نقش نهادهای فرهنگی و آموزشی در تحولات اجتماعی

     گرچه ریشه تمام گرفتاری‌های اخلاقی و رفتاری امروز جامعه را باید در نواقص و کاستی‌های نظام آموزشی جستجو کرد، اما کم‌کاری و مشکلات نظام آموزشی نافی کم‌کاری و قصور و تقصیر سایر مراکز علمی و آموزشی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی از جمله؛ شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی و حوزه‌های علمیه یا حتی نهادهایی مانند؛ بسیج، سازمان تبلیغات اسلامی و به‌خصوص مساجد و هیئأت مذهبی نیست.

     نتایج انتخابات اخیر نیز بیانگر این نکته است که مشکلات موجود، حاصل کم‌توجهی به نقش‌ها و وظایفی است که متأسفانه در برخی از مقاطع و بعضاً از ابتدای انقلاب و در سطوح مختلف راهبردی و اجرایی مورد غفلت قرار گرفته و به درستی انجام نشده است.

     به همین دلیل هنوز الگوی رفتاری جامعه به شکل واقعی و کامل با معیارهای اسلامی تطبیق پیدا نکرده است، چرا که از یک‌سو هنوز موضوع تربیت و پرورش به‌طور جدی در دستور کار این مراکز قرار نگرفته و به جایگاه واقعی خود دست نیافته و از سوی دیگر روش‌ها، امکانات، ابزارها و به‌ویژه منابع و متون آموزشیِ مورد استفاده در مراکز آموزشی (مدارس و دانشگاه‌ها) با اصول و ارزش‌های اسلامی فاصله دارد.

     با این‌که؛ برخی از کتب آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها به آیات و روایات اسلامی مزین و متبرک شده، اما حوزه‌های علمیه هنوز نتوانسته‌اند در تعامل سازنده با مدرسه و دانشگاه، به شکل علمی و منطقی، اهداف، آرمان‌ها و اصول و ارزش‌های اسلامی و به تعبیر دیگر، مبانی اسلامی را در متون آموزشی به تصویر بکشند و به همین دلیل هنوز الگوسازی و تربیت و پرورش نیروی انسانیِ تراز انقلاب اسلامی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

    نه تنها حوزه‌های علمیه در این زمینه چندان موفق عمل نکرده‌اند، بلکه به نظر می‌رسد، بسیاری از علمای بزرگوار نیز نقش و رسلت فرهنگی خود را فراموش نموده و بر خلاف سیره و روش پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) که همواره برای تبلیغ دین خدا و جذب نیروی جدید در جوامع و محافل مختلف در جستجوی وجدانی بیدار و ضمیری مستعد، بودند، عمدتاً به وعظ و خطابه در محیط مساجد و هیئأت اکتفا نموده‌اند.

   این در حالی است که؛ متأسفانه بخش قابل توجهی از افراد جامعه حضور پررنگی در محافل مذهبی نداشته و در پاره‌ای از موارد هیچ‌گاه در ارتباط با علما و مبلغین دینی و یا حتی صاحب‌نظران فرهنگی و سیاسی قرار نمی‌گیرند و به علل مختلف (موجه و غیرموجه)، در این‌گونه مجالس و محافل حضور پیدا نمی‌کنند و طبیعتاً شناخت دقیق و کامل و بعضاً حتی اطلاعات اولیه از مفهموم دین ندارند.

     البته سایر دستگاه‌ها و نهادهای انقلابی مانند؛ سازمان تبلیغات اسلامی و دیگر نهادهای فرهنگی و اجتماعی نیز در این آشفتگی بی‌تقصیر نیستند، زیرا بسیاری از آنها به‌رغم گذشت بیش از سه دهه از عمر پر فراز فرود انقلاب اسلامی و اجرای انبوه طرح‌ها و برنامه‌های فرهنگی، معمولاً دچار سطحی‌نگری و بعضاً موازی‌کاری شده و هنوز در زمینه الگوسازی اسلامی – ایرانی، دستاورد مشخصی را ارائه نکرده‌اند.

     این مشکل فقط به کم‌کاری دستگاه‌های متولی بخش آموزشی و فرهنگی و یا حوزه‌های علمیه محدود نمی‌شود، بلکه نهادهایی نظیر بسیج و سپاه نیز علی‌رغم تمام تلاش گسترده‌ای که در تمام سال‌های عمر ارزشمند خود انجام داده‌اند، هنوز نتوانسته‌اند، رهنمودهای مکرر بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و جانشین بر حق ایشان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(دامت برکاته) مبنی بر جذب حداکثری را به طور کامل و دقیق محقق نمایند.

     این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که این بزرگواران همواره کل مردم ایران را عضو بسیج تلقی نموده و پیوسته متذکر شده‌اند، هرکس که نظام اسلامی را قبول دارد، می‌تواند در قالب بسیج قرار گیرد و با همین رویکرد، پیوسته مسئولین این دو نهاد را به جذب حداکثری در خیمه بسیج توصیه کرده‌اند.

    در واقع با این‌که هنر نظام اسلامی و نهادهای انقلابی باید جذب آحاد افراد جامعه باشد، اما عملاً به علت قصور و کم‌کاری برخی از دستگاه‌های ذیربط در روشنگری و بصیرت‌افزایی فراگیر افراد جامعه، هنوز در جذب افراد بی‌تفاوت و بی‌انگیزه نتیجه لازم عاید نشده و لذا تصور درستی از اهداف و آرمان‌های مترقی و خیرخواهانه انقلاب در جهت پیشرفت کشور و تأمین منافع مردم و مصالح کشور در اذهان برخی از افراد جامعه شکل نگرفته است و در پاره‌ای از موارد، حتی این افراد، نهادهای انقلابی را در جبهه مقابل خود تعریف می‌کنند.

    محموع این عوامل سبب شده تا گاهی برخی از افراد جامعه با نادیده انگاشتن دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی که طی حدود چهار دهه گذشته در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و اجتماعی بروز و ظهور یافته، همچنان با دیده تردید به کارآمدی نظام بنگرند و از انگیزه کافی برای شناخت دین و تحولات رخ داده در کشور و محیط پیرامونی خود بی‌بهره بمانند و از همراهی با برخی از رخدادهای انقلاب اجتناب نمایند.

    طبیعی است در چنین شرایطی نمی‌توان با انجام اقدامات تبلیغی و فرهنگی مقطعی کوتاه مدت و ناپایدار، به یک‌باره انتظار تحول اساسی، جذب حداکثری و همراهی با تغییرات جدید (هرچند مطلوب) را داشت و درست به همین دلیل است که برای سرعت بخشیدن به مسیر حرکت در جهت دستیابی به اهداف و آرمان‌های بلند انقلاب، باید از هم‌اکنون و با تمام توان در جهت رفع این نقیصه اقدام نمود.

     البته ذکر این نکته نیز ضروری است، که بخش عمده کار جذب و جلب رضایت عمومی منوط به تطبیق بیش از پیش رفتار  مسئولین و مدیران نظام با معیارهای اسلامی و رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب و افزایش کمیت و کیفیت عملکرد آنها در جهت کسب رضایت الهی و انجام وظایفی است که در مسیر پیشرفت و آبادانی کشور و خدمت به مردم بر عهده دارند.

احمدرضا هدایتی

کارشناس ارشد مدیریت

۲/۳/۹۶

شما همچنین می توانید ...

٪ پاسخ

  1. مطالب عالی و بسیار مفید بود
    موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *