راه شناخت اصلح کدامست؟ این سؤالی است که معمولاً در آستانه انتخابات مختلف، برای بسیاری از افراد جامعه به یک دغدغه جدی تبدیل میشود. البته در قانون و در کلام بزرگان، از مواردی مانند؛ تقوا، تدین، تعهد، صداقت، شجاعت، بصیرت، علم، تجربه، تخصص و عملگرایی بهعنوان مهمترین معیارهای تعیین اصلح نام برده شده است، اما بسیاری از این مؤلفهها جنبه درونی داشته و بهراحتی قابل ارزیابی نیستند، پس راه کار چیست؟
بهنظر میرسد، برای رفع این مشکل و تسهیل در کار شناخت کاندیدای اصلح، میتوانیم ضمن کمک خواستن از افراد معتمد و مورد اطمینان برای شناخت کاندیداها، از زاویهای دیگر به موضوع بپردازیم، به این معنا که علاوه بر توجه به معیارهای فوق، میزان گرایش فرد به شاخصههای نامطلوب و نامتعارف را مبنای قضاوت قرار دهیم.
بدیهی است که هرچه کاندیداها از صفات سلبی کمتری برخوردار باشند، با اطمینان بیشتری در فهرست افراد منتخب ما قرار خواهند گرفت. بنابراین، در ادامه به معرفی افرادی پرداخته خواهد شد که در یک ارزیابی معقول و منطقی، نباید در فهرست انتخابی ما جایی داشته باشند.
افرادی که نباید به آنها رأی بدهیم، عبارتند از:
- اگرچه ثروت در اسلام نهی نشده و تلاش برای کسب مال مشروع مورد تأکید قرار گرفته، اما درک وضعیت معیشتی مردم و رسیدگی به محرومان، مستلزم آن است که فرد منتخب مردم از نظر شرایط مالی ساده زیست و در ردیف افراد عادی و نهایتاً در طبقه متوسط جامعه قرار داشته باشد و لذا افراد ثروتمند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب(دامت برکاته)، صاحبان ثروت و قدرت، (بهخصوص مرفهین بیدرد) نمیتوانند، الگوی مناسبی برای مدیریت جامعه اسلامی باشند.
- بیشک افراد غربزدهای که مرعوب قدرت پوشالی و یا مجذوب و فریفته فرهنگ و تمدن فاسد غرب و شرق هستند و دچار وابستگی فکری به بیگانگان و یا حتی ایادی آنها در داخل هستند، نیز نمیتوانند مجری مبانی و اصول و ارزشهای اسلامی باشند؛ چرا که معمولاً در بومیسازی الگوها، ساختارها و نظامات بومی مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی و ایرانی، دچار چالش میشوند و به همین دلیل این گروه از افراد که در ردیف وادادگان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی قرار میگیرند، نیز قابل اعتماد نیستند.
- کسانی که از علم دشمنشناسی بیبهرهاند و شناخت کافی از اهداف دشمن ندارند و علیرغم توطئههای مستمر استکبار از جمله؛ جنگ تحمیلی، ترور، تحریم و تهدید علیه انقلاب اسلامی، این موارد را توهم توطئه تلقی نموده و جاهلانه و یا شاید عامدانه، منکر عناد، کینهورزی و نقش خائنانه بیگانگان میشوند، نیز از دیگر افرادی هستند که در واقع به خون شهداء خیانت میکنند و لذا حتیالمقدور باید از انتخاب آنها پرهیز شود.
- بیتردید؛ یکی از عاقلانهترین و منطقیترین روشها برای پیشرفت کشور، استفاده از علوم روز دنیاست، اما قطعاً افراد خودباختهای که درک درستی از «اصل خودباوری» ندارند و به راهبرد اساسی اعلام شده از سوی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر «ما میتوانیم» اعتقاد قلبی و عملی ندارند و با نادیده انگاشتن اصل عزت، حکمت، مصلحت، به شکلی افراطگونه معتقدند که پیشرفت و کسب موفقیت در اداره امور کشور، فقط در گرو پذیرش اراده کدخدا و بردگی قدرتهای جهانی است، اشخاص حقیری هستند که رفتارشان نقض غرض اهداف انقلاب است و نباید در مسند مدیریت کشور قرار گیرند.
