چرا انصارالله یمن مقابله به مثل نمی‌کند؟

     با اینکه در سایه ظلم و بی‌عدالتی دولت‌های استکباری و همپیمانان آنها از جمله عربستان و نیز بی‌لیاقتی برخی از حکومت‌های وقت یمن، این سرزمین در ردیف ۱۰ کشور فقیر جهان و فقیرترین کشور عربی قرار گرفته و اگرچه هم‌اینک کشور یمن تحت ناجوانمردانه‌ترین فشارها و تحریم‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی دنیای معاصر قرار دارد، با این‌حال، شرایط تحمیل شده علت اصلی خودداری انصارالله از مقابله به‌مثل و گسترش دامنه جنگ به داخل خاک عربستان محسوب نمی‎شوند.


همانگونه که اشاره شد؛ محروم ساختن مردم این کشور از ابتدایی‌ترین مایحتاج عمومی مانند؛ دارو، غذا و سوخت تنها یکی از دلایل خودداری انصارالله از گسترش دامنه جنگ به شمار می‌رود، اما برای مردم انقلابی، باانگیزه و مؤمن یمن که شجاعت و سلحشوری آنها زبانزد مردم کشورهای عربی است، به‌ویژه شیعیان این کشور که در کوره جنگ‌های مختلفی که از سوی دولت‌های حاکم و یا کشور عربستان به آنها تحمیل شده، مجرب و آبدیده شده‌اند، نبرد در سخت‌ترین شرایط نیز ناممکن نیست.
بررسی‌های کارشناسی نیز نشان می‌دهد که تشکل متحد انقلابیون و ارتش یمن، موقعیت‌ها و اهرم‌های قدرت مختلفی را برای مهار این جنگ در اختیار دارند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
از نظر معنوی؛ قدرت ایمان و اراده و همچنین اتحاد و انسجام قوی بین ارتش و اکثریت قبائل و مردم انقلابی یمن همراه با ویژگی‌های اعتقادی و شجاعت و سلحشوری وصف‌ناپذیر مردم این کشور در مصاف با دشمنان، از جمله مؤلفه‌ها و اهرم‌های قدرتی هستند که نیروهای متخاصم کاملا، از مزایای آن بی‌بهره‌اند.
از نظر سیاسی؛ اگرچه بیشتر دولت‌های جهان به جز چند کشور و جریان خاص مانند؛ ایران، عراق، سوریه و حزب‌الله لبنان، تحت فشار غرب حمایت خود از مردم بی‌دفاع یمن را علنی نکرده‌اند، اما بی شک قلب مردم آزاده دنیا و به‌خصوص مسلمین جهان از این همه بی‌عدالتی نسبت به مردم یمن متأثر است و این نکته‌ای است که هر روز بیش از پیش عمومیت یافته و هرازگاه نیز در قالب تظاهرات‌های مردمی در نقاط مختلف جهان نمود پیدا می‌کند.
از نظر موقعیت استراتژیک؛ کشور یمن با در اختیار داشتن و اشرافیت بر باب‌المندب و خلیج عدن به عنوان یکی از مسیرهای مهم تجاری در منطقه، در صورت لزوم می‌تواند با بستن این شاهراهِ‌ استراتژیک و با قطع و یا محدود ساختن جریان عبور انرژی از این مسیر، ضربات سنگینی را بر پیکر اقتصاد وابسته به نفت عربستان و اقتصاد در حال ورشکستگی دنیای غرب وارد نماید.
از نظر موقعیت جغرفیایی؛ بخش قابل توجهی از نقاط مشترک مرزی با عربستان در شمال این کشور به صحاری و بیابان‌های وسیع مانند صحرای ربع‌الخالی و بیابان‌های حضر‌موت و المهره اختصاص دارد که ورود و تدام حضور در آنها برای ارتش ناکارآمد عربستان همانند ورود به باتلاقی است که خروج از آن امکان پذیر نیست، علاوه بر آن بلندی‌های شمال شرق یمن نیز تقریباً به طور کامل در اختیار انصارالله و شیعیان یمن قرار دارد.
از نظر نظامی؛ با اینکه تجهیزات ارتش یمن از نظر کمی وکیفی نسبت به ارتش تا بن‌دندان مسلح عربستان در یک سطح قرار ندارد و به‌خصوص در یک نبرد هوایی قادر به دفع کامل حملات نیست، اما در یک نبرد زمینی و حتی دریایی در یک موقعیت برتر قرار داشته و به راحتی می‌تواند با استفاده از ذخائر استراتژیک موجود و با بهره‌گرفتن از ابزار و امکانات مردمی و با اتکاه به سایر مؤلفه‌های مورد اشاره، پالایشگاه‌ها و پایانه‌های نفتی و سایر اهداف نظامی و اقتصادی عربستان را هدف حملات موشکی و عملیات تخریبی قرار داده و ماشین جنگی و سیستم اقتصادی عربستان را فلج نماید.
