متأسفانه رقابتهای انتخاباتی سال ۱۳۸۸، آغاز بدعتی تقریباً جدید و نامیمون در فرآیند مردمسالارانه انتخابات ایران اسلامی بهشمار میرود، بدعتی که نتایج آن، تأسف و تأثر دلسوزان انقلاب و بیاعتمادی عمومی نسبت به برخی از مسئولین نظام را در پی داشت و خواسته یا ناخواسته خسارات مادی و معنوی فراوانی را به کشور و مردم عزیز و انقلابی تحمیل نمود و در مسیر پیشرفت کشور، اختلال جدی ایجاد کرد.
در جریان این انتخابات؛ برای اولینبار مسابقه ارزشمند رقابت برای رفاقت و خدمت به کشور و جامعه، به عرصهای برای بروز مکنونات درونی برخی از کاندیداها تبدیل شد و چهرهای نامطلوب از دلبستگیهای دنیوی تعدادی از نامزدها برجای گذشت و یکبار دیگر تأثیرات مذموم هوای نفس بر انسان، (حتی افرادی که در ردیف خواص قرار دارند و قاعدتاً باید سهم بیشتری از تقوا و دانش دینی را در اختیار داشته باشند)، را به اثبات رساند.
اینبار ناهنجارهای انتخاباتی فقط به اسراف و تبذیر در استفاده از اقلام و ابزارهای انتخاباتی محدود نشد، بلکه این برای اولین بار بود که برخی از کاندیداها (در سطوح مختلف)، برای کسب موفقیت در این رقابتها، به شیوههای مطرود و مذموم غربی و شرقی متوسل و بعضاً پذیرای ننگ همکاری و همفکری با دشمن میشدند.
فضاحت شیوههای مورد استفاده در حدی بود که فضای انتخابات با طرح مسائل راست و دروغ و مطالب شخصی و غیرشخصی، به یک بازی بچهگانه و صحنهای برای تخریب چهره رقبا تبدیل شد و در جریان این کشمکش، نهتنها افراد، بلکه دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف آن نیز با جوسازی رسانههای معاند و همراهی مزدوران داخلی آنها زیر علامت سؤال قرار گرفت و برای نخسینبار کارآمدی نظام دینی و توانمندی مسئولین کشور، به طور رسمی و کاملاً آشکار از سوی دشمنان انقلاب مورد هجمه و اتهام واقع شد.
اگرچه تا آن زمان و هماکنون نیز، انقلاب اسلامی به دلایل مختلف داخلی و خارجی، هنوز نتوانسته بهطور کامل به اهداف خود دست پیدا کند، اما همانگونه که اشاره شد، تا همان مقطع نیز، دستاوردهای انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلابهای رخ داده در جهان، سرعتی فوقالعاده و نسبت به وضعیت قبل از انقلاب، رشدی جهشی را نشان میداد و لذا خدشهدار نمودن این دستاوردها، کار ناجوانمردانهای بود، که به بهانهای برای ایجاد آشوب و اغتشاش توسط افراد فرصتطلب و دشمنان نظام تبدیل و سبب شکل گرفتن فتنه سال ۸۸ شد.
بهعبارت دیگر، با اینکه عواملی مانند؛ ضعف ایمان، افکار مسموم و گرایشهای فکری التقاطی و نیز سوءمدیریت برخی از مسئولین (از جمله برخی از همان کاندیداها) یا عواملی مانند؛ اولویت یافتن مسائل حزبی و جناحی و یا غفلت از امور زیربنایی و اتکاء بیش از حد به امور سطحی و امثال آن، علت اصلی ناکامی انقلاب در دستیابی کامل به اهداف انقلاب محسوب میشد، اما نگاهی یکسویه، نظام اسلامی به ناکارآمدی متهم شد.
بدیهی است؛ هرگاه تقوا، صداقت، عملگرایی و در یک کلام توکل به خدا فراموش و همانند غربیها، دلقکبازی و توسل به استفاده از روشهای نامتعارف و غیراخلاقی و یا اتکاء به صاحبان قدرت و ثروت، جایگزین اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی شود، نباید انتظاری جز وضعیت مورد اشاره را داشته باشیم و این نکتهای است، که تکرار آن در مقطع کنونی، «بازی در زمین دشمن» تلقی شده و خطری بهمراتب بیشتر را برای انقلاب در پی خواهد داشت.
کلام آخر اینکه؛ کاندیداهای محترم باید توجه داشته باشند که اولاً؛ اگر در جریان رقابتهای انتخاباتی، تبلیغات کاذب و اغراقآمیز حذف و صداقت مبنای عمل قرار گیرد، سمپاشی رسانههای خارجی اثر خود را از دست خواهد داد و بخش عمدهای از آحاد جامعه از قدرت تشخیص افراد واجدشرایط و کارآمد و عملگرا برخوردارند و به مصداق ضربالمثل معروف «مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید» گزینه اصلح را انتخاب خواهند کرد.
ثانیاً؛ نزد افکار عمومی، ارائه اسناد مربوط به افکار انحرافی و نیز تخلفات و جرائم احتمالی نامزدهای انتخاباتی (رقبا)، قبل از بررسی توسط شورای محترم نگهبان منطقی و معقول است و پس از آن، استفاده ابزاری و بیهنگام از ترفند افشاگری محسوب میشود و فقط از وجاهت خود آنها (کاندیداها) خواهد کاست.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۲/۱/۹۶
سلام .امکان داره نظر من هم را ببینید ؟ شما در این مطلب فرمودید ناجوانمردانه هست دستاورد ها را نبینیم .می خواستم بگم درسته .اما جوانمردانه بود که اهداف انقلاب امروز تبدیل شده به چیزهایی که اون موقع مردم اصلا نمی خواستند ؟
مثلا قرار بود حتی روستاها ی دور افتاده در سایه عدالت و توجه به مردم اباد بشه اما امروز شهرها هم عقب افتاده هستند .و شکاف طبقاتی در حد تیم ملیه ..جوانمردانه بود ؟به خدا نیست ؟جوامردانه بود مردمی که از تک حزبی نفرت داشتند امروز تحت عنوان دینداری فقط محدود صدایی باشه ؟
جناب آقای محمدی عزیز سلام:
خیر اصلاً جوانمردانه نیست، اما باید علل آن را دانست، مطالبه رهبری هم همین است که چرا مسئولین از امور اصلی غفلت کرده اند، چرا اهداف انقلاب به طور کامل محقق نشده و در مقاطع مختلف با فراز و فرود مواجه بوده است.
قطعاً بخشی از آن حاصل عملکرد نامطلوب برخی از مسئولین و بخشی مربوط به عملکرد جامعه است، به عنوان مثال؛ انتخاب همه مسئولین به طور مستقیم و غیر مستقیم بر عهده مردم بوده و متقابلاً مسئولیت عدم شایسته سالاری یا اولویت یافتن مسائل سیاسی و جناحی از سوی مسئولین، متوجه آنهاست.
در مقالات بخش سیاسی سایت ره توشه به طور مشروح به این موارد پرداخته شده است، در صورت تمایل مطالعه بفرمایید.
جناب هدایتی مطالبات رهبر عالیرتبه ایران در مورد مسایل درست اما برای مثال فرض کنیم دولت منتخب برای اقتصاد برنامه اش تماس و تعامل با دنیاست اما سیاست کلی مملکت این نیست .خوب دولت چطوری می تونه راه خودش را بره ؟ومطالبه معیشت مردم از سوی رهبری به نتیجه نمی رسه .باید چی کرد ؟
آقای محمدی عزیز،
کی گفته سیاستهای کلی مملکت مخالف تعامل با سایر دولتهاست، سیاستهای نظام و تأکیدات رهبری بر این است که ما انقلاب کردیم که ارتباطاتات بین المللی بر اساس منافع متقابل، عادلانه و همراه با عزت و اقتدار باشد، قبلاً شده بودیم ژاندارم آمریکایی ها در منطقه، نفت و منابع کشور را می بردند و با دادن لوازم مصرفی چند برابرش را از ما می گرفتند، در ایران برای خودشان قانون کاپیتولاسیون را وضع کردند، کارمندانشان در ایران حق توحش می گرفتند و …… حالا هم تحریم، ترور، تهدید و …….. کدام انسان باوجدان و با شرفی حاضر است پذیرای این همه توهین و تحقیر باشد؟
شما اگر یکجا (غیر از رژیم اشغالگر قدس) پیدا کردید که رهبری مخالف تعامل با سایر کشورها بود، حق با شماست، در مورد کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا هم اگر تأکید ویژه دارند به خاطر این است که غربیها حرف و عملشان در مورد ایران متفاوت است و هنوز فکر می کنند می توانند با زورگویی و حقه بازی کارشان را پیش ببرند، اما همینها هم اگر منافع متقابل توأم با احترام را بپذیرند، کسی مخالف ارتباط با آنها نیست. مطالب متنوعی در بخش سیاسی این سایت در این رابطه ارائه شده است.
موفق باشید
چرا با وجود دیدگاه مذهبی در ایران این حد فساد هست ؟ایا مذهبی ها بر سر کار نیستن؟!!!و به جای ان نفوذی ها هستن ؟چرا همیشه ایراد بر گردن ادمهای مبهمه ؟
آقای صفایی عزیز سلام:
چون در اکثر موارد دیدگاهها در حد ادعا و ظاهر کار است، خیلی از این آقایان حتی قادر نیستند یک تعریف درست از اسلام بدهند، خیلی از مسائل شرعی اسلام را نمی دانند، حتی یکبار هم معنای قرآن یا نهج البلاغه و امثال آن را نخوانده اند، خیلی ها ظاهر و باطنشان متفاوت است. آدمهای جاهل که نخواسته و یا نتوانسته اند، منافقین دو چهره، نفوذی ها و عوامل فرصت طلب هم هستند، باور نمی کنید به رفتار اطرافیانتان توجه بفرمایید، چقدر از آنها مسائل اسلامی را به درستی می شناسند، چقدر از آنها درست به اصول اسلامی پایبند هستند، آیا اسلام یا روحانیت گفته اند، پارتی بازی، رانت خواری، دزدی، تبعیض و …. مجاز است؟ آیا ما مجازیم با دیدن کار خلاف چند نفر آدم مذهبی یا شبه مذهبی، مشکل را به عموم آنها نسبت بدهیم و مثل آنها عمل کنیم؟ رفتار خود ما چقدر منطبق با مبانی اسلامی است و اصولاً خود ما چقدر اسلام را می شناسیم؟
موفق باشید