‌های علمیه)

     اینک پس از گذشت ۲۲ سال از عمر پر برکت انقلاب اسلامی، در حالی در آستانه ورود به سال جدید از دفتر زرین و پر افتخار این نظام مقدس قرار گرفته‌ایم که به یاری خدا و پرچمداری روحانیت معظم و حضور همه جانبه مردم، کشور امام زمان (عج) توانست فراز و نشیب‌های بسیاری را با موفقیت پشت سر گذاشته و هزاران توطئه دشمن را در نطفه خفه سازد و با کسب دستاوردهای شگرف در عرصه‌های مختلف، به سرعت به سوی سازندگی و استقلال گام بردارد.

     علیرغم تمام این افتخارات، چنانچه به اصطلاح کلاه خودمان را قاضی کنیم و حاصل تلاش نهادهای مختلف کشور، طی ۲۲ سال گذشته را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم، درخواهیم یافت که صدها و بلکه هزاران موضوع و مشکل وجود داشته و دارد که با کمی سرمایه‌گذاری در ابعاد و زمینه‌های مختلف، امکان رفع آنها نیز میسر بوده است، اما متاسفانه کم‌توجهی ما سبب گشته تا دشمنان این مرز و بوم بویژه در سال‌های اخیر از خلاءهای موجود نهایت بهره را برده و خواسته‌های خود را با استفاده از فرصت‌هایی که برایش ایجاد شده، اعمال نمایند.

     بدیهی است در این رابطه، بخش عمده‌ای از مسئولیت‌ها متوجه روحانیون و طلاب معزز به عنوان پرچمداران نهضت بوده و لذا انتظارات جامعه از این قشر بیش از سایر اقشار و نهادها می‌باشد. در این راستا شاید بتوان موارد ذیل را بخشی از مهمترین وظایف و مسئولیت‌های حوزه‌های علمیه دانست.

۱- فرهنگ سازی و ارائه الگوهای جایگزین:

     بی شک حذف ارزش‌ها و آداب و رسوم مبتذل رژیم طاغوت که متاثر از فرهنگ منحط غربی بود، یکی از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی به‌شمار می‌رود، اما همانگونه که صاحبنظران و متخصصین علوم اجتماعی نیز گفته‌اند، چنانچه فرهنگ یا آداب مناسبی جایگزین آداب و رسوم قبلی نگردد، در درازمدت و در پاره‌ای از موارد حتی در کوتاه‌مدت، مجددا سنت‌های قبلی باز خواهند گشت و ارزش های جدید بتدریج رنگ خواهند باخت و این موضوع نکته‌ای است که به نظر می‌رسد، بویژه در سال‌های اخیر به شکل محسوسی در جامعه در شرف وقوع است و همانگونه که اشاره شد، مطمئنا علت این بازگشت‌ها در رابطه مستقیم با کم‌توجهی به مقوله فرهنگ‌سازی و ارائه الگوهای جایگزین قرار دارد.

    به عنوان مثال؛ یکی از مصادیق ناشی از بروز این غفلت را می‌توان در رجوع مجدد مردم به سنت‌های غلط و غیراخلاقی در عروسی‌ها مشاهده کرد، بدیهی است برای شاد کردن مردم، اَعمال غیراخلاقی و خلاف شرع از هیچ فردی پذیرفته نیست، اما با توجه به تفاوت دانش، سلایق و دیدگاه‌ها، منطقی نیست که انتظار داشته باشیم همه افراد جامعه در سِلک یک شخص کاملاً معتقد، متشرع و مذهبی، تمام مستحبات را بجا آورده و از همه مکروهات اجتناب نماید، بلکه لازم است ضمن توجه به شئونات اسلامی و اخلاقی، با ارائه الگوهایی مناسب (الگوسازی بومی) که رضایت آحاد مختلف مردم جامعه را جلب نماید، این مشکل را برطرف کرد و یا حداقل با حذف و اصلاح بخش‌های غلط از مجموعه آداب و سنن هر مراسم، روش جدیدی را طراحی و ترسیم نمود.

     با اینکه منابع و متون اسلامی سرشار از توصیه های فراوان در مورد حجاب، پوشش اسلامی و مسائلی مانند؛ رنگ لباس و کفش و حتی چگونگی آرایش و نگهداری موی سر و امثال آن می باشد، به علت عدم معرفی صحیح دیدگاه اسلام در مورد اینگونه مسائل و یا عدم دقت در ضابطه‌گذاری و تبیین فرهنگ جامع و فراگیر برای جامعه، مسائلی مانند؛ حجاب و پوشش اسلامی نیز دستخوش همین چالش‌ها بوده است، در حدی که بعضاً مشاهده می‌شود، جوان مسلمان ایرانی، با تاثیرپذیری از فرهنگ بیگانه و نه با مبنا قرار دادن توصیه‌های اسلامی، همان تاکیدها و توصیه‌ها را در تطبیق با فرهنگ غرب تعقیب و جستجو می‌نماید.

     مصداق و نمونه دیگر از این معضل که سال‌هاست به اَشکال مختلف در حال توسعه می باشد، تصاویر و شعائر بی محتوا و بعضا مبتذل و حتی توهین آمیزی است که بر روی البسه و سایر لوازم و ملزومات عمومی مورد استفاده مردم بویژه جوانان چاپ می شود.

۲- بی توجهی به ارائه علمی و آکادمیک نظریات و دیدگاه های اسلامی:

     یکی از نکات رنج‌آوری است که متاسفانه همچنان مورد غفلت و بی‌مهری قرار داشته و دارد، عدم ارائه آکادمیک و علمی دیدگاه ها و نظریات اسلامی در عرصه‌ها و موضوعات مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و سایر موارد مشابه، برای تدریس در دانشگاه‌ها می‌باشد.

     در این رابطه علی‌رغم فرهنگ غنی و نظریات متقن اسلامی در اکثر بخش ها و موضوعات، کمتر منبعی را می‌توان یافت که حاوی کلیه اصول (کلاسیک) قابل قبول برای تدریس در مراکز آموزش عالی (دانشگاه ها) باشد، به عنوان مثال؛ در بحث مدیریت یکی از معدود کتاب‌های موجود (مربوط به مدیریت اسلامی) کتابی است که اگرچه بسیار ارزشمند و پرمحتوا است، اما با نگرشی تک‌بعدی، صرفاً به جنبه‌های اخلاق فردی مدیر پرداخته و قاقد سایر نظریه‌های جامع و اصولی مدیریت اسلامی می‌باشد و با توجه به گستردگی دامنه این علم، پاسخگوی نیازهای این بخش از علوم نیست.

     این مشکل در مورد علومی (سایر رشته های علوم اجتماعی و انسانی) مانند؛ روانشناسی، جامعه‌شناسی و حتی مقوله‌هایی مانند؛ بیمه و دیگر موارد مشابه، بیش از سایر علوم محسوس است، به طوری که اکثر اساتید دانشگاه‌ها، حتی افراد متعهد و معتقد نیز، به هنگام ارائه دیدگاه اسلام در مورد موضوع مورد تدریس، معمولا با نگاهی گذرا، سطحی و سلیقه‌ای، صرفاً نظر اسلام را متعادل و ترکیبی از چند دیدگاه معرفی می نمایند و بعضاً علیرغم قدمت پیدایش و پایه‌گذاری این علوم در سرزمین‌های اسلامی، تصویر به شکلی ترسیم می‌گردد که گویی این اسلام و مبانی اسلامی است که متأثر از طرز تفکر اندیشمندان و نظریه‌پردازان سایر مکاتب و ادیان بوده است، در حالی‌که اولاً اکثر آنان پس از ظهور اسلام پا به عرصه وجود گذاشته‌اند و ثانیاً بخش عمده‌ای از نظریات دانشمندان مورداشاره منتج یا حداقل  متأثر از دیدگاه‌ها و نظریات اسلامی است (به عبارت دیگر؛ مبانی اسلامی مبنای پیدایش بسیاری از نظرات شرقی و غربی بوده است).

     البته نگارنده به علت ناچیز بودن میزان آشنایی با منابع و کتب متعدد و مختلف اسلامی، مدعی نیست که کاری انجام نشده و بطور مطلق منبعی وجود ندارد، بلکه این اعتقاد وجود دارد که یا در حد شایسته کاری انجام نشده و یا اگر انجام شده، (صرفاً در حوزه قابل استفاده بوده) و فاقد شرایط لازم برای تدریس در مراکز آموزش عالی بوده و یا حداقل اینکه (منابع تهیه شده) خوب (به شکل اصولی) معرفی نشده‌اند و لذا به نظر می‌رسد، حوزه‌های علمیه در این بخش از رسالت خود، توفیق چندانی نداشته‌اند.

     علی‌ایحال برای رفع این نقیصه پیشنهاد می‌گردد، ترتیبی اتخاذ گردد تا از طریق برگزاری نمایشگاه‌های کتاب و سمینارهای مشترک در مراکز آموزش عالی و معرفی فراگیر آثار موجود برای اساتید و دانشجویان هر رشته، افراد مذکور را توجیه نموده و در عین حال با اجرای پروژه ها و تحقیقات (مشترک) علمی در هر باب، تدوین منابع (نظریه پردازی) مـــوردنیاز در دستور کار قرار گیرد و با انجام تحقیقات علمی و دانشگاهی و دسته‌بندی کلاسیک مطالب مذکور، امکان استفاده از انتشارات حوزه های علمیه برای تدریس در دانشگاه‌ها فراهم گردد.

توضیح: این مقاله بهمن ماه سال ۷۹ تدوین شده و در وی‍ژه‌نامه دهه فجر روزنامه جمهوری اسلامی همان زمان چاپ شده است.

                                                                                                            احمد رضا هدایتی

                                                                                                           بهمن ماه سال ۱۳۷۹

شما همچنین می توانید ...

٪ پاسخ

  1. ساعد گفت:

    سلام:
    مطالب خیلی خوبی است، اما منظور شما از ارائه آن در حال حاضر چیست؟

    • احمد رضا هدایتی گفت:

      آقا ساعد عزیز سلام:
      در بخش معرفی سایت توضیح داده ام که سایت حاوی نظرات، تجربیات و پیشنهاداتی است که اینجانب در گذشته یا اخیرا نوشته ام و برخی از آنها همچنان جای کار و پیگیری دارد و اصلاح آنها مستلزم جلب توجه مسئولین محترم است، لذا همانگونه که اعلام شده با این هدف، به تدریج سایر مطالب نیز بر روی سایت قرار خواهد گرفت.
      یا علی- موفق باشید

  2. محمد گفت:

    سلام خداقوت
    البته این مقاله در سال ۷۹ و در سنین جوانی انقلاب اسلامی نگاشته شده هنوز مملکت از داغ جنگ و مشکللت آن فارغ نشده بود ؟! و تاحدودی انتظاراتی که فکر میشد در مسیر پیشرفت انقلاب بایستی محقق شود مد نظر نگارنده بوده و شای اگر اشکالی هم میدید قابل اغماض بود
    ولی امروز چهل و یکمین سال انقلاب اسلامی در شرف پایان است و انقلاب اسلامی به میانسالی رسیده و میتوان گفت که روحانیت و حوزه در مواردی مثل :
    کادر سازی برای حکومت اسلامی ، و ایجاد مبانی حکومت اسلامی که اخلاق و قانون حرف اول رابزند ،
    ساز و کار شرعی در رعایت امور مالی و بانکی جامعه ،
    در رعایت حقوق شهروندی با توجه به حقوق اسلامی و بین المللی و روابط بین حاکمان و مردم
    ، انتخابات و شرع و قانون و تبین حکمرانی اسلامی کوتاهی یا کم کاری کرده که متاسفانه تلاشی برای جبران هم دیده نمیشود و به همین دلیل با کمترین مشگلی امنیت جامعه تهدید میشود ووو خداکند که این مهم محقق شود

    • احمدرضا هدایتی گفت:

      جناب آقا محمد عزیزسلام؛
      البته کارهایی انجام شده است، اما یا به نتیجه نرسیده و یا در حد انتظار نبوده است و لذا با فرمایش شما موافقم.
      موفق باشید
      یاعلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *