مقدمه:
راز موفقیت سازمانها در بررسی زوایای مختلف و پیامدهای کار آنها نهفته است و لذا توجه به پیامد و جوانب انجام طرحها و برنامهها در ردیف وظایف اصلی و اساسی مدیران و مسئولین قرار دارد، زیرا تصمیمگیری درست و استفاده اصولی و بهینه از منابع مستلزم توجه به عوارض و اثرات احتمالی اقداماتی است که سازمان یا فرد قصد انجام آن را دارد، به تعبیر دیگر هر تصمیمی که مدیران و مسئولان سازمانها اتخاذ میکنند، عواقب و پیامدهایی دارد و ممکن است، منافع سازمان را خدشه دار کند. بنابراین، آنان باید آیندهنگر باشند و آثار و پیامدهای احتمالی تصمیمهای خود را پیشبینی نمایند، تا بتوانند از عواقب نامطلوب آن در امان باشند.
خداوند متعال، پس از آن که قضیهی قوم ثمود و سرنوشت شوم آنان را بیان می کند، در آخر کار میفرماید: « ولایخاف عقباها » یعنی همهی بدبختیهایی که این قوم بدان دچار گشتند، به خاطر آن بود که عاقبت اندیش نبودند و از سرانجام عمل خویش بیمناک نگشتند. البته این نکته از بدو خلقت انسان مورد توجه قرار داشته و حضرت آدم علیه السلام نیز به فرزندش شیث وصیت کرد: «اذا عزمتم علی امر فانظروا عاقبته فانّی لو نظرت فی عاقبه امری لم یصبنی ما اصابنی» هرگاه تصمیم به کاری گرفتید، عاقبت آن را نیز ببینید، زیرا اگر من عاقبت کار خود را دیده بودم، هرگز گرفتار این مصیبت (خروج از بهشت) نمی شدم.
در این رابطه امام صادق(ع) نقل میکند که؛ مردی به حضور پیغمبر اکرم(ص) شرفیاب شد و درخواست کرد که به او سفارشی کند. حضرت پرسید: آیا سفارش پذیر هستی که به تو سفارش کنم؟ آن مرد جواب داد: آری. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: «فانّی أوصیک اذا أنت هممت بامر فتدبر عاقبته، فان یک رشداً فامضه وان غیاً فانته عنه؛ به تو سفارش میکنم هر وقت تصمیم بر کاری گرفتی، به پایان آن بیندیش؛ اگر آن را درست و مطابق مصلحت دیدی انجام بده و اگر نادرست و گمراه کننده بود از انجام دادن آن خودداری کن.»
به همین دلیل در نگاه اسلام، دوراندیشی و عاقبتنگری از اهمیت فوق العادهای برخوردار است و در آیات و روایات زیادی بر ضرورت توجه به آن تأکید شده است، امیر مؤمنان علی(ع ) دور اندیشی و آینده نگری را نشانه خردمندی دانسته و خردمندترین انسان ها را افرادی میداند که آینده نگری و عاقبت اندیشی بیشتری دارند و در یکی از سخنان خویش بر عقلی بودن این مسأله تأکید کرده و می فرماید: انما العقل… النظر فی العواقب…، همانا خردمندی… در توجه به پیامدها است…. و در حدیثی دیگر میفرمایند: «انّما العقل فی التّجنّب من الاثم و النّظر فی العواقب والاخذ بالحزم» خردمند بودن در این است که انسان از گناه دوری کند و در عاقبت کار دقت نماید و آینده نگر باشد.
این تأکیدات از آن جهت است که؛ افراد سطحینگر، بسیار زود باورند و به راحتی میتوان فضای ذهنی آنها را اشغال کرد و زمام اندیشهشان را به دست گرفت. آنها به دلیل اینکه به معضلات هر مسأله توجه ندارند و از تجربه و تحلیل عمیق و همه جانبه مسائل عاجزند، لذا به سرعت و سهولت، به «یقین» و اطمینان میرسند.
از نظر امام اول شیعیان؛ این موضوع به قدری اهمیت دارد که در جایی دیگر تأکید میکنند؛ اذا هممت بأمر فاجتنب ذمیم العواقب فیه؛ آن گاه که در مورد کاری تصمیم گرفتی از عواقب نامطلوب آن اجتناب کن. آن حضرت همچنین میفرماید: اعقل الناس انظرهم فی العواقب؛ خردمندترین مردم، عاقبت اندیشترین آنهاست و در حدیثی دیگر از آن حضرت چنین نقل شده است: من نظر فی العواقب سلم من النوائب؛ کسی که در پیامدهای کار بنگرد، از گرفتاریها در امان ماند. و در تبیین این نکته مهم می فرماید: الفکر فی العواقب ینجی من المعاطب؛ فکر کردن در فرجام کارها مایه نجات یافتن از مهلکه هاست.
کسانی که اهل عاقبت اندیشی و آینده نگری نیستند، پیوسته در معرض اشتباه و لغزش و سقوط قرار دارند، امیرمؤمنان علی (ع) این موضوع چنین مورد تأکید قرار میدهند: «قَدر ثُم اقطَع، و فَکر ثُم انطِق، تَبین ثُم اعمَل.» اندازه کن، آن گاه ببر؛ بیندیش، آن گاه سخن بگو؛ تبیین کن، آن گاه اقدام نما و نیز می فرمایند: «لا خیر فی عزم بلا حزم»؛ کاری که با عاقبت اندیشی همراه نباشد، در آن خیری نیست».
در مدیریت های نابخردانه، ابتدا تصمیم گرفته می شود، آن گاه با فرو رفتن در پیامدهای آن، امکانات و نیروی بسیار صرف میشود تا بلکه بشود پیامدهای آن را جبران کرد و در مدیریتهای بیتدبیر، ابتدا عمل میشود، آن گاه برای رفع عوارض و نتایج اقدامات ناسنجیده و ناپخته و به دور از آیندهنگری، تلاش میشود و با صرف توان بسیار و هزینههای فراوان سعی میگردد، جبران مافات شود، از همین رو امام علی(ع) در قسمتی از عهدنامه مالک اشتر سفارش می کند که هنگام گزینش کارگزاران، کسانی را انتخاب نماید که دارای ویژگی هایی مثل تجربه و… باشند؛ زیرا یکی از خصوصیات این افراد آن است که دور اندیش بوده و در سنجش عواقب کارها نابیناتر هستند.
در منابع دینی (قرآن، سنت و عقل) به روشنی پیامدهای مثبت اخلاقی زیستن، نظیر آرامش، خلاقیت، شادمانی، افزایش ثروت (وسعت رزق) و موفقیت تبیین شده است، به همین دلیل در اخلاق هنجاری مبتنی بر ارزشهای اسلامی نیز نظریاتی مانند، پیامدگروی یا نتیجهگروی (Consequentialism) که به نام غایتگروی (Teleologisim) نیز خوانده میشود برای دفاع از ارزشهای اخلاقی وجود دارد، این روش بر پیامد ارزشهای اخلاقی تأکید کرده و الزام و ارزش رفتارها و صفات اخلاقی را در آنجا میجوید.
رابطه تدبر و آینده نگری:
تدبیر و عاقبت اندیشی یک خصیصه مقدس انسانی و موهبتی الهی است که روش زندگی انسان را از زندگی حیوان جدا کرده و به آن جنبه عقلانی و انسانی می بخشد و افق آینده را در پیش رویش روشن میکند تا قدرت برنامه ریزی را برای رسیدن به اهداف عالی پیدا کند. تفاوت انسان با حیوان در مسئله آینده نگری این است که چون سطح آگاهی حیوان محدود به زمان حال است، به آینده نظر ندارد و تلاشی هم برای ساختن آینده نمی کند. اگر می بینیم بعضی حیوانات مانند؛ مورچه و زنبور کارهایی انجام میدهند که نتیجهاش در زمان آینده مشخص میشود، از روی علم و آگاهی نیست بلکه از روی الهام غریزی و جاذبه فطری است و توجهی به نتیجه کار خود ندارند؛ اما سطح آگاهی انسان به قدری گسترده و افق اندیشهاش به اندازهای وسیع است که زمان و مکان را در مینوردد؛ او هم میتواند گذشته را مرور کند و از پیروزیها و شکستها تجربه و عبرت بیاموزد و هم مرکب اندیشه را در میدان آینده به جولان در آورد و بر افق های دور دست مسلط گردد.
بدون تدبیر درست و برنامه ریزی مناسب و آینده نگری منطقی و عاقبت اندیشی درست، هیچ زمامدار و مدیری راه به جایی نمیبرد و هر کس راه دیگری بهغیر از آن را برگزیند، خود را در معرض نابسامانیها و گرفتاریها قرار میدهد و لذا هرجا که نابسامانی و تباهی مشاهده میشود، باید ریشه آن را در بیتدبیری جستجو نمود؛ در کلام امیر بیان، علی (ع) نیز آمده است: «صَلاحُ العَیش التَدبیرُ.» صلاح و سازمان زندگی تدبیر است.
با این تعبیر میتوان گفت؛ قوام و برپایی و استحکام هر مدیریتی به تدبیر و برنامه ریزی درست و عاقبت اندیشی و آینده نگری زمامداران و اداره کنندگان آن است. به بیان علی (ع): «قوامُ العیَشِ حُسُن التقَدیرِ، و مِلاکُه حُسنُ التَدبیرِ.»، برپای داشتن زندگی (گذراندن زندگی بر وجهی نیکو) به نیکویی تقدیر و برنامه ریزی است و ملاک و بنیاد آن بر نیکویی تدبیر است.
در اندیشه ی سیاسی علی (ع) نشانه ی یک مدیریت صحیح، خردمندانه و اصولی وجود تدبر و عاقبت اندیشی و آینده نگری است، چنان که در سخنان نورانی آن حضرت آمده است: «ادلُ شَیءٍ عَلی غَزارهِ العَقلِ، حُسنُ التَدبیرِ.» بهترین دلیل زیادی عقل، حسن تدبیراست.
شیخ جلیل القدر ابوجعفر برقی، نیزدر این رابطه روایت کرده است که امیرمؤمنان علی (ع) بر منبر کوفه چنین فرمود: «ایُها الناسُ … لا خَیرَ فی دُنیا لا تَدبیرَ فیهَا.» ای مردم! در دنیایی که در آن تدبیر نباشد خیری نیست و جایی دیگر در بیان عاقبت بیتدبیری میفرماید: «مَن تَورطَ فی الامُورِ بغَیرِ نظرٍ فی العَواقبِ فَقَد تعَرضَ للنَّوائبِ.» کسی که بدون دقت در عاقبت کار دست به اقدام زند، خود را در معرض گرفتاریها قرار دهد.
اساساً از مهمترین عوامل فروپاشی سازمانها و دولتها سوء تدبیر است. به بیان امیرمؤمنان علی (ع) که میفرماید: «یُستدَلُ عَلی الادبارِ باربعٍ: سُوءُ التَدبیرِ، و قُبحُ التَبذیرِ، و قلهُ الاعتبارِ، و کثرهُ الاعتذارِ.» چهار چیز دلیل برگشت [روزگار و اوضاع و احوال دولتها و حکومتهاست]: بدی تدبیر، و زشتی تبذیر، و کمی عبرت گرفتن، و بسیاری مغرور شدن.
واژه تدبیر که مکرراً در روایات به آن تأکید شده است، به معنای این است که انسان ببیند پایان کار و حرکتش چه نتیجهای دارد و به کجا منتهی میشود و به عبارت دیگر در امور مدیریتی نیز بصیرت داشته باشد، چرا که بصیرت در اصطلاح به معنای تدبر کردن، درست نگاه کردن و درست سنجیدنِ رخدادها و آگاهی، هوشمندی و هشیاری در برخورد با حوادث و پدیده های بیرونی و برخورداری قدرت تحلیل مسائل اجتماعی و زمان شناسی است، البته نباید آینده نگری را با ترس از آینده اشتباه گرفت، زیرا ترس بیجا از آینده، مایه نگرانی و رکود است؛ اما آینده نگری پذیرفتن واقعیت ها و برنامه ریزی برای موفقیت است.
خلاصه، آنچه که از آیات و روایات میتوان فهمید، این نکته است که تنها راه نجات و سعادت انسان و یکی از مهمترین و اساسیترین عوامل موفقیت انسان در دنیا و آخرت، تدبیر، عاقبتاندیشی و آیندهبینی است.
پیامد نگری در ادبیات فارسی:
در منابع فارسی نیز حکایات و اشعار زیادی به چشم میخورد که همگی بر اهمیت پیامدنگری امور و عاقبت اندیشی کارها دلالت دارند، در این رابطه در یکی از اشعار فارس چنین آمده است:
هر که اول بین بود ، اعــــمی بود هر کـه آخری بین، چه با معنی بود
هر که اول بنــــــــگرد پایان کار اندر آخر او نگـــــــــردد شرمسار
حکم چون بر عاقبت اندیشی است پادشاهـــــــی بنده درویشی است
عاقبت بینان بــــــوند اهل رشاد درنگر و اله اعلم بالــــــــــصواب
این عقل حساب گر است که کارها را با توجه به مصالح و مفاسد نهفته در آن تجزیه و تحلیل می کند و از کارهایی که ممکن است در آینده نتیجه نا مطلوبی برای انسان داشته باشد، بر حذر می دارد و به هر عملی که نتیجه مطلوبی، هر چند در دراز مدت، داشته باشد توصیه و ترغیب می کند
مولانا اهمیت پیامدنگری و عاقبتاندیشی را در در قالب داستانی زیبا و جذاب، اینگونه حکایت میکند: پیرمرد فرتوتی نزد زرگر آینده نگری آمد و گفت: «ترازویت را به من بده که می خواهم با آن طلا وزن کنم.» زرگر در پاسخ گفت: «من جارو ندارم.» پیرمرد دوباره گفت: «آقای زرگر من از تو درخواست ترازو کردم، نه جارو». زرگر دوباره گفت: «من غربال ندارم.» پیرمرد گفت: «آقای زرگر شوخی بس است، من از تو ترازو خواستم، چرا خود را به کری می زنی؟» زرگر در پاسخ وی گفت: «نه مزاح می کنم و نه کر هستم، من درباره وضع تو دقت کردم. تو پیرمردی هستی که دست هایت می لرزد و اندامت هم رعشه دارد. از طرف دیگر طلاهای تو نیز خُرد و ریز هستند، از این رو احتمال ریختن آنها و گم شدن آنها وجود دارد. وقتی که آنها ریخت، به سراغ من خواهی آمد و تقاضای جارو و سپس غربال خواهی کرد».
دوراندیشی و عاقبت نگری سرمایهای است بزرگ که انسانهای خردمند از آن بهره میبرند، آنان با آگاهی از اوضاع زمان، در رویارویی با هر مسئلهای تمام جنبه های کار، اعم از: خیر و شر، ضرر و زیان و… را میسنجند، سپس کاری را که درست و عاقلانه است، انتخاب می کنند.
به قول شاعر؛ هر که اول بنگرد پایان کار، اندر آخر او نگردد شرمسار / عاقبت بینان بوند اهل رشاد در نگر «واللّه ُ اَعلَمْ بِالسّداد»
در مورد عاقبت اندیشی نقل است، که میگویند، روزی شاه عباس از جلوی مغازه ای عبور می کرد که داخل مغازه چیزی نبود و پیر مردی داخل آن نشسته بود . شاه عباس از او پرسید : در این مغازه خالی چه می کنی ؟ پیرمرد گفت : حــــــــــرف می فروشم . شاه عباس گفت : چه طور ؟! از قضا پسری از آن جـــــا می گذشت . مبلغ کمی به پیرمرد داد و گفت : یک حرف به من یاد بده. پیرمرد با نگاه به پیراهن ماستی پسر بچه گفت : موقعی که ماست را با نان می خوری ، نان ماستی را بالا بگیر . شاه عباس که شاهد این صحنه بود گفت : هزاربرابر بیشتر از مبلغ این کودک را به تو می دهم و یک کلمه به من یاد بده.پیرمرد گفت : هر کاری که می کنی به فکر عاقبتش باش . شاه عباس که به خاطر این کلمه پول زیادی داده بود ، دستور داد که این جمله را برروی تمام ظروف از جمله ظروف مسی حک کنند . عده ای از اطرافیان شاه عباس قصد جان او را کرده بودند وبه آرایش گر مخصوص شاه عباس گفته بودند هنگام آرایش صورت با قطع رگ گردن شاه عباس به زندگی او خاتمه دهد .روز موعد فرا رسید و آرایش گر شاه عباس قصد چنین کاری داشت . با نگاه به مطلب روی ظرف آب آرایشگاه دست و پایش شروع به لرزیدن کرد . شاه عباس علت را جویا شد . آرایش گر از شاه عباس امان خواست و شرح واقعه را چنین گفت: چون چشمم به نوشتهی ظرف (هرکار می کنی به فکر عاقبت آن باش) افتاد بدنم را ترس فرا گرفت و شما متوجه موضوع شدید. شاهعباس او را بخشید و عاملین طراحی سوء قصد را مجازات کرد.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۵/۳/۹۳
منابع مورد استفاده، مقالات و مطالب اینترنتی شامل:
۱. سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس، مدیران و متخصصان سازمان انرژی هستهای
۲. در جستجوی ابعاد نتیجهگروانه اخلاق اسلامی/ اخلاق پیامدگرا – حمیدرضا مظاهری سیف
۳. صورتبندی مفهوم بصیرت در اندیشهی مقام معظم رهبری – روح الامین سعیدی
۴. اهمیت عاقبت اندیشی در اسلام – استاد مصطفی حاجی امیری
۵. اصل آینده نگری در اندیشه ی سیاسی امام علی (ع) – مصطفی دلشاد تهرانی
۶. معنویت قرآنی در کلام رهبری/ بخش دوم
۷. سطحی نگری دینی (علامت و عاقبت)
۸. راهنمای تدوین اهداف آموزشی
۹. آینده نگری و عاقبت اندیشی
۱۰. اهمیت و آثار آینده نگری
۱۱. عاقبت نگری در کار