- افرادی که بویی از عملگرایی نبردهاند و در طول فعالیتهای خود در مناصب مختلف، همواره به شعار دادنِ بدون عمل اکتفا کردهاند و همچنین افرادی که دائماً میکوشند تا ضعف مدیرتشان را در پوششی از شعارهای زیبا و رنگارنگ و آمارسازیهای کاذب و اغراقآمیز پنهان نموده و با طرح وعده و وعیدهای ناشدنی و خارج از حدود اختیارات، مردم را بفریبند، همانند گروه قبل، قادر به سازندگی کشور نیستند و لایق اعتماد مردم نیستند.
- کسانی که حاضرند برای تأمین هزینههای انتخاباتی و کسب موفقیت در این رقابت که میتواند مسابقهای برای خدمت به مردم و جلب رضایت الهی باشد، ذلیلانه زیر دِین صاحبان قدرت و ثروت و سایر افراد فرصتطلب و فاسد رفته و با پذیرش تعهد برای اجابت خواستههای غیرقانونی و نامشروع آنها، از پولهای کثیف این گروه برای فریب افکار عمومی استفاده نمایند و عزت و شرف مردم را خدشهدار نمایند، خود فرومایگان بیمقداری هستند که به هیچ وجه نباید مورد اعتماد واقع شوند.
- صرفنظر از اینکه هزینههای نامتعارف تبلیغاتی (حتی اگر کاملاً مشروع و حلال باشد)، نوعی اسراف تلقی میشود، اصولاً استفاده ابزاری و بیش از حد از قدرت پول برای جلب نظر افکار عمومی، نوعی فریبکاری و روش مذموم و ناپسندی است که توهین به شعور اجتماعی محسوب میشود و لذا نمیتواند جایگزین توانائیهای مدیریتی و شایستگیهای فردی کاندیداها شود، بنابراین کسانی که سعی میکنند، از این طریق نواقص و کاستیهای فکری، ذهنی و عملکردی خود را تحتالشعاع قرار دهند، از دیگر افرادی هستند که انتخاب آنها به صلاح کشور و جامعه نیست.
- در همین راستا، بیشک کسانی که با آگاهی از مشکلات معیشتی افراد جامعه سعی میکنند تا به شکل فریبکارانه و با ترفندهای مختلف از جمله؛ واگذاری تسهیلات و اعطای هدایای ناچیز و ارائه خدمات موقتی و بیارزش یا دادن وعدههای توخالی و خارج از حدود اختیارات، از نیاز آنها برای کسب رأی بیشتر سوءاستفاده کنند، در واقع ناجوانمردانهترین و تحقیرآمیزترین شیوه را برای کسب رأی مردم برگزیدهاند و رأی دادن به آنها خلاف اخلاق و ارزشهای دینی و اجتماعی است.
- کسانی که در هر حال امور سیاسی و منافع و مصالح حزبی و جناحی و بهویژه منافع فردی برایشان در اولویت قرار دارد و بهجای سیاستمداری و اِشرافیت و تسلط بر مباحث مربوط به سیاست داخلی و بینالمللی و تلاش در جهت انجام وظایف اصلی برای رفع مشکلات مردم و پیشرفت کشور، سیاستبازی و سیاسیکاری را پیشه خود ساختهاند، از جمله کسانی هستند که باید از آنها بهعنوان یکی از عوامل اصلی توقف و کندی پیشرفت و حرکت رو به رشد کشور نام برد و بیشک رأی دادن به آنها جفا به خود است.
- طبیعی است، عملکرد قبلی افراد در سایر مشاغل مدیریتی، معیار دیگری است که میتواند مبنای ارزیابی آنها قرار گیرد، مشروط بر آنکه فرد موردنظر از توانمندیهای لازم برای ارتقاء مسئولیت در جایگاه موردنظر نیز برخوردار باشد، بنابراین؛ کسانی که از ثبات فکری و قدرت تصمیمگیری و ریسکپذیری بیبهرهاند و نیز افراد مذبذب که به اصطلاح، به نرخ روز نان میخورند، کسانی هستند که سرانجام، کشور را به مسیر انحرافی و پرخطر رهنمون خواهند شد، بنابراین چنین افرادی نمیتوانند در فهرست انتخابی ما جایگاهی داشته باشند.
