واردات بی رویه؛ خیانت یا غفلت!؟ (ارشادی، انتقادی)

     زمانی نه چندان دور، کشور پهناور ایران نه تنها در مسیر جاده ابریشم بلکه در طول سواحل طولانی خود یکی از بزرگترین مراکز تجاری جهان برای تبادل انواع کالاهای آن روزگار بشمار می‌رفت و علاوه برآن به عنوان یکی از کشورهای برتر در عرصه تولید، نقش عمده‌ای را در تجارت جهانی بر عهده داشت و به‌صورت خودکفا بسیاری از محصولات کشاورزی و صنعتی عهد خود را نیز تامین می نمود.

     علاوه بر محصولاتی مانند؛ نفت خام، خاویار، زعفران و فرش ایران که همچنان شهرت جهانی خود را حفظ کرده اند، کالاهای دیگری مانند؛ خرما، چای و حتی ابریشم ایران از جایگاه نسبتا خوبی در مبادلات تجاری داخل و خارج از کشور برخوردار بودند، صنایع دستی ایران با تنوع و کمیت و کیفیت برتر در زمینه های مختلف عرصه رقابت را در اختیار خود داشتند و حتی کشورهایی مانند؛ چین و ژاپن با وجود تمام قدمت تاریخی خود نتوانسته بودند، جایگاه صنایع دستی ایران را در معرض تهدید قرار دهند.

     اما دیری نپایید کــه تحت تاثیر نفوذ بیگانگان و القاء عجز و ناتوانی در وجود مردم این سرزمین، نه تنها زمینه اضمحلال تولیدات ایرانی فراهم شد، بلکه به‌تدریج خودباوری تبدیل به یاس و ناامیدی مبدل و تمام ظرفیتها و فرصتها برای همگام شدن با روند رو به رشد غافله تولید نیز بکلی نابود شد.

     اینک ایران تولید کننده با اعمال سیاستهای مزورانه دشمنان این سرزمین و اعمال روشهای نادرست و کوته‌بینانه حکام نالایق وقت، به کشوری مصرف کننده و مصرف‌گرا و بازاری برای عرضه کالاهای خارجی تبدیل و از ساده ترین تا پیچیده ترین محصولاتی که همواره در ردیف قدیمی‌ترین محصولات خارجی قرار داشتند، به‌طور کامل در سیطره کمپانی‌های مختلف شرقی و غربی قرار گرفته بود.

       پس از ظهور انقلاب اسلامی که به حق معجزه قرن نام گرفت، تحت رهبری های داهیانه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (دامه) که پیوسته تحت عناوین مختلف مانند: طرح موضوع خودکفایی در عرصه های مختلف، بتدریج شرایط برای احیاء مجدد موقعیت از دست رفته فراهم و بار دیگر پرچم عزت و اقتدار کشور در مسیر توسعه و تعالی، در ابعاد مختلف مادی و معنوی به اهتزاز درآمد.

     این تحول در حدی بوده که هم اکنون بخش قابل توجهی از دستاوردهای علمی دانشمندان و متخصصین ایرانی در عرصه های مختلف به محصولات صنعتی تبدیل و افزایش میزان تولیدات و صادرات در بخشهای گوناگون را به همراه داشته و این همه بیانگر آن است که به تعبیر حضرت امام (ره) ما می‌توانیم و خواستن توانستن است .

     بــــا این وجود و علی‌رغم تمام پیشرفت‌های کسب شده در این زمینه ما هنوز نمی توانیم، بگوییم که اکنون در عرصه تولید به تمام آرمانها و اهداف مورد نظر دست یافته ایم، چرا که برای ما همچنان تا رسیدن به وضع مطلوب راه زیادی باقیمانده است، زیرا دستیابی به مرحله‌ای از دانش که بتوانیم، در مواجهه با تحریم‌ها و در رقابت با بازارهای بین المللی، نه همه محصولات (که امکان پذیر و منطقی نیست) بلکه در حد رفع وابستگی در تامین نیازهای اساسی، بخش عمده آنها را خود تولید نماییم، فاصله داریم.

     کافی است به‌طور گذرا به وسایل و امکانات متنوع و مدرن محیط کار یا محل زندگی خودمان نگاهی بیندازیم و سهم دانشمندان و نخبگان ایرانی از اختراع، ابداع و یا حتی تولید داخلی این امکانات را مورد بررسی قرار دهیم. هنوز بخش زیادی از نیازهای اساسی ما وارداتی است و بخش قابل توجهی از حاصل فعالیتهای تولیدی ما به شکل مواد اولیه خام و بدون فرآوری و در نظر گرفتن ارزش افزوده آن، صادر می‌شود.

     علی‌رغم اینکه سال‌ها، تولید کننده نفت بوده‌ایم، اما همچنان خام فروشی نفت دغدغه اصلی مسئولین به شمار می‌رود و هنوز نتوانسته‌ایم حداقل در این زمینه به‌طور کامل نیازهای داخلی کشور را تأمین نماییم.

     در سایر بخش‌ها، علی‌رغم پیشرفتهای شگرف و ارتقاء قابل ملاحضه جایگاه علمی کشور و با وجود اینکه در حد قابل توجهی به دانش بومی و تکنولوژی‌های روز دنیا دست یافته‌ایم، اما اولاً هنوز به حدی از خودباوری و بلوغ علمی نرسیده‌ایم که همه دستاوردهای علمی را به محصول تبدیل نموده و به یک تولید کننده واقعی دانش و صادر کننده متکی به فن‌آوری بومی تبدیل شویم و ثانیاً همچنان در بخش‌های زیادی از فعالیت‌های عمرانی، صنعتی و خدماتی، بیش از حد متعارف نیازمند واردات و استفاده از دانش، تجهیزات و ماشین آلات خارجی هستیم.

     به‌عنوان مثال: گفته می‌شود ژاپنی‌ها در گذر از مرحله عقب‌ماندگی و ورود به مرحله توسعه یافتگی، در یک اقدام فراگیر و ملی و با عزم و اراده ای جدی، بعنوان یک شعار راهبردی اعلام کردند که «دیگر هیچ کالای غیر ضروری را وارد نخواهند کرد، مگر اینکه خود آن را تولید نمایند» و این در شرایطی است که در این کشور، منابع طبیعی به‌عنوان یکی از سه عامل اصلی تولید ثروت، فقط ۲%  از منابع را بخود اختصاص داده است، اما این مشکل مانع کار نشد و آنها توانستند با تقویت دو عامل دیگر یعنی امکانات فیزیکی با ۱۸% سهم و بویژه منابع انسانی (علم و دانش نیروهای متخصص و ماهر) با ۸۰% سهم، نه تنها شکاف موجود را برطرف نمایند، بلکه با اتکاء به تولید علم و فناوری عمدتا بومی، ژاپن را به یکی از بزرگترین صادر کنندگان و صاحبان سرمایه در دنیا تبدیل نمایند.

     چینی‌ها نیز با برخورداری از کمترین منابع طبیعی در اقدامی مشابه اعلام کردند «هر کالایی را فقط یکبار وارد می‌کنند و در مراحل بعد، خود آن کالا را تولید می‌کنند» و در حال حاضر نیز با وارد نمودن مواد اولیه ارزان قیمت و تبدیل آن به محصولات جدید و صدور آن به اقصی نقاط دنیا، بیشترین ارزش افزوده را عاید خود می سازند و به این مقدار هم بسنده نکرده و با سرمایه گذاری در دیگر کشورها، به آن سطح از رشد دست یافته اند که هم اکنون تنها در کشورهای آفریقایی بالغ بر ۷۰۰ پروژه عمرانی و صنعتی در بخشها و موضوعات مختلف را در دست اجرا دارند و این موضوعی است که در مورد سایر کشورهای پیشرفته مانند: آلمان با سهم چهار درصدی و اسپانیا با سهم ده درصدی از منابع طبیعی (نسبت به سایر عوامل تولید ثروت در یک کشور) و حتی در مورد جنایتکاران صهیونیست با جمعیتی که براساس آخرین آمارها، تعدادشان در کل جهان به ۱۵ میلیون نفر هم نمی رسد، نیز مصداق دارد.

      اگر چه شرایط کسب و کار و ارزشهای اجتماعی در کشور ما تابع شرایط خاص خود بوده و با سایر کشورها تفاوت دارد، اما نباید فراموش کنیم که از دیر باز در سایه برخی سیاستگذاریها و اقدامات غیر اصولی دستگاههای ذیربط، به جای آنکه موانع موجود را شناسایی و مرتفع و برای کاهش نرخ رشد بیکاری، هزینه‌های سرمایه‌گذاری در تولید و حتی پرداخت یارانه به این موضوع را پذیرا باشیم، نه‌تنها کالاهای غیر تولیدی را وارد می نماییم، بلکه بدون ایجاد محدودیتهای منطقی و متعادل، به‌قدری ساز و کار ورود محصولات خارجی را تسهیل می نماییم که بخش قابل توجهی از داشته‌های خود در بخش تولید به‌ویژه در صنعت را نیز به‌طور کامل از دست داده و متاسفانه این روند به‌گونه‌ای در حال گذر است که از دست دادن سرمایه‌های موجود در بخش‌های دیگر مانند کشاورزی نیز دور از انتظار نیست.

      مشکل در این زمینه، از این میزان هم فراتر رفته است، بگونه‌ای که به بهانه ایجاد رقابت، غافلانه و یا شاید عامدانه با تبلیغ کالاهای خارجی که بخش قابل ملاحظه ای از وقت تبلیغاتی رسانه ملی، مطبوعات و حاشیه‌ خیابان‌ها و معابر عمومی شهرها و حتی جاده‌های بین شهری را به مانند اختاپوسی غول پیکر در سیطره خود گرفته است، دامن می زنیم و غافل از نتایج کار، در جستجوی راهکارهای جدید برای اشتغالزایی و توسعه صنایع،  به این و آن متوسل می‌شویم، در حالیکه واردات الزاما تنها راه ایجاد رقابت نیست و حداقل استفاده از این روش نمی تواند در مورد همه صنایع موثر واقع شود.

     بررسی‌های کلی نیز گویای آنست که به رغم تمام تلاشهای صورت گرفته از سوی کشورهای در حال توسعه، در مجموع سهم سرمایه‌های انسانی و اجتماعی در تولید ملی کشورهایی مانند کشور ما بسیار اندک است، به‌گونه‌ای که مجموع ۶۳ کشور صادر کننده مواد خام (عمدتا جهان سومی) با برخورداری از ۳۶% منابع انسانی، ۲۰%  امکانات فیزیکی و ۴۴%  از منابع طبیعی، فقط ۶/۴%  از تولید ثروت جهانی و ۱۰۰ کشور در حال توسعه از جمله ایران نیز با ۵۶% منابع انسانی، ۱۶%  امکانات فیزیکی و ۲۸%  از منابع طبیعی حدود ۹/۱۵% از تولید ثروت جهانی را به خود اختصاص داده‌اند و متقابلا ۲۹ کشور صنعتی (توسعه یافته) با ۶۷% منابع انسانی، ۱۶% امکانات فیزیکی و ۱۷% منابع طبیعی، بیش از ۶/۷۹% تولید ثروت جهانی را از آن خود ساخته‌اند و این نکته خود بیانگر عمق فاجعه می‌باشد.

     به این ترتیب، نتایج این بررسیها نشان می‌دهد که کشورهای صنعتی علی‌رغم برخورداری از کمترین میزان منابع طبیعی و عمدتا با اتکاء به منابع انسانی متخصص و در اختیار گرفتن امکانات فیزیکی و ابزار نوین و از طریق تولید علم و فن‌آوری نوین توانسته‌اند، بیشترین درآمد را عاید خود نمایند.

      بدیهی است ریشه این مسائل را می‌توان در عوامل مختلفی مانند: درگیر بودن کشور در جنگی تحمیلی، توطئه‌ها و دسیسه‌های مستمر بیگانگان و تاثیر منفی آن در روند توسعه، غفلت برخی مسئولین برای اقدام به موقع نسبت به انجام پاره ای از اقدامات بنیادی و زیر بنایی، گرفتار شدن بخش قابل توجهی از افراد اثرگذار جامعه در کشمکش‌های سیاسی و مسائل حاشیه‌ای، ضعف در تدوین استراتژیها و هدف‌گذاری‌های سازمانی، به روز نبودن سیستم‌ها و روش‌ها و مهمتر از همه فراموش شدن نقشی کـــه هریک از ما می‌توانیم در این زمینه بر عهده داشته باشیم، جستجو نمود.

     به‌عنوان مثال؛ شاید هیچگاه از خود نپرسیده باشیم، که چه عواملی مانع از دستیابی کامل ما به اهداف مورد نظر در این زمینه شده است؟ نقش و مسئولیت هر یک از نهادهای اجتماعی مانند: دولت، مراجع قانونگذاری، مجریان قانون و یا وارد کننده، تولید کننده، صادر کننده، مصرف کننده و به‌خصوص رسانه‌ها در نابسامانی‌های مورد اشاره و اصلاح و بهبود آن چیست؟ چه عاملی باعث شده تا ما در تولید علم فقط مراحل اولیه را طی نموده و به ارائه چند مقاله و دریافت تعدادی مدال و دیپلم افتخار بسنده و دلخوش کنیم؟ چه عاملی سبب شده تا محصولات صنعتی ما در رقابت با محصولات خارجی خیلی زود از گردونه تولید خارج شوند؟ اصولا آیا ما می توانیم عملکرد خود را صرفا با معیارها و شاخصه های خارجی تطبیق داه و یا مورد سنجش قرار دهیم؟ چرا در برخی از موضوعات مانند تولید محصولات کشاورزی، تعادل منطقی و حسابشده بین عرضه و تقاضا وجود ندارد و گاهی با مازاد بدون برنامه تولید و گاهی با کمبود تولید مواجه می شویم؟ چرا بخش قابل توجهی از محصولات تولیدی ما در صنایعی مانند خودرو سازی، هیچگاه نمی تواند حتی رضایت نسبی مشتری را فراهم نماید؟ چرا دیگر اثر چندانی از دانش مفید و ارزشمند معماری ایرانی و نمادهای اسلامی در صنعت ساخت و ساز ما به چشم نمی خورد؟ چه عواملی باعث می شوند که مثلا عمر مفید یک ساختمان در کشور ما ۲۰ سال تعیین شود و پس از آن بتدریج  شمارش معکوس برای فرسودگی زود هنگام و  فرو ریختن خودبخود آن آغاز شود، در حالیکه دیگران ساختمان‌هایی می‌سازند که پس از صد سال به زور دینامیت و ابزار ویژه قابل انهدام است؟ و چرا؟

     وجود این نابسامانی‌ها و بروز برخی از حرکت‌های نادرست و بعضا مشکوک از سوی بعضی مدیران میانی، اگر عامدانه و در جهت تامین منافع شخصی یا گروهی و جناحی نباشد، قطعا غافلانه است، بنابراین آیا هنگام آن نرسیده تا مسئولین با نگاهی دقیقتر و عمیقتر به موضوع پرداخته و هر کدام از ما نیز در مسیر توسعه و تعالی ایران اسلامی، نسبت به موقعیت و مسئولیت خود در جامعه، با نگاه به فرصت‌های از دست رفته و شرایط پیش رو، در اقدامی فراخور شان و منزلت مردم  کشوری انقلابی و اسلامی، دست در دست یکدیگر قرار داده و به ضرورت افزایش کیفیت و تحول در موضوع تولید و احیاء موقعیت قبلی خود بیندیشیم؟

احمد رضا هدایتی

تیر ماه سال ۱۳۸۹

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *