شعر و موسیقی ایران به کجا می‌رود!؟ (مرتبط با موضوع شعر، مداحی و عزاداری)

     پنج سال پیش با این امید که بتوانم، توجه مسئولین محترم را به ضرورت استفاده از فرصت شعر و موسیقی برای ایجاد شور و نشاط انقلابی جلب نمایم، مطلبی را تحت عنوان «نقش شعر و موسیقی در ایجاد شور و نشاط انقلابی برای سازندگی کشور» به رشته تحریر درآوردم و نتیجه را برای تعدادی از دستگاه‌های ذیربط از جمله؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره بین‌المللی شعر فجر، رسانه ملی، انجمن شعرای ایران و چند مرکز دیگر ارسال و با برخی از مدیران مربوطه نیز تلفنی در این رابطه صحبت کردم.

تصور می‌کردم، وقتی رهبر معظم انقلاب هرسال بخشی از وقت ارزشمندشان را به گفتگو با شعرا اختصاص می‌دهند، حتماً مسئولین محترم دستگاه‌های ذیربط نیز به اهمیت و نقش شعر و موسیقی در جلب و جذب مردم به سمت کار و تلاش و کسب علم و دانش و معرفت پی برده‌اند و یادآوری اهمیت موضوع می‌تواند جرقه لازم برای استفاده بهینه از این فرصت را ایجاد کند.

پس از گذشت چند ماه، مطلب در قالب یک مقاله برای رسانه‌ها نیز تنظیم و ارسال و توسط تعدادی از آنها منتشر شد، اما وقتی با واکنش و نتیجه مشخصی از سوی مسئولین این حوزه مواجه نشدم، شخصاً به مسئولین بخش‌های مختلف در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مراجعه کردم، اما در کمال تعجب آقایان فرمودند که رسیدگی به این موضوع جزء وظایف ما نیست و در حوزه اختیارات انجمن شعرای ایران قرار دارد.

چند روز بعد خرسند از اینکه بالاخره نتیجه‌ای عاید خواهد شد، به باغ مصفای انجمن واقع در خیابان دولت مراجعه کردم، یکی از افراد حاضر در ساختمان که شاید فکر می‌کرد برای ارائه سروده‌هایم مراجعه کرده‌ام، بنده را به سالنی راهنمایی کرد که گروهی از خانم‌ها و آقایان شاعر بعضاً با وضعیت نه چندان مناسب گرد هم آمده بودند.

ظاهراً فرصت مناسبی برای دیدار و گفتگوی مستقیم با شعرای کشور، در اختیارم قرار گرفته بود، اما پس از مدتی حضور در جمع حضار محترم متوجه شدم که آب از سرچشمه گل‌آلود است، دریغ از شعر فاخر، دریغ از مفاهیم محتوایی، دریغ از مفاهیم انقلابی و اسلامی، دریغ از اشعار برانگیزاننده‌ای که بتواند، مشکلی از مشکلات جامعه را حل کند، اکثر اشعار در حد فاجعه‌آمیزی به موضوعات عاشقانه و اصطلاحاً «کوچه بازاری» اختصاص داشت.

در بیشتر اشعار جایگاه والای زنان که نقش اصلی را در تربیت فرزندان این مرز و بوم دارند، در حد سخیفی تنزل یافته بود، گویی در این محافل برای گروهی از افراد، مطلبی مهم‌تر از زن‌بارگی و استفاده ابزاری از واژه زن وجود ندارد، تداوم حضور برایم ناممکن بود، با تأسف تمام از سالن خارج شدم و در جستجوی رئیس انجمن به اتاق دیگری مراجعه کردم، تصادفاً توفیق گفتگو با یکی از مسئولین انجمن را پیدا کردم، اما کمی صحبت با ایشان کافی بود تا متوجه شوم، که نباید انتظار چندانی از این مجموعه داشت.

پس از آن هرسال به دنبال جابجایی و تغییر مسئولین رسانه ملی، اهمیت موضوع را به شکل مکتوب به مسئولین محترم سازمان متذکر شدم و حتی حضوراً با مسئول مرکز موسیقی و سرود ملاقات و در اینمورد گفتگو کردم.

بار دیگر در سال ۱۳۹۴ با حضور در دفتر یکی از مشاورین محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این موضوع و چند مطلب دیگر از جمله؛ ضرورت توجیه تصویرگران پوشاک و طراحان اشعار البسه برای استفاده از طرح‌ها و مضامین مناسب ملی، انقلابی و اسلامی را خدمت ایشان یادآور شدم، اما همانگونه که انتظار می‌رفت ایشان نیز موضوع را خارج از وظایف وزارتخانه اعلام کردند.

حتی مطالب تهیه شده را برای خانه مداحان نیز ارسال و شخصاً به محل کارشان مراجعه نمودم که اگرچه همصدا بودند، اما عملاً نتیجه‌ای عاید نشد.

طی سال‌جاری وقتی چندبار تصادفاً در حال رانندگی به برنامه‌های رادیو جوان رجوع کردم، نگرانی‌هایم دو چندان شد، وخامت اوضاع در حدی بود که با خودم گفتم شاید امواج رادیوهای بیگانه را گرفته‌ام، با یک جستجوی ساده مشخص شد، سایر شبکه‌های رادیویی نیز وضعیت بهتری ندارند، اما به‌نظر می‌رسید رادیو جوان گوی سبقت در این زمینه را از دیگران ربوده است، نگاه ابزاری، شهوانی و در حد مال و اموال به زن در این ترانه‌ها موج می‌زد.

استفاده از مضامین مبتذلی مانند؛ «تو بال و پر منی / نازنین مال منی» که جایگاه زن را در حد یک کالا تنزل داده و یا استفاده از جملات شرم‌آوری مانند؛ «در مسیر چشم‌هایم پیدا شو / بهترین حادثه دنیا شو» که بر خلاف اصول و ارزشهای اسلامی، چشم‌چرانی را تبلیغ و ترویج می‌کند و یا واژهای سخیفی نظیر «اگه تو نباشی من میمیرم و ….» در شبکه‌های مختلف رسانه ملی، به‌ویژه در رادیو و به‌خصوص در رادیو جوان، تنها چند نمونه از اشعاری است که حتی در وصف مادر نیز مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.

مصمم شدم بار دیگر با مسئولین ذیربط تماس بگیرم، تا این‌که مهرماه سال‌جاری ازطریق یکی از دوستان توفیق حاصل شد تا با برخی از مسئولین ذیربط سازمان صدا‌وسیما در این زمینه گفتگوداشته باشم، در جریان این دیدار متوجه شدم که مطالبات حقیر دغدغه‌های آنها نیز هست، اما ظاهراً به علل مختلف از جمله حجم انبوه فعالیت‌های موسیقیایی رسانه ملی که حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد و در برخی از شبکه‌ها مانند؛ شبکه پیام و شبکه آفتاب تا ۹۵ درصد از برنامه‌ها را شامل می‌شود و همچنین کمبود نیروی انسانی، عدم برخورد قاطع با افراد معدودی که بدون مجوز اقدام به پخش ترانه‌های سخیف می‌کنند و سایر موارد مشابه، کنترل کار از دست رسانه ملی نیز تا حدود زیادی خارج شده است.

به عنوان مثال؛ در این دیدارها مشخص شد، برخی از جوانان سرمایه‌دار و جویای شهرت با صرف هزینه‌های هنگفت، از طریق استودیوهای زیرزمینی اقدام به خوانندگی نموده و با پرداخت مبالغ قابل‌توجه به برخی از عوامل سودجوی پخش موسیقی در شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون، زمینه پخش چنین سرودهایی را فراهم می‌سازند.

ظاهراً این مشکل فقط به همین طیف از افراد محدود نمی‌شود، بلکه برخی از تهیه‌کنندگان غیر متعهد فیلم‌ها و برنامه‌های رادیو تلویزیونی نیز با همین روش حاضر می‌شوند که قوانین و مقررات و اصول اخلاقی و رسالت فرهنگی و هنری خود را زیرپا گذاشته و مرتکب چنین سوءاستفاده‌هایی شوند، گاهی این مبالغ به حدود ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان نیز می‌رسد و بدتر اینکه همین افراد در اقدامی تأسف برانگیز برای کاری که بدون زحمت به‌دست آورده‌اند، فاکتور جعلی تهیه نموده و مجدداً در قالب هزینه تولید موسیقی فیلم یا برنامه، هزینه مضاعفی را نیز از سازمان صدا و سیما دریافت می‌کنند.

برخی از دست‌اندرکاران مطلع مورد مذاکره در بخش فرهنگی در پاسخ به پرسش‌های بنده با نگرانی می‌گفتند، این وضعیت در مورد تولیداتی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی مجوز می‌گیرند، به مراتب فاجعه‌بارتر از چیزی است که در رسانه ملی شاهد آن هستیم و در بیان ادعای خود به برخی از ابیات مستهجن و شرم‌آور به‌کار برده شده در این آثار از جمله؛ اثر صوتی فردی به نام (ع.ع) با این مضمون که؛ «یکی از ما داره باز به اون یکی دروغ میگه/ یکی از ما باز رفته سراغ یک یار دیگه» که علناً مروج خیانت و ارتباط نامشروع بین زن و مرد است و اثر خواننده دیگری به نام (ر. ص) که افکار مسموم خود را با این ابیات «من یک تضاد بی‌سرانجامم / روزا نمی‌شناسم تورو / شبا توخاطراتم غلط می‌خورم» به تصویر می‌کشد، اشاره می‌کردند.

قصد ندارم، با بیان این مطالب زحمات طاقت‌فرسای مسئولین و کارکنان زحمت‌کشی را که علی‌رغم تنگناهای شدید مالی، همچنان صادقانه و متعهدانه وظایف و مسئولیت خود را در بخش‌های مختلف فرهنگی دنبال می‌کنند، زیر سؤال ببرم، اما با شنیدن این نوع از تولیدات موسیقیایی این سؤالات را به ذهن متبادر می‌سازد که، واقعاً جای خدا، توکل به خدا و امید به خدا، جایگاه نشاط انقلابی و روحیه جهادی، جایگاه معنویت، جایگه فرهنگ، جایگاه علم و دانش و کار و تلاش و جایگاه انذار و بشارت دینی در اشعار و ترانه‌های رسانه ملی کجاست؟

تردیدی وجود ندارد که در جامعه ناهنجاری‌های متعددی وجود دارد، اما آیا این درست است که مشکلات را به بهانه‌ای برای استفاده حداقلی از ظرفیت‌های موجود تبدیل و با کم فروشی و کم‌کاری در انجام وظایفمان، به جای کمک به رفع نابسامانی‌ها، در اقداماتی هم‌راستا با توطئه دشمنان این مرز و بوم، به مشکلات دامن بزنیم؟

آیا به‌راستی مدیریت، هدایت و ساماندهی این عرصه می‌تواند متولی دیگری به‌جز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد؟ آیا سایر دستگاه‌های همکار مانند؛ نظام آموزشی، رسانه ملی و ده‌ها سازمان و دستگاه دیگر که هرازگاه با ورود به این عرصه در قالب جشنوار و کنگره شعر و موسیقی آثاری را ارائه می‌دهند، نمی‌توانند با ایجاد شرایط و زمینه برای تحول محتوایی، زمینه را برای استفاده مطلوب از این فرصت ارزشمند و فراگیر فراهم نمایند؟ آیا شأن موسیقی فاخر ایرانی اسلامی در این حد است؟ چرا به‌رغم برخورداری از حداکثر فرصت‌ها، به حداقل استفاده از آنها بسنده می‌کنیم؟

توضیح: لطفاً برای مطالعه سایر مطالب ارائه شده در این زمینه، واژه «شعر» را در همین سایت (سایت ره توشه – rahtooshe.com) جستجو نمایید.

احمدرضا هدایتی

کارشناس ارشد مدیریت

۱۶/۸/۹۵

شما همچنین می توانید ...

٪ پاسخ

  1. مومن شهبری گفت:

    سلام خسته نباشی رزمنده هرجاکه سیرکردیم جایی چو دل ندیدیم بااین همه کدورت باز این خرابه جایی است

پاسخ دادن به مومن شهبری لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *