تاریخ جهان پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، شاهد تحولات شگرفی بوده که باید از آنها به عنوان یک نقطه عطفِ شاخص و متفاوت در ساختار سیاسی دنیای معاصر نام برد، انقلابی که باعث شد تا «نقشه از نیل تا فرات» رژیم اشغالگر قدس به زبالهدان تاریخ سپرده شود و توطئه تشکیل دولت متحجر و خشونتطلب داعش «دولت به ظاهر اسلامی عراق و شام» و صدها توطئه خُرد و کلان دیگر غربیها علیه کشورهای اسلامی، در نطفه خفه شود.
اینک سالهاست که انقلاب اسلامی ایران با اتکاء به عنایت الهی و سایر مؤلفههای قدرت مادی و معنوی خود، به کابوس و چالشی بزرگ برای نظام استکباری تبدیل شده و در دکترین نظامی و امنیتی کشورهای سلطهگر غربی، در ردیف یکی از سه تهدید اصلی در کنار کشورهای بزرگ جهان مانند؛ روسیه و چین قرار گرفته است.
این در حالی است که؛ طی این مدت، جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کرده تا با پرهیز از ورود به هرگونه معارضه نظامی، صرفاً مسیر حق و عدالت را طی نموده و از مظلومین جهان دفاع نماید، با اینحال؛ نظام سلطه پیوسته در تعارض با ادعای دموکراسیخواهی خود و با استفاده از شعارهای عوامگرایانه و پوپولیستی، کوشیده است، تا ایران اسلامی و بلکه جهان اسلام را با اتهامات واهی، تهدید و تضعیف نمایند.
این همه در شرایطی رخ میدهد، که به یمن و برکت ظهور انقلاب اسلامی و هوشیاری و بیداری مردم مستضعف و آزاده در کشورهای مختلف، نه دیگر آمریکا و اروپا و سایر کشورهای سلطهگر از موقعیت و جایگاه قبلی خود در نظام سیاسی جهان برخوردارند و نه جمهوری اسلامی ایران، مانند گذشته ذلیل و دست نشانده آنها محسوب میشود و درست به همین دلیل است که اکنون وقت پاسخگویی زورگویان و ظالمین زمانه، به افکار عمومی جهان فرا رسیده است، پاسخ به سؤالاتی از این دست که:
در حالیکه؛ همه جهانیان از جمله غربیها بهخوبی میدانند، عمر رژیم منحوس اشغالگر قدس به ۷۰ سال هم نمیرسد و این دولت خودساختهی و بدون سرزمین، در گام نخست با حیله و نیرنگ و استفاده از اهرمهای زر و زور و تزویر توانسته بود، حدود ۶ درصد از زمینهای متعلق به فلسطینیان را تملک و بهتدریج تعدادی از مهاجران یهودی از نقاط مختلف دنیا را در زمینهای مورد اشاره شده سکنی دهد.
و با توجه به اینکه تمام دنیا میدانند؛ در ادامه این توطئه خزنده و پس از جنگ ۹ روزه اعراب با اسرائیل (جنگی که با هدف مقابله با زیادهخواهیهای این رژیم جعلی صورت گرفت و متأسفانه به شکست اعراب منجر شد)، صهیونیستها با حمایت انگلیس خیانتکار و حاتمبخشی سازمان ملل، ۵۵ درصد از خاک فلسطین را تصاحب و سپس با توسل مجدد به قوه قهریه، بیش از ۳۰ درصد دیگر از خاک این کشور اسلامی را طی سالهای پس از آن اشغال و دولت صهیونیستی را ایجاد نمودند.
حال این پرسش مطرح است؛ چگونه شعار ایران که با هدف حراست از صلح جهانی و پیشگیری از تکرار اشغالگری و تعدی به دیگر کشورها، خواستار حذف یک رژیم جعلی و جنایتکار شده، نشانه جنگطلبی و خلاف مقررات بینالمللی اعلام میشود، اما «نقشه از نیل تا فرات» این رژیم اشغالگر که رسماً و علناً، کشورگشایی و سلطه بر خاک دیگر کشورها (از مصر تا عراق و کنار مرزهای ایران) و چه بسا بیش از آن را هدف قرار داده، جنگطلبی محسوب نمیشود؟
نکته دیگر اینکه چرا غربیهای مدعی حقوقبشر، شعار مرگ بر اسرائیل جنایتکار را مغایر صلح و ثبات منطقه معرفی میکنند؟ اما جشن سالانه غاصبان قدس شریف (موسوم به پوریم) که داستان آن (چگونگی کشتار بیش از ۵۰۰ هزار ایرانی به دست صهیونیستها در زمان هخامنشیان) بهطور مستند و مفصل در کتاب عهد عتیق یهودیها آمده و از دیرباز هرسال (همزمان با ۱۳ فروردین ماه در ایران)، توسط صهیونیستهای ساکن در فلسطین اشغالی برگزار میشود را جنگطلبی و مغایر با این مقررات نمیدانند؟
چه چیزی باعث میشود که آمریکا و سایر همپالگیهای این کشور، به خود اجازه میدهند که بدون دعوت و به شکل کاملاً غیرقانونی، از آنسوی دنیا در کشورهایی مانند؛ عراق و سوریه و دیگر نقاط جهان حضور یافته و به بهانه کمک به صلح و ثبات جهانی، آشکارا به آموزش، سازماندهی و حمایت از تروریستها برای جنگ و آتشافروزی بپردازند، و رفتار خود را مشروع جلوه دهند، اما حضور ایران در عراق سوریه که با دعوت رسمی دولتهای قانونی این کشورها و در جهت کمک به مبارزه با تروریستها و دفع خطر از جهان اسلام و خاک خود صورت گرفته را برنتابند و بیشرمانه از آن به عنوان حمایت از تروریسم نام ببرند؟
چرا اروپا و آمریکا به رغم در اختیار داشتن زرادخانههای متعدد سلاحهای متعارف و نامتعارف کشتار جمعی در آنسوی دنیا حق دارند، خود را نگران سلاحی که واقعیت ندارد (سلاح هستهای در ایران) یا موشکهایی که کاملاً جنبه دفاعی و بازدارندگی دارد، بدانند اما ایران حق ندارد، نگران سلاحهای هستهای پلیدترین و جنایتکارترین دشمن منطقهای جهان اسلام، یعنی رژیم اشغالگر قدس و سایر کشورهای دنیا باشد؟
چرا غربیها انتظار دارند در حالیکه از گذشته دور تاکنون با اتکاء به قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی خود، همواره با دخالت در امور داخلی، غارت منابع و تحقیر مردم ایران و بعد از انقلاب اسلامی نیز با تهدید و تحریم و ترور و تخریب و عهدشکنیهای مکرر، با ملت ایران دشمنی نموده و برای اینکار از تمام ایزار، حتی از ابزار فرهنگی و رسانهای (مانند؛ شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی) بهره بردهاند، دولتمردان ایران باید یکبار دیگر به آنها اعتماد نموده و کشور خود را در برابر آنها خلع سلاح نمایند؟
چرا در حالیکه غربیها، معترضین اروپایی و آمریکایی در کشورهایی مانند؛ (آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان) را آشوبگر تعریف و آنها را به جرم ایجاد اعتشاش و ضربه زدن به منافع ملی خود دستگیر و زندانی نموده و حتی به طرق مختلف آنها را به قتل میرسانند، اقدام خود را مغایر با دموکراسی ادعایی نمیدانند، اما برخورد نظام اسلامی ایران با آشوبگرانی که با سوءاستفاده از شرایط، مردم را به قتل رسانده و اموال عمومی کشور را به آتش کشیده و تخریب میکنند، آزادیخواه معرفی و برخورد با آنها را مغایر آزادی اندیشه اعلام میکنند؟
چگونه می شود که؛ در غرب، رسانهها و حتی اپلیکیشنهای پیامرسانی که ناهمسو با منافع آنها عمل میکنند (حتی پیامرسانهای غربی)، به راحتی حذف یا محدود میشوند، اما همین اقدام در ایران و در مورد پیامرسانهای بیگانه، از سوی آنها مغایر آزادی بیان و اندیشه اعلام میگردد.
چرا از نظر غربیها، حمایت از حزبالله لبنان که به شکل کاملاً مردمی و خودجوش و با هدف حفاظت از خاکِ در معرض تهدید لبنان تأسیس شده است، حمایت از تروریست محسوب میشود، اما حمایتهای بیدریغ و آشکار و پنهان غرب از رژیم اشغالگر قدس و گروههای تروریستی مانند؛ داعش و النصره و یا اشغالگری خاک کشوری مانند؛ سوریه و آموزش ۳۰ هزار نیروی جدید معارض (موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه) توسطآمریکا، حمایت از تروریست محسوب نمیشود؟
چرا غربیها حمایت همهجانبه خود از سردمداران جاهطلبِ کشورهای ثروتمندی مانند؛ عربستان و اِمارات جنایتکار، که سلطه بر مردم و نقاط سوقالجیشی کشور یمن (باب المندب) را هدف خود قرار دادهاند، مغایر حقوقبشر نمیدانند و از تسلیح و تجهیز و حمایت آنها که درگیر یک جنگ کاملاً نابرابر با این کشور هستند، ابایی ندارند، اما حمایت معنوی ایران از کشور فقر زده و بیدفاع یمن را که با عنایت به محرومیتهای فراوان، هرگز نمیتواند تهدیدی برای امنیت سایر کشورها باشد، دخالت در امور دیگر کشورها تلقی میکنند؟
چرا برای غربیها، حقوق بشر و آزادی اندیشه در کشورهایی مانند؛ نیجریه و میانمار و دیگر کشورهای اسلامی و تحت سلطه، یا رژیمهای دیکتاتور و مرتجع عربی که عمدتاً حتی یک انتخابات مردمی را هم تجربه نکردهاند، از جمله حکومت عربستان، امارات و بحرین، مفهوم خود را از دست میدهد، اما هرگونه اقدام ایران، زیر ذرهبین شعار دروغین حقوقبشر و دموکراسی ادعایی غرب قرار میگیرد.
چرا غربیها بدون توجه به فساد گسترده اقتصادی، تجاوزات مکرر جنسی، قتل و غارت و سایر جرائم و نیز تبعیضنژادی و جنسیتی در کشورهای خودشان، دائماً در تلاش هستند تا با استفاده از تمام توان رسانهای و غیررسانهای، فرهنگ فاسد اروپایی و آمریکایی را به دیگران تحمیل نمایند، اما صدور انقلاب اسلامی با دستان خالی را بر نمیتابند و با تمام قدرت به مقابله با آن میپردازند؟
به چه علت غربیها فکر میکنند، وجود صدها پایگاه نظامی و زندان و بازداشتگاه بینالمللی متعلق به آنها در نقاط مختلف جهان و یا به عنوان مثال؛ وجود بیش از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر زندانی و حدود ۵ میلیون متهم با قرار وثیقه در آمریکا را نتیجه تمدن و پیشرفت میدانند و در عینحال، مجازات قاچاقچیان و متعرضین به قانون در دیگر کشورها را دیکتاتوری و عدم دموکراسی توصیف میکنند؟
به راستی با همه ظزفیتهای اقتصادی و سیاسی و ابزار و امکانات نوین تبلیغاتی و تسلیحاتی که غربیها برای تهدید و مسخ افکار عمومی جهان در اختیار دارند، علت نگرانی آنها چیست؟
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۰/۱۱/۹۶
سلام اول این را برایتان بذارم چون خوشحال بودید برای نظر سنجی !!!
مانی که چند هزار نفر به جرم شرکت در این تظاهرات دستگیر می شوند و به زندان می افتند و یا برخی از مسئولین آشکارا تظاهرات را به کشورهایهای خارجی مربوط می کنند و در نمازهای جمعه برای تظاهرکنندگان خط و نشان کشیده می شود چگونه کسی می توان با احساس آزادی و بدون ترس نظرش را درباره تظاهر کنندگان، خواستها و یا همدردی با آنها بیان کند.
جناب ایرانی سلام؛
صرف نظر از آمار بازداشت شدگان که اینجا هم بزرگنمایی شده است و صرفنظر از اینکه هیچ احمقی در هیچ کشوری حتی در اروپا پیدا نمی شود که تخریب کنندگان اموال عمومی و برهم زنندگان نظم اجتماعی را روی سرش بگذارد، (نمونه فرانسه، انگلیس، آلمان و آمریکا که در اغتشاشات اخیرشان، به شدت با اخلالگران خودشان برخورد کردند). با این حساب حتماً شما می خواهید بگویید، راهمپیمایی ۲۲ و بهمن را هم بخاطر کیک و ساندیس یا از روی ترس آمدند، درسته؟
بدبختی این است، کسی که با شانتاژ رسانه های خارجی شستشوی مغزی شد، اگر سند داخلی بدهی می گویند اینها را که اصلاً قبول نداریم، اگر سند خارجی بدهی، می گویند چطور شد در این مورد حرف خارجی ها را قبول کردید یا مثل شما می گوین بخاطر ترس بوده و …. .
مشکل سوالهای شما اینه که …….در کشورهایی که دمکراسی هست عمدتا این مردم هستند که در انتخابات ازاد می توانند در عرض چند روز قدرت را جابجا کنند ولی شما از جایی این سوالها را مطرح می کنید که ما کشته می دهیم اما یک سانتی متر قدرت جابجا نمی شه و رای دادن و انتخابات هم نمایش مضحک هست .فکر نکنم جوابی بدهید و اگر هم نشون بدید این سوال را باز به جای پاسخ به فرمایشات مقام رهبری بسنده می کنید .چطوری خود شما اجازه داری سوال کنید ؟
جناب ایرانی:
شما از کدام دموکراسی غرب می گویید؛ از ممنوعیت حجاب و اخراج افراد باحجام از مدرسه و دانشگاه و …، یا از ممنوعیت تحقیق در باره هلوکاست یا ممنوعیت توهین به ملکه انگلیس، یا از دوربینهای فراوانی که در همه کوچه و خیابانها دارند، یا از آمریکا که بیشترین تعداد زندان و زندانی در جهان را دارد، و ……
اگر به قول شما قدرت جابجا نمی شود، پس آقای روحانی و ….. را چه کسانی انتخاب کردند، بر اساس دموکراسی موردنظر شما، وقتی گروهی در اقلیت باشند، طبیعتاً نباید انتظار داشته باشند که حتماً فرد موردنظر آنها رأی بیاورد،اگر هم خدای ناخواسته منظورتان انتخاب خائنین فراری و امثال آنهاست که فکر کنم خیلی از مرحله پرت هستید.
مگر خود شما در هین پیامهایتان نظرات و سوالات خودتان را مطرح نکردید؟ اگر ادب و احترام و مصالح کشور را رعایت کنید، چه کسی جلوی شما را خواهد گرفت؟
قطعاً شما فرمایشات رهبری را به درستی نشنیده و نخوانده اید و بی شک نمی توانید از ایشان جمله ای را بیاورید که خلاف مصلحت مردم و منافع کشور و مغایر مبانی اسلامی باشد.
کسانی که بر اکثریت داخلی زندگی را تلخ کردن و با مراجعه به کتاب مذهبی دنبال جهاد هستند به هیچ عنوان دنبال صلح نیستن .اگر اسراییل هم نابود شه شما باید هدف جدیدی بیابید برای نابود کردن .حال ادم بد می شه از اینکه چنین مردمی در ایران کنار ما هستند و علنا فریب می دن افکار کم سواد تر و عامی را
جناب ایرانی؛
چرا شما مثل سردمداران چند کشور غربی (آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس) که در اقلیت مطلق هستند، اماخودشان را معادل کل جهان معرفی می کنند و همیشه می خواهند نظرشان را به دیگران تحمیل کنند، همواره فکر می کنید در اکثریت هستید، پس آنهایی که در انتخابات شرکت می کنند، راهپیمایی ها می آیند و ….. چه کسانی هستند. دوست گرامی؛ به نظرم حال آدم باید به خاطر وجود کسانی بد شود که فقط منافع و رفاه خودشان را می بینند و درد و رنج دیگران برایشان اهمیتی ندارد و ظلم و ستم استکبار را نمی بیند.