سهم ایران از تولید ثروت جهانی

سهم ایران از تولید ثروت جهانی و نقش متقابل مردم و مسئولین در این زمینه

     به گواهی تاریخ زمانی نه چندان دور، ایران مهد تمدن و یکی از برترینهای جهان در عرصه علم و دانش و همچنین تولید و تجارت به  شمار می‌رفت و آن زمان که فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی در هم آمیخت، با تربیت دهها و بلکه صدها محقق و دانشمند بلند آوازه و نامی همچون ابن سینا، ابوریحان بیرونی، رازی و غیاث الدین کاشانی، غنای این جایگاه را دو چندان نمود و جهان معاصر را به حد کمال، متاثر علم و دانش خود ساخت، اما دیری نپایید که تحت تأثیر نفوذ و هجوم‌های پی‌درپی بیگانگان و ضعف حکام نالایق، روشنایی چراغ‌ علم و دانش و کار و تلاش در این سرزمین کم فروغ شده و رو به افول گذاشت و این روند برای مدتی نسبتا طولانی، تا قبل از بروز انقلاب شکوهمند اسلامی همچنان ادامه یافت.

     پس از ظهور انقلاب اسلامی که به حق معجزه قرن نام گرفت، تحت رهبری های داهیانه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (دامه) که پیوسته تحت عناوین مختلف از جمله: خودکفایی در عرصه های مختلف کشاورزی، صنعتی و به ویژه علمی، با طرح موضوعاتی مانند: نهضت نرم افزاری، تهیه نقشه جامع علمی کشور و تقویت و توسعه علوم انسانی، موضوع را مورد تاکید قرار می دادند، بتدریج شرایط برای احیاء مجدد موقعیت از دست رفته فراهم و بار دیگر پرچم عزت و اقتدار کشور در مسیر توسعه و تعالی، در ابعاد مختلف مادی و معنوی به اهتزاز درآمد.

      اینک بیش از سه دهه از عمر با برکت انقلاب شکوهمند اسلامی را پشت سر گذاشته‌ایم، مدت زمانی که طی آن حوادث تلخ و شیرین بسیاری روی داده و توطئه بیگانگان که منافع خود در این نقطه از کره خاکی را از دست رفته می دانند، مشکلات فراوانی را به کشور تحمیل نموده و نظام اسلامی را با فراز و نشیب‌های متعدد مواجه ساخته است و این در حالیستکه یه یاری خدا و حضور هوشمندانه و اثر گذار امت همیشه در صحنه ایران اسلامی، نه تنها هیچیک از این حوادث ناگوار و رویدادهای ناخوشایند، نتوانسته به مانعی جدی در مسیر توسعه و پیشرفت کشور تبدیل شود، بلکه در برخی از موارد، حتی حوادث تلخی مانند جنگ تحمیلی یا تحریم‌ها نیز، خود به انگیزه‌ای برای اتحاد و انسجام بیشتر و  عاملی برای تسریع در مسیر پیشرفت و توسعه و تولید علم و ثروت تبدیل شده‌اند.

      اگر چه برخی از افراد مغرض در تشریح موقعیت ۳۰  سال اخیر کشور در قیاس با وضعیت آن قبل از بروز انقلاب اسلامی، بدون اشاره به وضعیت نابسامان اقتصادی و عمق مشکلات و ناهنجاریهای فراوان اجتماعی و فرهنگی و نیز جایگاه نازل بین المللی ایران در دوران طاغوت، با طرح موضوعات عوامفریبانه انحرافی و حاشیه ای مانند، پایین بودن قیمت کالا و خدمات در دوران گذشته، همواره تمام تلاش خود را برای مخدوش ساختن دستاوردهای انقلاب اسلامی بکار برده اند، اما واقعیت اینستکه افراد مذکور متقابلا هیچگاه به پایین بودن قدرت خرید اکثریت جامعه، ناچیز بودن امکانات مدرن و به تبع آن محدود بودن توقعات و نیازهای افراد جامعه در آن زمان نپرداخته اند و این در حالیستکه پس از انقلاب اسلامی، دستاوردها در بخش‌های مختلف بقدری گسترده، ارزشمند و متنوع بوده که موقعیت کنونی را در نگاه هر انسان منصف و معقولی، با وضعیت کشور در قبل از بروز این رویداد تاریخی غیر قابل قیاس نموده است.

      هم اکنون گرچه ردپای فقر بطور کامل محو نگشته است، اما آثار توسعه و رفاه عمومی نه تنها در زندگی اکثریت قاطع مردم جامعه، بلکه به راحتی در زمینه های مختلف زندگی اجتماعی قـــــابل لمس می باشد، دستاوردهای علمی دانشمندان ایرانی در بخشها مختلف از جمله: انرژی هسته‌ای، سلولهای بنیادی، تولید دارو و سایر موضوعات علوم پزشکی، فناوری نانو و طراحی و تولید محصولات نظامی، پیشرفتهای فراوان در عرصه های مختلف صنعتی و افزایش میزان تولیدات و صادرات در بخشهای مختلف و همچنین رشد قابل توجه سایر شاخه های علم و دانش، همگی بیانگر آن است که به تعبیر حضرت امام (ره) ما می‌توانیم و خواستن توانستن است و شاید مقام معظم رهبری (دامه)  نیز با نگاه به همین موضوع بود که در فرمایشی با این مضمون فرمودند: در آینده عزت و اقتدار از آن کشوری است که از علم و دانش بیشتری برخوردار باشد و این مسیری است دست یافتنی اما سخت که به همتی سترگ، مشارکت همگانی و عزمی عمومی نیاز دارد.

      بــــا این وجود و علی رغم تمام پیشرفت‌های کسب شده، نمی توانیم، بگوییم که اکنون به تمام آرمانها و خواسته های انقلاب دست یافته ایم، چرا که برای ما هنوز تا رسیدن به وضع مطلوب راه زیادی باقیمانده است، زیرا دستیابی به مرحله‌ای از دانش که بتوانیم، در مواجهه با تحریم‌ها و در رقابت با بازارهای بین المللی، نه همه محصولات ( که امکان پذیر و منطقی نیست) بلکه در حد رفع وابستگی در تامین نیازهای اساسی، بخش عمده آنها را خود تولید نماییم، فاصله داریم. کافی است بطور گذرا  به وسایل و امکانات متنوع و مدرن محیط کار یا محل زندگی خودمان نگاهی بیندازیم و سهم دانشمندان و نخبگان ایرانی از اختراع، ابداع و یا حتی تولید داخلی این امکانات را مورد بررسی قرار دهیم. هنوز بخش زیادی از نیازهای اساسی ما وارداتی است و بخش قابل توجهی از حاصل فعالیتهای تولیدی ما به شکل مواد اولیه خام و بدون فرآوری و در نظر گرفتن ارزش افزوده آن، صادر می‌شود.

علی‌رغم اینکه سال‌ها، تولید کننده نفت بوده‌ایم، اما همچنان خام فروشی نفت دغدغه اصلی مسئولین به شمار می‌رود و هنوز نتوانسته‌ایم حداقل در این زمینه بطور کامل نیازهای داخلی کشور را تأمین نماییم.

     در سایر بخش‌ها، علی رغم پیشرفتهای شگرف و ارتقاء قابل ملاحضه جایگاه علمی کشور و با اینکه در حد قابل توجهی به دانش بومی و تکنولوژی‌های روز دنیا دست یافته‌ایم، اما اولاً هنوز به حدی از خودباوری و بلوغ علمی نرسیده‌ایم که همه دستاوردهای علمی را به محصول تبدیل نموده و به یک تولید کننده واقعی دانش و صادر کننده متکی به فن‌آوری بومی تبدیل شویم و ثانیاً همچنان در بخش‌های زیادی از فعالیت‌های عمرانی، صنعتی و خدماتی، بیش از حد متعارف نیازمند واردات و استفاده از دانش، تجهیزات و ماشین آلات خارجی هستیم.

      با وجود اینکه از ظرفیتهایی فوق العاده و فرهنگی غنی، کهن و ارزشمند برخورداریم، اما در مقطعی از تاریخ چنان سر در لاک خود فرو برده بودیم که علی‌رغم تمام تلاش‌های ۳۰ ساله اخیر و برخورداری از مستعدترین نیروی انسانی، نخبه، مومن، متعهد و با انگیزه، به شدت از غافله علم فاصله داریم و این فاصله در حدی است که کشورهایی مانند آمریکا بعنوان کشوری بدون تاریخ و مهد خشونت و بربریت و یا حتی کشوری مانند سوئد با قدمتی کمتر از یک قرن و برخورداری از کمترین منابع طبیعی، در عرصه‌های علمی و تکنولوزیکی جلوتر از ما حرکت می‌کند.

      اهمیت این موضوع آنگاه ملموستر می شود که با نگاهی دقیقتر و عمیقتر، فرآیند تولید ثروت در جهان را مورد بررسی قرار دهیم، فرآیندی که با داد و ستد بین افراد جوامع آغاز و با گسترش کسب و کار، در قالب صادرات و واردات مواد اولیه (عمدتا خام) مانند محصولات کشاورزی و مصنوعات نساجی شکلی جهانی بخود گرفت و بتدریج با تولید انواع محصولات صنعتی کوچک و بزرگ در سطح دنیا توسعه یافت و هم اکنون نیز در کشورهای پیشرفته با رویکردی استراتژیک، به تولید علم با بیشترین میزان آورده و کمترین هزینه برای تولید و توزیع، تغییر مسیر یافته و جایگزین محصولات حجیم صنعتی شده است.

این روند در شرایطی در حال تکامل است که  متاسفانه هم اکنون نیز برخی از ما با پرداختن به مسائل حاشیه ای و تغافل نسبت به حوادث محیط اطراف و دسیسه های دشمنان برای فاصله انداختن بین ما و هویت ایرانی و اسلامیمان، چنان در دنیای خیالات واهی و منافع گروهی و شخصی خود غرق شده‌ایم که گویا سرعت سریع و محیرالعقول دیگران در راه توسعه و سبقت در ربودن گوی علم و دانش از یکدیگر را نمی‌بینیم. این نگاه نادرست نه تنها کندی کار در این مسیر را به همراه داشته، بلکه سبب شده تا ما در صحنه رقابتهای جهانی، همچنان در ردیف‌های آخر از کشورهای در حال توسعه جای بگیریم و کشورهایی که شاید در وضعیتی به مراتب نامساعدتر از ما قرار داشتند، هم اکنون در گروه صادر کنندگان کالای خود به ایران قرار داشته باشند.

      بعنوان مثال: گفته می‌شود ژاپنیها در گذر از مرحله عقب‌ماندگی و ورود به مرحله توسعه یافتگی، در یک اقدام فراگیر و ملی و با عزم و اراده ای جدی، بعنوان یک شعار راهبردی اعلام کردند که دیگر هیچ کالای غیر ضروری را وارد نخواهند کرد، مگر اینکه خود آن را تولید نمایند و این در شرایطی است که در این کشور، منابع طبیعی بعنوان یکی از سه عامل اصلی تولید ثروت، فقط ۲%  از منابع را بخود اختصاص داده است، اما این مشکل مانع کار نشد و آنها توانستند با تقویت دو عامل دیگر یعنی امکانات فیزیکی با ۱۸% سهم و بویژه منابع انسانی (علم و دانش نیروهای متخصص و ماهر) با ۸۰% سهم، نه تنها شکاف موجود را برطرف نمایند، بلکه با اتکاء به تولید علم و فناوری عمدتا بومی، ژاپن را به یکی از بزرگترین صادر کنندگان و صاحبان سرمایه در دنیا تبدیل نمایند.

     چینی‌ها نیز با برخورداری از کمترین منابع طبیعی، در اقدامی مشابه اعلام کردند هر کالایی را فقط یکبار وارد می‌کنند و در مراحل بعد، خود آن کالا را تولید می‌کنند و در حال حاضر نیز با وارد نمودن مواد اولیه ارزان قیمت و تبدیل آن به محصولات جدید و صدور آن به اقصی نقاط دنیا، بیشترین ارزش افزوده را عاید خود می سازند و به این مقدار هم بسنده نکرده و با سرمایه گذاری در دیگر کشورها، به آن سطح از رشد دست یافته اند که هم اکنون تنها در کشورهای آفریقایی بالغ بر ۷۰۰ پروژه عمرانی و صنعتی در بخشها و موضوعات مختلف را در دست اجرا دارند و این موضوعی است که در مورد سایر کشورهای پیشرفته مانند: آلمان با سهم چهار درصدی و اسپانیا با سهم ده درصدی از منابع طبیعی (نسبت به سایر عوامل تولید ثروت در یک کشور) و حتی در مورد رژیم منفور صهیونیستی با جمعیتی که براساس آخرین آمارها، تعدادشان در کل جهان به ۱۵ میلیون نفر هم نمی رسد، نیز مصداق دارد.

     اگر چه شرایط کسب و کار و ارزشهای اجتماعی در کشور ما تابع شرایط خاص خود بوده و با سایر کشورها از جمله چین که از ظرفیت و توان انسانها به مثابه یک ماشین، بهره کشی می شود، تفاوت دارد، اما نباید فراموش کنیم که از دیر باز در سایه برخی سیاستگذاریها و اقدامات غیر اصولی دستگاههای ذیربط، علی رغم وجود نرخ بالای بیکاری در کشور، به جای آنکه موانع موجود را شناسایی و مرتفع و برای کاهش نرخ رشد بیکاری، هزینه های سرمایه گذاری در تولید و حتی پرداخت یارانه به این موضوع را پذیرا باشیم، نه تنها کالاهای غیر تولیدی در کشور را، وارد می نماییم، بلکه به بهانه ایجاد رقابت و افزایش کیفیت تولیدات داخلی و بدون ایجاد محدودیتهای منطقی و متعادل، بقدری ساز و کار ورود محصولات خارجی را تسهیل می نماییم که بخش قابل توجهی از داشته‌ها خود در بخش صنعت را نیز بطور کامل از دست داده و متاسفانه این روند بگونه‌ای در حال گذر است که از دست دادن بخش‌های دیگر نیز دور از انتظار نیست و این در شرایطی است که الزاما در همه موارد، واردات تنها راه ایجاد رقابت محسوب نمی شود.

     مشکل در این زمینه، از این میزان هم فراتر رفته است، بگونه ای که غافلانه و یا شاید عامدانه با تبلیغ کالاهای خارجی که بخش قابل ملاحظه ای از وقت تبلیغاتی رسانه ملی، مطبوعات و حاشیه‌ خیابان‌ها و معابر عمومی شهرها و حتی جاده‌های بین شهری را به مانند اختاپوسی غول پیکر در سیطره خود گرفته است، دامن می زنیم و غافل از نتایج کار، در جستجوی راهکارهای جدید برای اشتغالزایی و توسعه صنایع،  به این و آن متوسل می شویم.

     بررسی‌های کلی نیز گویای آنست که به رغم تمام تلاشهای صورت گرفته از سوی کشورهای در حال توسعه، در مجموع سهم سرمایه‌های انسانی و اجتماعی در تولید ملی کشورهایی مانند کشور ما بسیار اندک است، بگونه‌ای که مجموع ۶۳ کشور صادر کننده مواد خام (عمدتا جهان سومی) با برخورداری از ۳۶% منابع انسانی، ۲۰%  امکانات فیزیکی و ۴۴%  از منابع طبیعی، فقط ۶/۴%  از تولید ثروت جهانی و ۱۰۰ کشور در حال توسعه از جمله ایران نیز با ۵۶% منابع انسانی، ۱۶%  امکانات فیزیکی و ۲۸%  از منابع طبیعی حدود ۹/۱۵% از تولید ثروت جهانی را به خود اختصاص داده‌اند و متقابلا ۲۹ کشور صنعتی (توسعه یافته) با ۶۷% منابع انسانی، ۱۶% امکانات فیزیکی و ۱۷% منابع طبیعی، بیش از ۶/۷۹% تولید ثروت جهانی را از آن خود ساخته‌اند و این نکته خود بیانگر عمق فاجعه می‌باشد.

     به این ترتیب، نتایج این بررسیها نشان می‌دهد که کشورهای صنعتی علی‌رغم برخورداری از کمترین میزان منابع طبیعی و عمدتا با اتکاء به منابع انسانی متخصص و در اختیار گرفتن امکانات فیزیکی و ابزار نوین و از طریق تولید علم و فن‌آوری جدید توانسته‌اند، بیشترین درآمد را عاید خود نمایند.

     بدیهی است ریشه این مسائل را می توان در عوامل مختلفی مانند: درگیر بودن کشور در جنگ تحمیلی، توطئه ها و دسیسه های مستمر بیگانگان و تاثیر منفی آن در روند توسعه، غفلت برخی مسئولین برای اقدام به موقع نسبت به انجام پاره ای از اقدامات بنیادی و زیر بنایی، گرفتار شدن بخش قابل توجهی از افراد اثر گذار جامعه در کشمکشهای سیاسی و مسائل حاشیه ای، ضعف در تدوین استراتژیها و هدف گذاری های سازمانی، به روز نبودن سیستمها و روشها و مهمتر از همه، فراموش شدن نقشی که هریک از ما می توانیم در این زمینه بر عهده داشته باشیم، جستجو نمود.

     بعنوان مثال شاید هیچگاه از خود نپرسیده باشیم، که چه عواملی مانع از دستیابی کامل ما به اهداف عالی انقلاب شده است؟ نقش و مسئولیت هر یک از نهادهای اجتماعی مانند: دولت، مراجع قانونگذاری، مجریان قانون و یا وارد کننده، تولید کننده، صادر کننده و مصرف کننده در نابسامانیهای مورد اشاره و اصلاح و بهبود آن چیست؟ نقش ارزشهای اسلامی، انقلابی و اجتماعی در فعالیتهای ما در چه حد است؟  چه عاملی باعث شده تا ما در تولید علم، فقط مراحل اولیه را طی نموده و به ارائه چند مقاله و دریافت تعدادی مدال و دیپلم افتخار بسنده و دلخوش کنیم؟ چه عاملی سبب شده تا برخی محصولات صنعتی ما در رقابت با محصولات خارجی خیلی زود از گردونه تولید خارج شوند؟ اصولا آیا ما می توانیم عملکرد خود را صرفا با معیارها و شاخصه های خارجی تطبیق داه و یا مورد سنجش قرار دهیم؟ چرا در برخی از موضوعات مانند تولید محصولات کشاورزی، تعادل منطقی و حسابشده بین عرضه و تقاضا وجود ندارد و گاهی با مازاد بدون برنامه تولید و گاهی با کمبود تولید مواجه می شویم؟ چرا بخش قابل توجهی از محصولات تولیدی ما در صنایعی مانند خودرو سازی، هیچگاه نمی تواند حتی رضایت نسبی مشتری را فراهم نماید؟ چرا دیگر اثر چندانی از دانش مفید و ارزشمند معماری ایرانی و نمادهای اسلامی در صنعت ساخت و ساز ما به چشم نمی خورد؟ چه عواملی باعث می شوند که مثلا عمر مفید یک ساختمان در کشور ما ۲۰ سال تعیین شود و پس از آن بتدریج  شمارش معکوس برای فرسودگی زود هنگام و  فرو ریختن خودبخود آن آغاز شود، در حالیکه دیگران ساختمانهایی می سازند که پس از صد سال به زور دینامیت و ابزار ویژه قابل انهدام است؟ به عبارت دیگر چرا هم داشته های خود را در این صنعت فراموش کرده ایم و هم فناوری جدید را به درستی اجرا نمی کنیم؟ و چرا … ؟

      آیا هنگام آن نرسیده تا در مسیر توسعه و تعالی ایران اسلامی، هر کدام از ما نسبت به موقعیت و مسئولیت خود در جامعه، با نگاه به فرصتهای از دست رفته و شرایط پیش رو، در اقدامی فراخور شان و منزلت مردم  کشوری انقلابی و اسلامی، دست در دست یکدیگر قرار داده و به دور از بدبینی های افراط گونه و خوشبینی های کاذب، به ضرورت افزایش سرعت در روند توسعه و تعالی کشور و احیاء ارزشهای اسلامی، انقلابی و فرهنگی خود بیندیشیم؟

                                                                                            احمد رضا هدایتی

                                                                                           آبان ماه سال ۱۳۸۸

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *