شاید ضرب المثل «هرکجا جلوی ضرر را بگیری سود بردی» در برخی از موضوعات مصداق داشته باشد و شاید اگر بخواهیم با نگاه خوشبینانه به نتایج توافق اولیه گروه مذاکره کننده هستهای ۵+۱ بپردازیم، بتوانیم جلوگیری از افزایش تحریمها و یا حتی همینکه غربیها حاضر شدند، بدون درخواست حذف کامل غنیسازی بر سر میز مذاکره با ایران بنشینند را یک دستاورد بدانیم، البته قصد نداریم که حاصل زحمات دلسوزانه و صبورانه مسئولین محترم بخش دیپلماسی کشور را زیر سوأل ببریم، اما واقعیت این است که بازی چند روز گذشته در ژنو، فقط سود بردن از طریق کاهش زیان بود و لذا با نگاه واقعبینانه نباید از آن به عنوان بازی بُرد بُرد نام ببریم.
به عبارت دیگر با اینکه امتیاز زیادی نصیب غربیها نشد و نتوانستند بخش عمده نظرات خود را تحمیل نمایند، اما با استناد به دلایل ذیل، دستاوردهای این مذاکرات، خواستههای ملت ایران را نیز به طور کامل و در حد مورد انتظار تأمین نکرد.
الف- نتایج توافقات در مورد غربیها:
۱- این مذاکرات برای غربی ها زیانبار بود، چون به خاطر تکبر و زیادهخواهیهای رایج در فرهنگ دولتمردان غربی، برای چندمین بار یک فرصت طلایی برای ایجاد یک رابطه متعادل و متوازن را از دست دادند.
۲- برای غربی ها نوعی باخت محسوب میشود، چون سرانجام پذیرفتند که بدون نفی اصل غنیسازی، بر سر میز مذاکره با ایران بنشینند.
۳- برای غرب نوعی عقب نشینی محسوب می شود، زیرا نتوانستند به تشدید تحریمها ظالمانه خود ادامه دهند.
۴- برای غربیها ناخوشایند بود زیرا هر چند ناچیز، اما حاضرشدند با کاهش تحریمها از موضع متکبرانه خود عدول کنند.
۵- برای غربی طعم باخت داشت، چون نتوانستند، خواستههای شریک استراتژیک خود یعنی رژیم نامشروع صهیونیستی را تأمین کنند.
۶- برای غربیها زیانبار بود چون ایران اسلامی در موقعیتی از قدرت قرار گرفته که امکان استفاده از سایر ابزار را از آنها سلب نموده و دولتمردان آنها را مجبور ساخته تا برای دستیابی به اهدافشان مستقیماً به مذاکره با ایران بنشینند.
ب- نتایج مذاکره در مورد ایران:
۱- برای ایران نیز نوعی زیان تلقی می شود، چرا که بار دیگر حاضر شد سر میز مذاکره در مقابل کسانی قرار بگیرد، که در نظام بینالمللی، خواسته های یکجانبه و نابحق آنها هیچ مبنای قانونی ندارد و اصولاً پیگیری و برخورد با موضوع، ربطی به آنها ندارد.
۲- برای ما فرق زیادی نداشت، چون غربیها باز هم حاضر نشدند، حق غنی سازی برای ایران، رسماً در سند قید گردد.
۳- برای ما سود چندانی نداشت چون با تداوم تحریمها، راه تنفس ما همچنان در چنگال کثیف دشمن قرار دارد و فقط اجازه پیدا کردهایم تا کمی راحتتر، از حق طبیعی خود بهره ببریم.
۴- برای ما قابل قبول نبود چون هنوز نتوانستهایم، طلبهای قبلی و زیانهای ناشی از جنگ تحمیلی، تحریم، دخالتهای بیجای سیاسی و سایر دشمنی های غربیها در مورد ایران را از حلقوم آنها بیرون بکشیم.
۵- اگرچه اصل غنیسازی را حفظ کردیم، اما نمیتوانیم از آن به عنوان دستاورد بزرگ نام ببریم، چون یکبار دیگر به آنها اعتماد کردیم و پیشاپیش سطح فعالیتهای هستهای خودمان را کاهش دادیم و با پذیرش حفظ وضع تعدیل یافته موجود، عملاً دست خود را برای کسب موفقیتهای جدید هستهای بستیم.