- علاوه براین؛ افراد نالایقی که نه به واسطه شایستگیهای فردی، بلکه صرفاً به اعتبار وابستگیهای قوم و قبیلهای در انتخابات شرکت میکنند، لزوماً افراد مستعدی برای پذیرش مسئولیت نیستند، همچنان که در بسیاری از موارد از جمله در جریان انتخابات شورای برخی از روستاها و تعدادی از شهرهای کوچک، حضور آنها در مسند قدرت منجر به بروز ناهنجاریهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و پدیده ثروتمندان نوظهور شده است.
- قانونگریزی و اعمال سلیقههای شخصی، شاخصههای دیگری هستند که میتوانند منجر به حذف کاندیداها از فهرست انتخابات افراد شود، چرا که نادیده انگاشتن قانون از سوی مجریان، هرج و مرج در جامعه را در پی دارد و لذا افرادی که بهجای اصلاح و رفع خلاءهای قانونی و یا حداقل کسب مجوزهای قانونی، بر دور زدن قانون اصرار میورزند، افراد خودرأی و لجوجی هستند، که نمیتوانند شایسته پذیرش مسئولیت باشند.
- کسانی که برنامه ندارند و یا برنامه دارند اما با نادیده انگاشتن اسناد بالادستی و خودبرتربینی جاهلانه، کشور را از حرکت در مسیر اهداف تعیین شده منحرف نموده و باز میدارند و یا کسانی که با ثبت کار و برنامه دیگران به نام خود، تلاش میکنند تا برای خویش موقعیتی غیرواقعی بسازند، نیز همانند گروه قبل، در ردیف افراد خودرأی و لجوج قرار دارند و رأی دادن به آنها دور از منطق است.
- افرادی که به جای توکل به خدا و الگوسازی اسلامی برای خدمت صادقانه به مردم و بهرهبردن از روشهای معقول و منطقی، سعی میکنند با رفتارهای سخیف، نامتعارف و دلقکبازیهای متداول در شرق و غرب، نظر مردم را برای افزایش آرای خود جلب نمایند، میتوانند، گروه دیگری از مطرودین رقابتهای انتخاباتی باشند.
- کسانی که برای موفقیت خود از ریختن آبروی دیگران اِبایی ندارند و با افشاگریهای ناهنگام و یا بیارزش جلوه دادن کار دیگران، حاضرند همانند غربیها از هر ابزار مشروع و نامشروعی برای تخریب دیگران بهره برده و با ایجاد شبهه و تردید، پلی برای پیروزی خود بسازند، قطعاً تشدیدِ اختلافِ سلیقهها و سرنوشت مردم نیز برایشان ارزش و اهمیت ندارد و برای ساختن کشور، به این گروه نیز نباید دل بست.
- کسانی که به جای امید بخشیدن مبتنی بر واقعیت، با گفتار و رفتارشان نهتنها عزت و آبروی دیگران، بلکه کارآمدی اصل نظام اسلامی و آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی را زیر سؤال میبرند و ناجوانمردانه با سیاهنمایی و بزرگنمایی مشکلات و ایجاد شبهه و تردید، به جو بدبینی و ناامیدی در جامعه دامن میزنند، منافقانی هستند که باید به شدت از آنها پرهیز نمود.
- و در نهایت افرادی که حاضر نیستند زیر پرچم ولایت حرکت نمایند و بدون داشتن درک درست و شناخت کافی از دین و رهبری، جاهلانه یا خدای ناخواسته، منافقانه و مغرضانه و به شکل پنهان و یا آشکار، در تعارض و تقابل با رهنمودهای رهبری قرار دارند و مسیری انحرافی و خطی جداگانه را برای خود برمیگزینند نیز طبیعتاً نمیتوانند مدعی انسجام ملی و بهبود شرایط باشند و لذا شایسته نیست که در فهرست کاندیداهای منتخب ما باشند.
یادمان باشد، که طول حیات طیبه انقلاب اسلامی، همواره بخش عمدهای از نتایج عملکرد مسئولین در دولت، مجلس و شورهای اسلامی شهر و روستا (اعم از مثبت یا منفی)، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، حاصل نحوه انتخاب ما در جریان انتخابات مختلف بوده است و هماکنون نیز انتخاب اصلح میتواند، فرآیند دستیابی به اهداف والای انقلاب در مسیر توسعه و پیشرفت کشور و بهبود معیشت مردم را تسریع و تسهیل نماید.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۶/۱/۹۶
و در نهایت افرادی که حاضر نیستند زیر پرچم ولایت حرکت نمایند و بدون داشتن درک درست و شناخت کافی از دین و رهبری، جاهلانه یا خدای ناخواسته، منافقانه و مغرضانه و به شکل پنهان و یا آشکار، در تعارض و تقابل با رهنمودهای رهبری قرار دارند
دیدگاه من
شما یه ادم مکتبی هستید و به ولایت فقیه اعتقاد دارید .ایرادی هم نداره .اما سیستم انتخاباتی را دیگه وسط نکشید .ولایت فقیه جایی برای انتحابات نمی ذاره . چرا مردم را مسخره می کنید .حرف اول و احر را ایشون بزنند و گرفتاریها را مسولیتش را متوجه دولت کنند !!!!!!!!!!!!!!!!به خدا گاهیس اشک می ریزم کشور را نابود کردید .در قرن حاضر چگونه یک حکومت مذهبی قدیمی جواب می ده .امثال من مرده متحرک هستیم .
آقا هومن یکبار دیگر سلام،
پیشنهاد می کنم برای رفع ابهام در مورد انتخابات، مقالات اینجانب را در بخش «در باره انتخابات» سایت ره توشه (rahtooshe.com) را مطالعه بفرمایید، البته مانند برخی ها به خواندن چند خط اول اکتفاء نکنید.
موفق باشید
در کشور های پیشرفته انتخابات انتخابات می تواند قدرت دست به دست کند اما در ایران کماکان توصیه می گردد کسی حرفی نزد که با قدرت اول کشور در تعارض باشد که هم دین از دست می رود و هم وحدت ملی .
اقای هدایتی برای همین دنیا از ما واهمه دارد که تاسیسات اتمی داشته باشیم .زیرا مردم نمی توانند جلوی چیزی را بگیرن
آقا هومن باز هم سلام:
واقعاً تأسف می خورم وقتی می بینم برخی از افراد جامعه به راحتی زد و بندهای رایج بین صاحبان قدرت وثروت در نظام بین والمللی را نمی بینید، شاید هم واقعاً از جریانات سیاسی جهان بی اطلاع هستند و نمی دانند که لابی های صهیونیستها و کارتلها و تراستهای سرمایه داری چگونه در آمریکا و اروپا برای فریب افکار عمومی، قدرت را بین دو حزب صوری که معمولاً به شکل کامل در اختیار خودشان است دست به دست می کنند و هرازگاه یک گاوچران، یک هنر پیشه یا یک سرمایه دار بی سواد مانند ترامپ یا امثال آنها را که مانند یک مهره بازی در اختیار دارند را بر سر کار می آورند، در حالیکه در تمام طول عمر کوتاه و ننگین کشوری مانند آمریکا نماینده حتی یک حزب مستقل (که همواره در حاشیه بوده اند) نتوانسته در انتخابات این کشورها به مرحله آخر انتخابات راه پیدا کنند.
شما مدام دم از مردم می زنید و خودتان را معادل همه مردم تعریف می کنید، در حالیکه در جمهوری اسلامی همه مسئولین مستقیم یا غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند و در واقع هر اقدامی که انجام می دهند، همان چیزی است که مردم از آنها انتظار داشته اند، آنوقت شما می گویید مردم مورد نظر شما باید بتوانند خارج از چارچوب قانون و بدون توجه به آرای عمومی جلوی اقدامات آنها را بگیرند، پس نظر اکثریت و دموکراسی و …. که به آنه معتقدید چه می شود؟
اقای هدایتی مذهب بیش از این است که وارد قدرت شود و اگر شود بایستی نقد شود .اما شما در خواست دارید که تقدس مذهب مانع نقد ان شود .این ظلم است به ما ..هر گز نباید حرف بزنیم و بخواهیم تغییری ایجاد شود .چون مذهب است روبرویما ن .در حالیکه ما همه مسلمانیم اما برداشتمون از دین با شما فرق داره .
ایا تردید نمی کنید به افکارتون ؟از اینکه مردم بیشتری شما را رد می کنند تردید نمی کنید ؟اینکه مخالف عقتایدتان را ابله و کافر بدانید خسته نشدید ؟
مردم را نگاه کنید .اگر در این انتخابات ریسی که کاندید انقلابیست رای نیاره متوجه چیزی نمی شوید ؟
هومن خان سلام:
اولاً قبلاً هم عرض کردم؛ کسانی که مثل شما فکر می کنند اکثریت نیستند(البته اگر هم باشند دلیل نمی شود چون با استناد به آیات قرآن مجید، در برخی از جوامع و در خیلی از مقاطع تاریخ، اکثریت دچار انحراف شده اند)، بلکه مثل گروه ۵+۱ که خودشان را معادل کل جهان معرفی میکنند، شما هم فکر می کنید در اکثریت هستید، اگر در اکثریت هستید پس این همه آدم که در راهپیمایی ها و یا در مراسم مذهبی شرکت می کنند، چه کسانی هستند، تفاوت در این است که آنها مشکلات جامعه را به حساب ناکارآمدی نظام اسلامی نمی گذارند، چون می دانند، اگر مشکلی هم وجود دارد، ناشی از ضعف ایمان و سوءمدیریت برخی از مدیران است، نه به خاطر ضعف اصول و مبانی اسلامی.
ثانیاً شما که می گویید مسلمانید، به عنوان یکی از مخلوقات الهی(البته ناشکر و ناسپاس) چرا فکر می کنید در جایگاهی هستید که می توانید، اصول و مبانی اسلامی که توسط پیامبر خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) ارائه شده و عمدتاً ریشه در آیات الهی قرآن مجید دارد، را می توانید مورد نقد قرار دهید در حالیکه به احتمال زیاد حتی یک روز هم درس حوزوی را نخوانده اید و اطلاعات کافی در مورد آنها ندارید. آیا این بیانات ناشی از القائات شیاطین زمانه نیست؟
آقا هومن باز هم سلام:
در مورد نقد کردن مسئولین و رسانه ها بنده دو سؤال دارم؛ اولاً مگر همه حرفها و سؤالات شما در این مدت نقد مطالب بنده نبود، شما بروید واکنش مخاطبان در سایت های خبری بزرگ مثل فارس، شرق، مشرق، الف را بخوانید، برخی ها بقدری از شعور دور هستند که مغرضانه و بدون شناخت درست، از مقام اول مملکت با عناوین بی ادبانه نام برده اند، در راهپیمایی های سال ۸۸ و در جاهای دیگر هم ادب خودشان را نشان دادند و نظرشان منتشر شده و باز شما می گویید نمی شود انتقاد کرد. مگر انتقاد و آزادی بیان چیست؟ انتظار دارید کشور را به آشوب بکشند و همه چیز را نابود کنند تا بتوانند آنچه را که فکر می کنند درست است را بیان کنند؟ پس جایگاه انتخابات و دموکراسی که مدعی آن هستند چه می شود؟
برادر عزیز مطمئن باش انتقاد اگر منطقی و منصفانه باشد و حتی غیرمنطقی و غیرمنصفانه اما مؤدبانه باشد معمولاٌ منتشر و یا حتی جواب داده می شود، همچنان که بنده اینکار را کردم.
در مورد انتقاد از رهبری هم بنده شما را ارجاع می دهم به سخنرانی های متعدد ایشان مبنی بر استقبال از نقد خودشان، از جمله در دیدار با نخبگان کشور در تاریخ ۷ آبان سال ۸۸ که سایت الف منتشر نموده است را بخوانید.
قبلاً هم خواهش کردم لطفاً نگاهتان را عوض کنید و با مطالعه بیشتر مسائل را مطرح نمایید.