با این‌همه سوأل این است که چرا انصارالله و ارتش این کشور از ورود گسترده و جدی در جنگ و یا انجام عملیات مقابله به‌مثل اجتناب نموده و به عملیات دفاعی بسنده کرده‌اند؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان دلایل مختلفی را برشمرد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- ناکامی عربستان در همراه سازی سایر کشورهای اسلامی برای ورود به این منازعه و عدم دستیابی به اهداف اولیه این جنگ، سردمداران این کشور را بر آن داشت تا در جریان یک سناریوی ساختگی، انصارالله یمن را به تلاش برای تسلط بر حرمین شریفین متهم ساخته و از این طریق امکان مشارکت مستقیم سایر کشورهای اسلامی در این تجاوز آشکار را فراهم نمایند، تا جایی که گفته می‌شود، سعودی‌ها در گام نخست حاضر شدند با شلیک چند فروند موشک به شهرهای مرزی خود، زمینه را برای واقعی جلوه دادن این سناریو ایجاد نمایند و لذا طبیعی است، کشاندن جنگ به داخل خاک عربستان توسط انصارالله می‌توانست بهانه لازم برای گسترش و استمرار ائتلاف را در اختیار آل‌سعود و همپیمانان آنها قرار دهد.
۲- با اینکه اکثریت قبائل در ائتلاف ارتش و انصارالله یمن حضور دارند، اما رؤسای برخی از قبایل به علت اصرار بر اختلافات اعتقادی و سیاسی و یا در قبال پول و هدایای دریافتی از آل‌سعود، همچنان به حمایت خود از منصور ربه هادی، رئیس جمهور مستعفی و متواری یمن ادامه می‌دهند و لذا انصارالله و ارتش یمن در حال حاضر مجبورند علاوه بر دفاع در برابر تجاوز عربستان، در دو جبهه داخلی دیگر یعنی مبارزه با حامیان دولت قبل و مقابله با داعش و گروه‌های تکفیری نیز حضور داشته باشند.
در واقع انصارالله با اختصاص بخشی از توان خود به حفظ سواحل و مناطق مرزی و مقابله با عوامل جنگ داخلی و پاکسازی مناطق تحت اشغال داعش و گروه‌های تکفیری و اولویت به تحکیم و تثبیت موقعیت داخلی و حفظ شرایط انقلاب، تلاش کرده تا از توطئه عربستان برای کشاندن دامنه جنگ برون‌مرزی به داخل و تشدید بحران و تجزیه کشور جلوگیری نماید.
۳- وابستگی‌های خویشاوندی و مذهبی بین مردم یمن با برخی از شهرهای عربستان از جمله مردم استان‌های نجران، عسیر و جیزان که قبلاً متعلق به یمن بوده و در سال ۱۹۳۴ میلادی طی یک عملیات تجاوزکارانه دیگر به اشغال عربستان در آمده، یکی دیگر از دلایل اجتناب انصارالله از انجام عملیات مقابله به‌مثل بوده است، ضمن اینکه فاصله اکثر شهرهای مهم عربستان از نقاط مشترک مرزی با یمن به قدری زیاد است که اصولاً ورود به خاک عربستان نمی‌تواند مزیت برتری‌ساز چندانی را برای انقلاب نوپای یمن به همراه داشته باشد.
۴- در حال حاضر با توجه به شرایط موجود و فشارهای تحمیلی به کشور یمن، اتخاذ هرگونه تصمیم عجولانه، بازی در زمین دشمن و طبق طرح دشمن محسوب شده و می‌تواند اصل انقلاب یمن را با خطر مواجه سازد و لذا انصارالله و مردم انقلابی یمن صبورانه تلاش دارند تا با در دست گرفتن و کنترل عملیات روانی جنگ، ضمن دفاع از مرزهای کشور و جلوگیری از ورود متجاوزین به خاک یمن، از گرفتارشدن در دامی که از سوی دشمن پهن شده اجتناب و در عین‌حال افکار عمومی سایر کشورهای جهان را نیز از ماهیت ظالمانه و تجاوزکارانه این جنگ آگاه سازند.
۵- در عین‌حال با توجه به شرایط فوق، گسترش دامنه عملیات به شکل کلاسیک و فراگیر، برای هر دو طرف درگیری بسیار سخت و پرهزینه‌ خواهد بود، در حالی که نیروی مقاومت مردمی در مناطق کوچک خیلی راحت‌تر می‌توانند اوضاع را مدیریت نموده و با انجام عملیات چریکی، بر نقاط آسیب‌پذیر دشمن متمرکز شوند و درست به همین دلیل است که تلفات دشمن در مناطقی مانند؛ جیزان بیشتر از تلفات انصارالله است.
۶- اگرچه انقلاب یمن از مشروعیت کامل مردمی برخوردار است، اما از یک سو ائتلاف جدید به علت بروز جنگ ناخواسته هنوز رسماً مسئولیت کشور را بر عهده نگرفته و از سوی دیگر توسط برخی از کشورهای مرتجع عربی به پذیرش دخالت کشورهایی مانند ایران و همکاری و همراهی با جبهه مقاومت در منطقه متهم است و لذا عقل سلیم حکم می‌کند تا انصارالله به‌منظور حفظ اعتماد مردمی و برای رفع شبه‌ی ایجاد شده و برون رفت از عوارض این توطئه، حتی‌المقدور روش مدارا را پیشه خود سازد.
۷- همچنین انصارالله و ارتش یمن طی این مدت تلاش کرده‌اند تا با گسیل نیرو به مناطق جنوبی کشور در یک اقدام پیشدستانه و کاملاً هوشمندانه، ابتکار عمل در این مناطق را نیز در دست گرفته و ضمن کنترل اوضاع، توان و موقعیت خود برای مقابله و دفع حمله زمینی یا دریایی احتمالی از سوی عربستان در یک دفاع همه‌جانبه و غافلگیرانه را حفظ نمایند.
مجموعه این تدابیر استیصال و درماندگی آل‌سعود را در پی داشته و در کنار ضعف‌های اساسی ارتش عربستان برای حمله زمینی یا دریایی به یمن، تاکنون مانع از پیشروی متجاوزین به خاک این کشور شده است، از همین‌رو سعود‌ی‌ها تنها چند گزینه محدود پیش رو دارند، یا تلاش خواهند کرد با میانجی‌گری کشور یا کشورهای ثالث، حتی‌المقدور آبرومندانه از این باتلاق خارج شوند، یا برای کسب اهداف نامشروع خود ناجوانمردانه به تشدید جنگ‌های داخلی و مسلمان‌کشی در یمن مبادرت خواهند نمود و یا کوشش خواهند کرد تا با تداوم این آتش‌افروزی و تبدیل یمن به یک سرزمین به‌اصطلاح سوخته، عقده ناکامی‌ها، حقارت‌ها و ‌ جاه‌طلبی‌های خود را نسبت به مردم بی‌دفاع یمن خالی نمایند.
از آنجا که این جنگ به‌تدریج مشروعیت کاذب خود را از دست داده، لذا در هر شرایطی تداوم این رویکرد یک خطای استراتژیک دیگر از سوی عربستان به شمار می‎‌رود و با توجه به شرایط مورد اشاره در هر حال به شکست آنها منجر خواهد شد.، مقتدای مسلمین جهان حضرت امام خامنه‌ای (دامت برکاته) نیز چندی پیش در این رابطه فرمودند؛ سعودی‌ها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام می‌دهد، عیناً همان کاری است که صهیونیست‌ها در غزّه انجام دادند»
به این ترتیب بدیهی است که؛ قدرت‌نمایی هوایی و آتش‌افروزی در یک جنگ کاملاً نابرابر و تحت حمایت دشمنان قسم خورده اسلام نه‌تنها نمی‌تواند برای حکام آل‌سعود پیرزی، افتخار و امنیت به همراه داشته باشد، بلکه این تجاوز وحشیانه و ناجوانمردانه، آتش زیر خاکستری است که عوارض حتمی، قطعی و بعضاً احتمالی آن، در آینده دامن آنها را خواهد سوزاند و پایه‌های حکومتشان را ویران خواهد کرد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی بینی آنها را به خاک خواهد مالید.
کلام آخر اینکه، حکام سعودی نباید فراموش کنند که حمایت بی‌قید و شرط از داعش و سایر گروه‌های تروریستی، احتمال گسترش و نفوذ دامنه تجاوز آنها به مرزهای عربستان و تسلط آنها بر حرمین شریفین را تسهیل خواهد نمود، علاوه بر آن؛ این جنایت می‌تواند باعث تعمیق و نهادینه شدن کینه ناشی از کشتار بی‌رحمانه مردم یمن و تخریب زیرساختها و سایر امکانات این کشور و در نتیجه تداوم منازعات منطقه‌ای گردیده و انزوای سیاسی عربستان نزد افکار عمومی مسلمین و سایر مردم آزاده جهان و نیز سایر پیامدهای مشابه را به همراه داشته باشد، پیامدهایی که قطعاً رهایی از آنها برای حکومت متزلزلی مانند آل‌سعود به راحتی ممکن نخواهد بود.

احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۴/۳/۹۴

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *