آرایش سیاسی دولتهای جمهوری اسلامی، یکی از موضوعاتی است که این روزها بیش از گذشته مورد توجه افراد جامعه و محافل مختلف سیاسی قرار گرفته است، گروهی این موضوع را بهانه قرار داده و معتقدند که بیشتر دولتها در اختیار اصلاحطلبان قرار داشته و بروز مشکلات فعلی را ناشی از طرز تفکر و عملکرد ضعیف آنها میدانند و متقابلاً گروه دیگری نیز اصولگرایان را متهم اصلی معرفی نموده و عملکرد آنها را نامطلوب ارزیابی میکنند.
این در حالی است که؛ با استناد به بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته)، گرایش فکری و جناحی نمیتواند مبنای فعالیت و ملاک و معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد دولتها باشد، با اینحال متأسفانه عملکرد همه دولتها در برخی از مقاطع و در پارهای از مسائل (کم یا زیاد)، تابع این گرایشات بوده و گاهی به آرمانهای انقلاب نزدیک و در برخی از مقاطع از آن فاصله گرفته است.
با این توصیف بدیهی است که اولویت داشتن یا نداشتن مسائل سیاسی و جناحی نسبت به مسائل اصلی مملکت، نقش مهمی در تغییر شرایط داشته، اما در عینحال عمده این تغییرات به موضوعاتی مانند؛ نوع مدیریت و نحوه اداره امور کشور، اوضاع و احوال و شرایط داخلی و بینالمللی، وضعیت و نحوه برخورد با مسائل مربوط به امور اقتصادی، عملکرد و نحوه برخورد کارگزاران نظام با مسائل فرهنگی، نحوه کنترل و نظارت در فرآیند رسیدگی به امور و در یک کلام توجه یا کم توجهی به اصل شایستهسالاریِ توأم با تخصص و تعهد مربوط میشود.
به این ترتیب؛ صرفنظر از گرایش سیاسی دولتها، مرور اجمالی ساختار سیاسی کشور از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون نیز گویای این نکته است که هرگاه مدیریت انقلابی بر فضای کشور حاکم بوده، دستاوردهای بیشتری در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی، سازندگی و سایر بخشها کسب شده و البته به شکل طبیعی کشور از سوی نظام سلطه تحت فشار و تهدید بیشتری قرار گرفته است و متقابلاً هرگاه از این شرایط فاصله گرفتیم، دستاوردها کاهش و اقدامات عملی دشمن در جهت تخریب شرایط افزایش یافته است.
در ادامه و قبل از پرداختن به ساختار سیاسی دولتهای جمهوری اسلامی، ذکر این نکته ضروری است که تا قبل از سال ۱۳۷۶ دو رویکرد تحت عنوان جناح چپ و جناح راست فضای سیاسی کشور را در اختیار داشتند و در این سال رسماً جریان اصولگرایی جایگزین جناح راست و جریان اصلاحطلبی جایگزین جناح چپ شد.
البته حزب کارگزاران قبلاً در سال ۱۳۷۴ پا به عرصه وجود گذاشته و زمینه را برای ایجاد تغییر در آرایش سیاسی کشور ایجاد کرده بود، با اینحال حتی پس از تغییرات مورد اشاره، اصطلاح چپ و راست سنتی، همچنان در فرهنگ سیاسی کشور کاربرد خود را حفظ کرده است.
رویکرد سیاسی دولتهای جمهوری اسلامی:
دولت موقت با مسئولیت آقای مهندس مهدی بازرگان که بنا بر پیشنهد شورای انقلاب و حکم حضرت امام(ره) از ۱۴ بهمن ۵۷ تا آذر ماه ۵۸ به عنوان اولین نخست وزیر غیررسمی(موقت)، مسئولیت اداره کشور را بر عهده داشت، از طیف ملی مذهبی قلمداد شده و رویکرد لیبرالی داشت.
مسئولیت رسمی اولین دوره ریاست جمهوری نیز با رأی عمومی مردم بر عهده ابوالحسن بنیصدر گذاشته شد و این مسئولیت که از تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۸ آغاز شد تا زمان برکناری وی در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ (حدود ۱۷ ماه بعد) که به علت بیکفایتی و خیانت به کشور (به ویژه در رابطه با جنگ تحمیلی) عزل شد، ادامه یافت.
علیرغم شعار اسلامخواهی بنیصدر، رویکرد سیاسی وی که در ارتباط تنگاتنگ با منافقین و در مخالفت با نهادهای انقلابی قرار داشت، بسیار نزدیک به ملی مذهبیها بود و لذا در مدت ریاستجمهوری او، کشور در بیشتر اوقات با درگیریهای شدید بین احزاب و گروههای مختلف سیاسی مواجه بود.
در این زمان برخلاف خواسته بنیصدر که خواهان بهکارگیری افراد همطیف بود، پس از کش و قوسهای فراوان، سرانجام مسئولیت نخستوزیری با تصویب مجلس شورای اسلامی بر عهده شهید رجایی قرار گرفت و این در حالی است که در این دوره به علت اختلافنظرهای گستردهِ بنیصدر با شهید رجایی، عملاً امکان اداره کشور از نخستوزیر سلب شده بود.
پس از عزل بنیصدر، مسئولیت دوره دوم ریاست جمهوری را شهید رجایی با رأی عمومی مردم از تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ بر عهده گرفت، اما به اعتراف یکی از منافقین که بعدها دستگیر شد، با پیشنهاد بنیصدر معزول در همین ایام حذف سران نظام در دستور کار منافقین قرار گرفت و اولین عملیات تروریستی منافقین علیه مسئولین کشور با ترور شهید رجایی و شهید باهنر که مسئولیت نخست وزیری را بر عهده داشت، کلید خورد و عمر دولت انقلابی این شهید بزرگوار ظرف کمتر از یکماه پایان یافت.
مسئولیت دوره سوم ریاست جمهوری از تاریخ ۱۷/۷/۶۰ با رأی قاطع مردم به آیتالله خامنهای منتسب به گروه جامعه روحانیت مبارز و گروه پیروان خط امام که بعداً به جناح راست مشهور شدند محول گردید و تا اواخر دوره چهارم که همزمان با رحلت حضرت امام(ره) بود ادامه یافت.
در دوره اول آقای مهندس میرحسین موسوی از طرف آیتالله خامنهای بهعنوان نخستوزیر به مجلس پیشنهاد داده شد، اما برخلاف خواسته اولیه رئیسجمهور که در ابتدا افراد دیگری را برای تصدی این مسئولیت به مجلس معرفی کرده بودند، در دور دوم نیز شرایط برای پذیرش مجدد مسئولیت نخستوزیری توسط آقای موسوی از طیفی که به جناح چپ موسوم شد، فراهم گردید.
اگرچه در این دورهِ تقریباً ۸ ساله، مجموعه دولت با توجه به شرایط جنگی کشور، عملکرد نسبتاً قابل قبولی را به ثبت رساند، اما تفاوت پنهان و آشکار مبانی اعتقادی و سیاسی و همچنین تعارض روشهای مدیریتی نخستوزیر با رئیسجمهور در مورد نحوه اداره کشور از یکسو و جنگ تحمیلی و سایر تهدیدات داخلی و خارجی از سوی دیگر، مانع از آن شد تا انقلاب در مسیر تعیین شده به اهداف و آرمانهای موردانتظار دست پیدا کند.
پس از رحلت حضرت امام(ره) در اواخر دوره دولت چهارم، مسئولیت خطیر رهبری از سوی مجلس خبرگان، به حضرت آیتالله خامنهای(دامت برکاته) واگذار و متقابلاً در یک انتخابات زودهنگام، سکان اداره دولت در دوره پنجم و ششم از مردادماه سال ۱۳۶۸ تا مردادماه ۱۳۷۶ به مدت ۸ سال در اختیار حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی قرار گرفت، با این تفاوت که پس از رحلت حضرت امام(ره)، نهاد نخستوزیری از ساختار سیاسی کشور حذف و رئیس جمهور شخصاً مسئولیت دولت را عهدهدار شد.
دولت جدید که عنوان سازندگی را یدک میکشید، به جناح چپ (اصلاحطلبان) منتسب بود و حزب کارگزاران که در سالهای پایانی عمر این دولت تأسیس شد، حاصل رویکرد سیاسی دولت سازندگی محسوب میشود.
با اینکه دولت سازندگی اقدامات مثبت فراوانی را در جهت رفع ویرانیهای جنگ و جبران عقبماندگیهای انجام داد، اما در همین دوره عدالت اجتماعی تحتالشعاع فعالیتهای دولت قرار گرفت، شکاف طبقاتی به شدت افزایش یافت و رشد تورم به بالاترین حد خود رسید.
پس از حجتالاسلام رفسنجانی، آقای خاتمی نیز رسماً با رویکرد اصلاح طلبی وارد عرصه رقابت شد و از مردادماه ۱۳۷۶ بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و توسعه سیاسی را در رأس فعالیتهای خود قرار داد و علیرغم بروز بحرانهای سیاسی متعدد و چالش برانگیزی (مانند؛ قتلهای زنجیرهای) که این رویکرد در پی داشت، وی موفق شد در دو دوره چهارساله مستمر (دوره هفتم و هشتم)، جایگاه خویش را در موقعیت جدید حفظ نماید.
مسئولیت دولت در دورههای نهم و دهم ریاست جمهوری را آقای محمود احمدینژاد که با رأی بالای مردم در دوره نهم و رأی نسبتاً خوب در دوره دهم انتخاب شده بود، در تاریخ ۱۱/۵/۸۴ با شعار عدالتطلبی متقبل و به مدت ۸ سال در مسند قدرت باقی ماند.
اگرچه وی را منتسب به اصولگرایان میدانند، اما خود او همواره به شکل دوپهلو، وابستگی به اصولگریان را تکذیب نموده و پس از تشدید فعالیتهای جریان انحرافی در دولت دهم، اصولگرایان نیز از وی اعلام برائت نمودند، با اینحال روحیه انقلابی وزراء در دوره هشتساله ریاست جمهوری او به خصوص در طول دوره نهم، تحرک قابل توجهی را در زمینه تولید در بخشهای مختلف؛ علمی، صنعتی به ویژه صنعت هستهای، صنایع دفاعی و سایر صنایع و نیز بخش کشاورزی و خدمات ایجاد نمود.
یازدهمین دوره ریاست جمهوری در مرداد ماه سال ۱۳۹۲ پس موفقیت آقای دکتر روحانی در رقابتهای انتخاباتی آغاز شد که همچنان ادامه دارد. دولت جدید که با شعار تدبیر و امید پا به عرصه مدیریت کشور گذاشت، در اصطلاح به جناح اصلاحطلبان تعلق دارد و تشکیل حزب توسعه و اعتدال محصول رویکرد سیاسی دولت ایشان در این مقطع است.
به رغم تمام این تفاسیر و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته)، کار در جهت رضای خدا و خدمت به مردم و کشور، نباید درگیر مسائل حزبی و جناحی شود و لذا از نظر افکار عمومی، ملاک و معیار ارزیابی دولتها، اقدام و عمل آنها در جهت رشد و پیشرفت همهجانبه و متوازن کشور است، نه وابستگی جناحی یا وعدهها و شعارهای رنگارنگی که معمولاً در جریان رقابتهای انتخاباتی مطرح میشود.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۰/۱/۹۶
لعنت به نظام سلطه که باعث شد بهانه باشه و مشکلات بزرگ مثل فقر و سقوط دایم ارزش پول و بی عدالتی و عقب مانده گی را توجیه کنند ..در تاریخ می نویسن ۴۰ سال غقب مانده گی برای یک کشور که هر گاه انتقاد شد فرمودن نظام سلطه مقابله کرده !
جناب آقا مجید از بروجرد:
لطفا برای رفع ابهام، پاسخ بنده به مخاطب قبلی (سرکار خانم مریم) و یا مقاله «کدام مرجع بینالمللی به این پرسشها پاسخ میدهد؟ ( رفتارهای استکباری )» و سایر مقالات مشابه در همین سایت (سایت ره توشه) را مطالعه بفرمایید.
موفق باشید
تولید خودرو در زمان دولت اقای احمدی نژاد به نحوی بود که باعث ورود براندهای بی ارزش چینی شد و همچنین پراید ۷ میلیونی انقدر گران شد که از دسترس خیلی ها دور شد .چرا این را القا می کنید که عملکرد این دولت در تولید بهتر بوده؟ لطفا دوران اقای خاتمی را مقایسه نمایید .شاید از نوشتن مطالبی که جهت داره خود داری نمایید
آقا وحید عزیز سلام:
بنده قبلاً هم عرض کرده ام، همه دولتها نقاط ضعف و قوت داشته اند، برخی ضعفشان و برخی قوتشان بیشتر بوده است، اگر به اخبار دستاوردها در دوره دولت نهم و دهم مراجعه کنید، ملاحظه خواهید کرد که تقریباً هر روز یک خبر در این زمینه وجود دارد، اما همین دولت زمینه افزایش تورم را هم مانند دولت سازندگی ایجاد کرد.
آقای خاتمی هم اقدامات مثبت داشته است، اما اگر به حافظه تاریخی خودتان مراجعه کنید خواهید دید که دغدغه اصلی ایشان به قول خودشان توسعه سیاسی بود که نتیجه اش مواردی مانند قتلهای زنجیره ای و بحرانهای سیاسی و درگیری مردم با یکدیگر شد. یعنی اگر ایشان به جای مباحث سیاسی بیشتر به رفع مشکلات تولید می پرداختند، الان تحریم در مورد ایران کارساز نبود و مردم از رفاه بیشتری برخوردار بودند.
موفق باشید.
جناب هدایتی بیشتر متخصصین خانه نشین شدن یا مهاجرت کردن چون انقلابی نبودن یا سلیقه سیاسی شان فرق می کنه .برای همینه که ما مشکل داریم یعد شما می گید چون انقلابی نبودیم کار پیش نرفته ؟به کی شکایت ببریم از این ظلم ؟
دوست عزیز جناب آقا وحید سلام:
اتفاقاً یکی از مطالبات افراد دلسوز انقلاب این است که چرا برخی از مسئولین وضعیتی را به وجود آوردند که متخصصین متعهد و حتی غیر مذهبی وطن دوست به قول شما خانه نشین شوند یا از کشور مهاجرت کنند. البته علل مختلف داخلی و خارجی دارد، اما یکی از دلایل مهم آن کم توجهی برخی ازمسئولین بوده است. قطعاً اگر از وجود این افراد به درستی استفاده می شد ، دستاوردهای کشور چند برابر چیزی بود که تابه حال به دست آمده است.
لطفاً در صورت تمایل پاسخ قبلی بنده به مخاطب قبلی (خانم مریم) و یا مقالات ارائه شده در این زمینه و همچنین مقاله (دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیروز تا امروز» را در همین سایت بخوانید.
موفق باشید
سلام و علیکم
ممنون از زحمتی که می کشید .اما مردم را دارید به سمتی می برید که اگر مشکلات داریم به خاطر انقلابی نبودن مسولین بوده مگر کوبا انقلابی نبودن چرا عقب مانده و فقیر موندن ؟چرا نشانی اشتباه می دید .شما مسولید در مقابل گمراه کردن مردم
سرکار خانم مریم دوم حقوق:
منظور از انقلابی بودن جنگ طلبی نیست، چون هیچ انسان عاقلی دنبال جنگ نیست، در صورت تمایل مقاله «چرا من هنوز انقلابیم» , و مقاله «اگر مدیریت انقلابی باشد» را در همین سایت بخوانید، ضمناً شما از قول بنده علت وجود مشکلات را انقلابی نبودن مسئولین معرفی کرده اید، البته این هم یکی از دلایل اصلی است، اما عواملی مانند؛ عدم شایستیسالاری، کم تقوایی برخی مسئولین که پس کسب قدرت از موقعیت خود سوء استفاده کردند، اولویت یافتن مسائل سیاسی نسبت به مسئولیتهای اصلی برای بخشی مردم و برخی از مسئولین،ضعف سیستم نظارتی در قوای سه گانه، بی تفاوتی مردم نسبت به اصل امر به معروف و نهی از منکر و بعضاً انتخاب غیر اصلح در انتخابات و توطئه دشمنان خارجی از دیگر عواملی است که مانع از دستیابی کامل به آرمانهای انقلاب شده است.
در مورد دشمنی استکبار کافی است به چند مورد اخیر اشاره کنم که باز به نوعی انقلاب اسلامی و کشورهای همپیمان ایران را هدف قرار داده، عراق مردم خودش در حلبچه، مردم ایران را در سردشت و برخی شهرهای مرزی ایران و رزمندگان ایرانی را بارها مورد حمله شیمیایی قرار داد، اما با کمترین واکنشی از سوی آمریکا و اروپا مواجه نشد ومتقابلاً داعش که دست پرورده خود آنهاست در سوریه از تسلیحات شیمیایی استفاده می کند وآمریکایی ها بلافاصله و قبل از تحقیق برای شناسایی عامل واقعی مراکز نظامی و غیر نظامی سوریه را هدف قرار می دهد، آمریکا می گوید دارای سلاحهای قوق پیشرفته و دقیق است و هواپیمای مسافربری ایران، عروسی در افغانستان، مواضع جبهه مقاومت در عراق و سوریه را هدف قرار می دهد و متقابلاً کمکهای امدادی را اشتباهاً با هواپیما روی محل استقرار تروریستها خالی می کند، یا در مورد توانمندی دنظامیشان اغراق می کنند و یا دوغ می گویند وناجوانمردانه مسلمانان را هدف قرار داده و به جان هم انداخته اند. حکومت سوریه را دیکتاتوری اعلام می کند و حکومت غیر انسانی و دیکتاتور مأبانه عربستان، بحرین و امارات و …. را نادیده می گیرد، دم از حقوق بشر می زند اما کشتار مردم مسلمان و بی دفاع در نیجریه، میانمار و یمن را کور است و نمی بیند. همچنین عامل ترور دانشمندان، نخبگان و مسئولین ایرانی (فقط ۷۲ نفر از مسئولین در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید شدند) از گذشته تا به حال(بیش از ۱۷۰۰۰ شهید ترور) و حمایت از صدام در جنگ تحمیلی و تحریم ایران و …..کیست؟ فرض کنید ما با آمریکا و غرب مشکل داریم، بقیه کشورهای اسلامی چرا؟
خواهر گرامی نباید درسهای تاریخ و واقعیات تجاوزگرانه نظام فاسد بین المللی را فراموش کرد، اجرای چند اقدام مشابه در مورد سایر کشورها کافی بود تا آنها را ساقط کند، اما به یاری خدا چنین اتفاقی در مورد ایران رخ نداد و نخواهد داد..
لطفاً در صورت تمایل پاسخ ارائه شده به سایر مخاطبین و مقالات مشابه و همچنین مقاله «دستاوردهای انقلاب اسلامی از دیروز تا امروز» را در همین سایت (سایت ره توشه) مطالعه بفرمایید.
موفق باشید
اقای هدایتی پاسخ به کسی نمی ده پاسخ به خانم مریم اصلا ربطی نداشت به سوال ایشون ؟
آقا هومن:
کمی نگاهتان را اصلاح کنید و کمی انصاف داشته باشید، با همه ضیق وقتی که داشتم با حوصله و احترام به تمام سؤالات شما پاسخ دادم و بازهم شاهد قضاوت غیرمنصفانه شما هستم.
. بتده گفته ام تنها مشکل کار انقلابی نیست، اما یکی از مشکلات اصلی همین است که مدیریتها انقلابی نیست و ویژگی های انقلابی گری را هم در مقاله «چرا من هنوز انقلابیم» توضیح داده ام. سایر اشکلات را هم در سایر مقالات متذکر شدهام.
خانم مریم امروز ثابت شده که انقلابی گری دیگه دمده شده و راه حل جوامع به هیچ عنوان نیست .حتی ا نقلابی گری مذهبی . حکومت مذهبی عثمانی در حالیکه قدرت نظامی هم داشت ولی به سرعت در مقابل استقرار قانون و نخبه گرایی اروپاییان عقب افتاد .. کشور ما نیاز به اسقرار قانون داره نیاز به روابط با دنیا داره .تعجب اوره معنای انقلاب مشخصه و در طول زمان حفظ انقلابی گری به معنای پس رفت هست و جامعه در همان حالت اشفته انقلاب باید باقی بمانذ چیزی که در ایران می بینیم .اقای هدایتی ایا قادرید پاسخ دهید یا سانسور می شه ؟
آقا هومن:
اینها نظرات شماست و برای خودتان محترم است، اما معلوم است شما هنوز مفهوم کار انقلابی را متوجه نشده اید، کار انقلابی به معنای سرعت بخشیدن به روند فعالیتهاست، با انگیزه و با وجدان کار کردن است، برای رضای خدا و خدمت ببه خلق است، از تمام وجود مایه گذاشتن است و………… .
جنگ طلبی نیست قانونگریزی و کار خارج از چارچوب قانون نیست، زیرکار در رفتن نیست، سوءاستفاده از بیت المال نیست، تقلب در کار نیست، مانند غربی ها کار فقط برای برای نفع صاحبان ثروت و قدرت نیست و …..
باید درک درست نسبت به مسائل داشته باشیم
اقای هدایتی برای اثبات خطوط تفکرتان چرا متوسل خطر دشمن می شوید ؟ دوست دارم بدانم چرا اینچنینه ؟اگر تفکر درست و پویا باشه نیاز نداره به هراس دادن به دیگران ؟
آقا هومن سلام:
بارها گفته ام بنده منکر نواقص و کم کاری برخی از مسئولین نیستم، اما همواره خطر دشمن را متذکر می شوم چون تاریخ را کم و بیش خوانده ام، چون تا حدودی دشمن را شناخته ام، چون باور ندارم کسی که ما را تهدید و تحریم می کند و مردم کشورم را از ضروریات زندگی محروم می کند، حاضر نمی شود بدون غرض با صرف میلیاردها دلار، با استفاده با صدها کانال ماهواره ای و امثال آن به فکر آسایش روحی و روانی ما باشد. و ………………….
پیشنهاد می کنم مقالات «شبهه افکنی و ایجاد تردید، خط توطئهای نهچندان جدید» و «نامه سرگشاده به سران محترم سه قوه» و «چه کسانی نمیگذارند!؟» و«شگردهای استکبار برای جلوگیری از پیشرفت سایر ملل» و …… را در همین سایت بخوانید.
دوست عزیز بنده خودم مدعی مشکلات هستم و شما امثال ما را متهم می کنید.