بسمه تعالی
مسئولین رسانه ملی به چه می اندیشند؟
ضمن تشکر از تلاش بی وقفه و قابل تقدیر مسئولین محترم صدا و سیما برای توسعه همه جانبه رسانه ملی در سالهای اخیر، چند سالی است که شبکه های مختلف سیما، در ایام ماه مبارک رمضان اقدام به تهیه و پخش سریالهایی می نمایند که در اذهان عمومی با اما و اگرها و باید و نباید های فراوانی مواجه بوده است. اگر چه اکثر این سریالها ، ظاهراً دارای مضمونی دینی ، معنوی و بعضاً طنز است ودارای نکات مثبت نیز می باشد، اما در این رابطه چند سؤال اساسی مطرح است .
۱- این سریالها با توجه به محتوا و گرایشهای فکری کاملا آشکار ، واقعاً چه هدفی را دنبال می کنند؟
۲- کدامیک از این سریالها و تا چه میزان توانسته اند در رفع ابهامات دینی و مذهبی مردم موثر واقع شده و از انحرافات اخلاقی و معنوی جامعه جلوگیری نمایند ؟
۳- متاسفانه در جامعه افراد دورو و منافقی هم وجود دارند که حرف و عملشان با هم یکی نیست و همواره سعی دارند ازعنوان افراد حزب اللهی و بسیجی سوء استفاده و چهره افراد مومن را خدشه دار نمایند، اما آیا این صحیح است که با بزرگنمایی و پرداختن بیش از حد به رفتار و عملکرد اینگونه افراد ، زمینه بدبینی جامعه نسبت به خانواده هایی که رعایت دستورات شرعی و انجام مراسم عبادی را مبنای زندگی خود قرارداده اند یا خانم هایی که با الگو از سرور زنان عالم ، حضرت فاطمه زهرا (س) چادر را بهعنوان حجاب برتر برگزیده اند یا مردان متدینی که با رعایت دستورات شرعی از تراشیدن محاسن اجتناب میکنند را فراهم سازیم؟ آیا مگر بین افرادی که ظواهر اسلامی را رعایت نمی کنند ( اعم از زن یا مرد )، افراد منافق و دورو وجود ئدارد که همیشه از چهره افرادی با ظاهر موجه و متدین، برای نشان دادن این ناهنجاری استفاده می شود؟
۴- با وجود هزاران منبع، روایت و داستانهای گوناگون و درعین حال واقعی از کرامات، رفتارهای انسانی و توام با معنویت بزرگان، علما، شهدا، بسیجیان و سایر افراد خیر و نوعدوستی که تعداد آنها در ایران اسلامی کم نیست، چه لزومی دارد که در اکثر این سریالها، افراد شیطانی و منفی بهعنوان نقش اول ، محور داستان قرار گیرند و به عبارت دیگر آیا نمیشود بدون پرداختن به شر، خیر را مطرح نموده و ترویج داد؟
۵- چرا صدا و سیما در کشوری که ام القرای کشورهای اسلامی شناخته شده است تلاش دارد با وجود منابع غنی و فراوان اسلامی، الگوهای غربی مسیحیتگرا و هالیودی را (که همواره شیطان را با قدرتی فوقالعاده به تصویر میکشند) ، مبنای تهیه اینگونه فیلمها قرار دهد در حالیکه کشورهایی مانند ترکیه با حکومتی لائیک، توانسته با ساخت مجموعه ای مانند (کلید اسرار) هزاران مخاطب را به خود جذب نماید؟
۶- آیا صحیح است که با موفقیت نسبی برخی از سریالهای مذکور مانند: سریال صاحبدلان و یکی دو سریال موفق دیگر در سالهای قبل از آن، تصور کنیم که هر فیلمی با هر محتوایی میتواند سلیقه و نیازهای معنوی واعتقادی مردم فهیم، مشکل پسند و متدین ایران اسلامی را تامین کند، آیا این گونه طرز تفکر بیاحترامی به نظر و فکر هزاران مخاطب رسانه ملی نیست؟
۷- چرا در زندگی یک نفر انسان فوق العاده سخاوتمند و نوعدوست ( در فیلم یک وجب خاک ) حتی یک صحنه نماز و دعا یا نمادها و ارزشهای اسلامی مانند؛ چادر و محاسن شرعی دیده نمی شود و برعکس در فیلمی دیگر ( اغما )، به این میزان اثر نماز و دعا کمرنگ نشان داده می شود که حتی برخلاف آیات و روایت، راز و نیاز یک فرد متدین، صادق و شاید ساده دل ( دکتر ) نمیتواند او را از شر وسوسههای شیطان برهاند؟
۸- بیش از حد ساده نشان دادن افراد جامعه، تاکید بر کینه و عداوتهای طولانی که مغایر آداب اسلامی است، تعصب افراطی، بیمنطق و ساده جلوه دادن قشر تحصیل کرده ( دکتر )، عادی جلوه دادن روابط یک مسلمان با یک زن مسلما ن بیحجاب و شکستن قبح چنین کاری در رسانه ملی، کمتوجهی به ابعاد معنوی (نماز و دعا) در خانواده مسلمان ایرانی (آنهم در ماه خدا)، آموزش روشهای حقه بازی و سرقت و … نیز از دیگر نقاط ضعف محسوس وبعضا مشترک در این سریالها بودند.
۹- از بکار بردن حقه مورد استفاده برای سرقت از گاوصندوق پدر خانواده (در فیلم اغما) نیز میتوان بهعنوان یکی از زشتترین و غیر اخلاقی ترین صحنههای ضدآموزشی این فیلم نام برد.
کلام آخر اینکه علی رغم نکات مثبتی که در برخی از این سریالها وجود داشته، بهعلت زمان پخش نامناسب حداقل در یک مورد اثر منفی آن کاملاً مشخص است و این موضوع چیزی نیست جز کاهش حضور اول وقت مردم در مساجد به هنگام نماز جماعت مغرب وعشا.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۵/۷/۸۶