۶- سود چندانی نبردیم، چون به جای کمترین کار یعنی اقدام برای فروش محصول تولید شده، قبول کردیم که اورانیوم غنی شده۲۰ درصد تولید شده را به میله سوختی تبدیل و یا با رقیق سازی آن، نظر آنها را تامین کنیم.
۷- نمی توانیم این توافقات را یک افتخار بدانیم، چون با افزایش نظارت کسانی که قانوناً موضوع به آنها ربطی ندارد و فقط برای جاسوسی وارد ایران می شوند، موافقت کردهایم.
۸- این توافق بازی بُرد نبود چون علاوه بر عبارات مبهم و دو پهلویی که در آن گنجانده شده، معلوم نکرده که در صورت اجتناب غرب از انجام تعهدات یا بازگشت به رویه قبلی پس از پایان شش ماه، هزینه همکاری های ایران و خسارت رقیق سازی و اکسید کردن اورانیومهای ۲۰% چگونه جبران خواهد شد
پس از سالها دشمنی غرب بر علیه ایران، اینک برای هیچکس تردیدی وجود ندارد که اتهاماتی مانند؛ ساخت بمب هستهای، حقوق بشر، پولشویی و تروریسم، تنها بهانههایی هستند برای ادامه فشارها بر ایران، فشارهایی که اصل و اساس نظام را مورد هدف قرار دادهاند و در صورت رفع و حل احتمالی هر یک از آنها، ممکن است این بهانه جوییها با شکل دیگری مطرح گردد.
بررسی علت طرح شروطی مانند؛ تعلیق شش ماهه نیز نشان میدهد که طرح اینگونه مسائل صرفاً با هدف اثبات خود بزرگبینی غربیها و ایجاد روزنهای جدید برای ادامه بهانهجوییهای قبلی است و دلیل منطقی دیگری برای آن متصور نیست و به همین دلیل، خیلی دور از انتظار نیست که با کسب توافق نهایی در زمینه مسائل هستهای، غربیها در آینده با طرح اتهامات جدید از جمله؛ قاچاق مواد مخدر، قاچاق سلاح و حتی قاچاق انسان و امثال آن که خود رهبری آنها را بر عهده دارند، شکل دیگری از تقابل و دشمنی بر علیه انقلاب اسلامی را آغاز نمایند.
اما نباید فراموشکنیم که اولاً غنی سازی حق مسلم ایران است و میتواند، از این ظرفیت برای هرگونه بهرهبرداری غیر نظامی و حتی تولید با هدف فروش و کسب درآمد، استفاده نماید، ثانیاً به یاد داشته باشیم که هم اکنون کشور ما در شرایطی قرار دارد که میتواند با قدرت از حقوق خود دفاع کند، مشروط بر آنکه خود را باور کنیم و همچنان حسینوار در برابر ظالمین ایستادگی کنیم.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲/۹/۹۲
باسلام ممنون از مقاله خوبتان شما یک شخصیت ولایتی هستید بهتر بود اشاره ای هم به رضایت رهبری عزیز انقلاب از مذاکره مینمودید.با تشکر
ناشناس محترم سلام:
ضمن تشکر صمیمانه از عنایت جنابعالی، بی شک کسی مخالف اصل مذاکره برای رسیدن به تفاهم و کاهش تشنج بویژه در روابط بین الملل نیست و حتی مذاکره با آمریکا هم از این قاعده مثتسنی نیست، مشروط بر اینکه با تکبر و زیاده خواهی طرف مقابل همراه نباشد و منافع هر دو طرف به درستی در آن رعایت شده باشد و مانند قرارداد ترکمن چای به ننگ تاریخ تبدیل نشود، یعنی واقعا، از موضع قدرت باشد و حقوق و منافع کشور را به معنای واقعی رعایت کرده باشد، ثانیاً توافقات مبهم نباشد و طرف مقابل با صراحت و با صداقت تا آخر پای آن بایستد، این در حالیستکه اظهارات طرف مقابل نشان می دهد که مذاکرات صورت گرفته فاقد چنین شرایطی است و گذر تاریخ این موضوع را اثبات خواهد کرد، با اینحال قطهاً رهبر معظم انقلاب و به تبع آن تمام مردم ولایتمدار ایران اسلامی با نگاه خوشبینانه امیدوارند که موضوع هستهای بهانه نباشد و این مذاکرات به نتیجه مطلوب برسد. انشاءالله
موفق باشید- یا علی
واقعاً حرف حساب جواب نداره.
ناشناس محترم سلام:
از اظهار لطف شما متشکرم:
موفق باشید-یاعلی