استفاده ابزاری از زن در فیلمهای ایرانی

      امروز نقش تاثیر گذار هنر بخصوص هنر هفتم که آمیزه ای از ویژگیهای مثبت سایر هنرها را نیز در خود جای داده برکسی پوشیده نیست و این بدان معناست که اهل هنر می توانند همانند یک استاد دانشگاه یا معلم مدرسه، سهم بسزایی در رشد و شکوفایی و تعلیم و تربیت و یا برعکس اضمحلال و فروپاشی بنیانهای اخلاقی و اعتقادی و حتی زیر ساختهای علمی جامعه بر عهده داشته باشند و این موضوع بیانگر جایگاه رفیع هنر بخصوص فیلم و تئاتر در آموزش و ترویج معرفتهای مورد تایید جامعه است و این در حالیستکه برخی افراد معلوم الحال آگاهانه یا نا آگاهانه در تلاشند تا با سوء استفاده از این موقعیت، خواسته بیگانگان و یا  افکار مسموم خود را به نام مدافع حقوق مردم و بویژه زنان، به جامعه تحمیل نمایند . 

     تعداد معدودی از عوامل فعال در این عرصه، بخصوص طی سالهای اخیر دانسته یا نا دانسته همواره تلاش نموده اند تا در یک اقدام فراگیر و کاملا هماهنگی با دشمنان ایـــن مرز و بوم و با نگاهی کاملا فمنیستی و ابزاری نسبت به جنس مونث، بجای کمک به کاهش معضلات و ناهنجاریهای آموزشی و اخلاقی جامعه، به نام زن و به بهانه های مختلف از جمله بیان مشکلات قشر بانوان که تناسب چندانی با واقعیات موجود نداشته و عمدتا ساخته و پرداخته ذهن مریض خود این افراد بوده، مکنونات و خواسته های قلبی خویش را در قالب فیلمهایی که دستمایه اکثر آنها  بیان باصطلاح مشکلاتی مانند: محدودیت در روابط و تعاملات اجتماعی زنان، نادیده گرفتن حقوق زن در اسلام، القاء نوعی ظلم پنهان و سلب آزادی اجتماعی نسبت به زن در جامعه ایرانی و امثال این موارد است، به نمایش گذاشته و در ایـــن رهگذر از جاذبه های موضوعی کار، برای جلب مخاطب بیشتر و فروش بالاتر گیشه بهره ببرند .

     این القائات کاذب در حالی صورت می گیرد که تهیه کنندگان اینگونه  فیلمها با بزرگنمایی بیش از حد معضلات عمومی و عادی جامعه در آثارشان و  با  نمایش و ترویج  بی غیرتی و بی بند و باری در روابط بین زن مرد در فیلمهایشان، نه تنها کمکی به رفع مشکلات زنان در جامعه نمی کند،  بلکه با دامن زدن به مسائلی که شاید توسط تعداد محدودی از افراد شهوت پرست و منحرف در جامعه بروز می یابد، کانون خانواده را در معرض تعمیم این ناهنجاریها و خطر تزلزل و فروپاشی بیشتری قرار می دهند .

     بررسی مضمون و محتوای  فیلمهایی مانند: زن زیادی،  همیشه پای یک زن وسط است، زنها فرشته اند و زن دوم که با سوء استغاده از واژه مقدس زن بطور مستقیم شان و منزلت و جایگاه والای زنان در جامعه را مورد هدف قرار داده و همچنین فیلمهایی مانند: هوو، توفیق اجباری، سالاد فصل، آب و آتش، کافه ستاره، چــه کسی امیر را کشت، به همین سادگی و سایر فیلمهای مشابه که بطور غیر مستقیم به موضوع زن پرداخته اند، علی رغم اینکه به ظاهر مشکلات زنان و نقش او در خانواده و جامعه را مورد توجه قرار داده اند، اما در واقع در بسیاری از آنها بطور کاملا زیرکانه و در برخی از موارد بطور کاملا ناشیانه و شاید نا آگاهانه به  تبلیغ و ترویج روابط نا متعارف و بعضا غیر اخلاقی بین زن و مرد اقدام شده است .

     روند ترویج بی بندوباری در این فیلمها بگونه ای است، که بر خلاف عرف و ارزشهای اسلامی و اجتماعی که متضمن حفظ کانون خانواده هاست، به زنها  می آموزد که حدو مرزی برای برقراری روابط بین زن و مرد وجود ندارد و حتی زنها می توانند برای طرح مشکلات مربوط به حریم خصوصی خانواده و رفع اختلافات خانوادگی، بجای کمک خواستن از ریش سفیدان و بزرگان فامیل، بدون هیچ محدودیتی از مردان نامحرم و غریبه کمک خواسته و به ظاهر حتی در پی یافتن راه حل برای  رفع مشکلاتشان،  با آنان در هر مسیر و راهی تا نا کجا آبادها همراه شوند و به مردان شهوترانی که در جستجوی چنین فرصتهایی هستند نیز یاد می دهند که چگونه می توانند با فریب، نیرنگ و حقه بازی به مطامع شیطانی خود در این زمینه دست پیدا کنند.

     برخی از افراد نیز در اینگونه فیلمها به بهانه طرح مشکلات ازدواج،  با بیشرمی تمام به دخترها و پسرهــا روش سنت شکنی را آموخته و با استفاده از زبان تصویر به آنان می گویند که چگونه با الگو  از فرهنگ غربی، زن و مرد نامحرم می توانند بر خلاف حجب و حیاء اسلامـی و ایرانی، در زندگی روزمره خود چشم در چشم یکدیگر دوخته و خیلی راحت با گرفتاری در دل فریبی های زود گذر، سرود عاشقانه سر بدهند و  حتی برای دست یابی به خواسته های نفسانی و تمایلات شهوانی خویش، با کنار گذاشتن تمام آداب و سنن ارزشمند اجتماعی و اسلامی و بدون در نظر گرفتن عواقب کار و مصالح خود و خانواده و بدون اذن ولی و سرپرست خود، کانون پر مهر خانواده را ترک نمایند .

     علاوه بر آن در اکثر این فیلمها با عادی جلوه دادن بدحجابی زنان و بی حجابی دختربچه های مکلف، در واقع بطور غیر رسمی مجوز لازم برای تسری این ناهنجاری اجتماعی به مخاطبین و جامعه داده  می شود و در کنار این عوامل، در بسیاری از فیلمهای مذکور گرایش به تجمل گرایی، ترویج چشم هم چشمی،  حضور پر رنگ خانمها در اماکن عمومی مانند: کافی شاپ ها و قهوه خانه ها که حالا شکلی امروزی بخود گرفته و آلوده کردن موضوع و محیطهای ورزشی از جمله برگزاری تورهای  مختلط کوهنوردی با دوستان نامحرم یا حتی مواردی مانند: جایگزین نمودن استفاده از غذاهای آماده و خارجی نا مانوس با ذائقه و عادت غذایی مردم که عمدتا مصرف آنها از سوی وزارت بهداشت نیز نهی شده  بجای غذای سنتی و سایر موارد مشابه به راحتی تبلیغ و ترویج می شود .   

     همه این وقایع که تصویری است واقعی از برداشت این افراد نسبت به واژه گرانبهای آزادی ، در حالی در کشور ما رخ می دهد که متاسفانه زن محوری با نگاه ابزاری، در اکثر فیلمهای ایرانی به یک موضوع تکراری و کلیشه ای و عمدتا سطحی و بی محتوا تبدیل شده است و برخی از مسئولین بخش فرهنگی کشور نیز با غفلت از آسیب شناسی لازم برای پیشگیری از  این حرکت خزنده و مرموز که قطعا با هدایت دشمنان صورت می گیرد، به سرعت فرصتهایی طلایی موجود را برای هدایت ظرفیتهای فرهنگی کشور در مسیر ساخت فیلمهای به اصطلاح فاخر و منطبق با شان و منزلت ملت فهیم و معتقد ایران اسلامی از دست می دهند، بگونه ای که گسترش روزافزون وضعیت مورد اشاره، نگرانیهای زیادی را برای فیلم سازان متعهد در مورد زمانی ایجاد می کند که فرصتها برای مهار این توطئه از دست رفته باشد .

احمد رضا هدایتی

 ۱۵/۴/۸۷

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *