باید بشود، اما چرا نمی‌شود!؟ (انتقاد در مورد وعده‌ها و بایدها و نبایدهای مسئولین)

     حتماً شما هم بارها اعلام آمادگی مسئولین محترم برای انجام یک کار یا اجرای یک طرح مشخص و ایضاً جمله‌ی «فلان کار باید انجام یا فلان مشکل باید برطرف شود» را از زبان این بزرگواران در سطوح و بخش‌های مختلف شنیده‌اید، در واقع طی چند سال اخیر، این واژه‌ها و واژگان مشابه آن به قدری مورداستفاده قرار گرفته و تکرار شده‌اند که امروز دیگر بایدها و نبایدها موردنیاز کشور برای هیچ‌یک از افراد جامعه ناآشنا نیستند.

     اما اینک این سؤالات مطرح است که؛ چرا علی‌رغم اقدامات متنوع و متعددی که نظام اسلامی طی ۴ دهه گذشته به آنها جامه عمل پوشانده و دستاوردهای عظیمی که در طول انقلاب شکوهمند اسلامی کسب شده است، این روزها بسیاری از بایدها و نبایدهای (وعدهای) مسئولین محترم عملی نمی‌شود؟ اصولاً چرا به‌جای استفاده از واژه انجام شده یا انجام خواهد شد، مکرراً گفته می‌شود، باید انجام شود؟ مگر طبق قانون، وظیفه اداره امور اجرایی کشور و انجام و اجرای طرح‌ها و برنامه‌ها بر عهده قوای سه‌گانه نیست؟

     قطعاً در پاسخ به این سؤالات، از ناهنجاری‌ها و چالش‌های مختلفی مانند؛ توطئه‌های پی‌درپی و پیچیده دشمنان نظام اسلامی و عوامل نفوذی آنها، وجود عوامل اخلالگر، ناکارآمد و فرصت‌طلب و خائن در نظام اداری در بخش‌ها و سطوح مختلف، عدم توجه کافی به اصل شایسته‌سالاری و ناتوانی برخی از مدیران، کمبود منابع مالی، قدیمی بودن و ناکارآمدی نظام اداری نام برده خواهد شد.

     بی‌شک نقش این عوامل در عدم تحقق وعده‌های مسئولین انکارناپذیر است، اما در عین‌حال تردیدی هم وجود ندارد که؛ با اتکاء به ظرفیت‌های فراوان موجود در کشور (در ابعاد و موضوعات گوناگون)، با برنامه‌ریزی صحیح و اقدام عملی و به‌موقع، تأثیر این عوامل می‌توانست و هم‌اکنون نیز می‌تواند، خنثی یا بسیار کمرنگ‌ شود.

     با این حال؛ عده‌ای افراد نفوذی و فرصت‌طلب نیز تلاش می‌کنند، تا با استناد به پاره‌ای از مشکلات و بدون توجه به علل بروز آنها، به افکار عمومی جامعه چنین القاء نمایند که؛ نظام اسلامی فاقد توانایی لازم برای اداره امور کشور است و وجود اصل ولایت فقیه در ساختار اداره کشور، مدیریت دوگانه را در پی داشته و سبب بروز آشفتگی‌های موجود در برخی از امور شده است.

     کار به جایی رسیده که برخی از افراد ناآگاه و بعضاً مغرض، دریافت و استفاده از وجوه شرعی مسلمین از جمله؛ خمس و زکات یا نذورات و موقوفات را که امری اعتقادی است و عمدتاً توسط مجتهدین و علمای دین یا ولی‌فقیه برای حفظ و گسترش معارف و مبانی اسلامی و کمک به افراد ناتوان و نیازمند و رفع نیازهای ضروری جامعه و همچنین کمک به دولت‌ها برای اداره امور مسلمین در شرایط سخت و اضطراری استفاده می‌شود را نوعی دخالت در امور اجرایی کشور القاء یا تلقی می‌کنند.

     این در حالی است که؛ اولاً ولی فقیه در رأس و در طول سلسه مراتب ساختار نظام اسلامی قرار دارد، نه در عرض سیستم اجرایی، ثانیاً نقش ولایت‌فقیه راهبردی است نه اجرایی و سیاست‌گذاری کلی و کلان نمی‌تواند موازی‌کاری تلقی شود و درست به همین دلیل است که؛ تمام ابزار اجرایی از قبیل؛ سیستم اداری، سیستم برنامه‌ریزی، سیستم کنترلی و نظارتی و همچنین عزل و نصب وزرا و مدیران، بودجه و سایر ابزار و امکانات مورد نیاز برای اداره امور اجرایی کشور، متناسب با وظایف محوله، در اختیار مسئولین قوای سه‌گانه قرار گرفته است.

     علاوه براین؛ طبق قانون، ولی‌فقیه زمانی در امور اجرایی دخالت می‌کنند که شرایط در وضعیت بحرانی باشد و لذا رهبری در شرایط غیربحرانی، معمولاً به ارائه رهنمود، توصیه و تذکر به مردم و مسئولین اکتفا و عمدتاً از این طریق نیازهای کشور و انتظارات عمومی و مردمی را مطالبه می‌کنند.

     البته از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، حتی در شرایط بحرانی هرگونه تصمیم‌گیری از سوی ولی‌فقه، حتی‌المقدور با مشورت مسئولین و مطابق و متناسب با شرایط داخلی و بین‌المللی اتخاذ گردیده و آرای مردم در انتخابات مختلف نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما طبیعی است که در هر حالت، حفظ نظام اسلامی، منافع کشور و مصالح مردم در اولویت قرار داشته است.

     با عنایت به توضیحات مورداشاره؛ حال این سؤالات مطرح است که چرا با وجود دسترسی دولتمردان به انبوه توانمندی‌ها و ظرفیت‌های متنوعِ مادی و معنوی بالقوه و بالفعل که همه مسئولین بر وجود آنها در داخل کشور اذعان دارند، روند رشد کشور از سرعت مناسب برخوردار نیست و وعدها به‌طور کامل محقق نمی‌شود؟ چه کسانی در روند انجام وظایف قانونی دستگاه‌ها ایجاد اختلال می‌کنند؟ چرا این افراد معرفی و با آنها برخورد نمی‌شود؟

     چنانچه انجام کاری عقلاً و منطقاً ناممکن است، چرا با طرح بی‌مورد آن در جامعه توقع بی‌جا ایجاد می‌کنیم و اگر قابل اجراست، چه عواملی باعث ایجاد تعلل در انجام آنها می‌شود؟ چرا طی سال‌های گذشته برای رفع این عوامل و موانع از جمله؛ اصلاح نظام آموزشی و کادرسازی تراز انقلاب یا اصلاح نظام کنترلی و نظارتی و پاکسازی سیستم اداری و امثال آن، اقدام لازم صورت نگرفته است؟

     چرا برخی از ما به رغم عناد و عهدشکنی‌های مکرر بیگانگان، هنوز چشم به دست دیگران داریم و خودباوری و خوداتکایی را از یاد برده‌ایم؟ چرا باور نمی‌کنیم با اتکاء به نیروهای درونزا و منابع داخلی، ما هم می‌توانیم در عرصه‌های مختلف پیشتاز و در تعامل عادلانه، معقول و منطقی با سایر کشورها باشیم؟

     کلام آخر این‌که؛ مسئولین محترم نباید فراموش کنند، که تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی و اجرای طرح‌های بزرگ و ملی مانند؛ سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور، طرح راهبردی اقتصاد مقاومتی، نهضت علمی و سایر راهبردها، رهنمودها و توصیه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی و نیز طرح‌ها و برنامه‌های مسئولین محترم نظام در این راستا، همواره مورد تأیید و حمایت مردم قرار داشته و رضایتمندی و امیدواری ملت را به دنبال خواهد داشت.

احمدرضا هدایتی

کارشناس ارشد مدیریت

۶/۱۲/۹۶

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *