متأسفانه همانگونه که پیشبینی میشد، به رغم تمام تلاشهای صورت گرفته توسط مسئولین محترم دستگاه دیپلماسی کشور، سرانجام دولت آمریکا در اقدامی نامتعارف و غیرمنطقی و تحت تأثیر فشار لابی صهیونیستی و تحلیلها و مشاورههای غلط و خصمانه مشاوران شرور و جنگافروز کابینه ترامپ از جمله؛ جان بولتون، از برجام خارج و سرانجامی نافرجام و بیش از پیش مبهم را برای برجام رقم زد.
البته باید عوامل دیگری مانند؛ قدرتنمایی و توهم کدخدایی جهان، جلب اعتماد حکام عربستان و حفظ وضعیت شیردهی سعودیها، ایجاد بهانه برای تداوم و استمرار آشوبهای منطقهای در جهت حفظ بازار فروش تسلیحات آمریکایی، جبران سرخوردگی سیاسی آمریکا در برابر قدرتنمایی کره شمالی و امثال آن را نیز در این تصمیمگیری ابلهانه مؤثر دانست.
اگرچه ترامپ از همان ابتدا، این اقدام را نوعی پیروزی و موفقیت برای خود قلمداد کرده است، اما بیشک این تصمیم رئیسجمهور خودشیفته آمریکا میتواند به شکستی بهمراتب بزرگتر از کوتاه آمدن یانکیها در برابر تهدیدات و قدرت دفاعی کره شمالی تبدیل شود.
با اینکه کارشناسان مسائل سیاسی به درستی بر این باورند که با خروج سردسته اشرار از این تفاهمنامه بینالمللی، شرایط بهتری برای دستیابی به طرح بزرگ اقتصاد مقاومتی فراهم خواهد شد، با اینحال به علل مختلف از جمله؛ تأثیر این رفتار استکباری در بیثباتی قوانین بینالمللی و کاهش تأثیرگذاری نقش نهادهای بینالمللی در حل مسائل جهانی و نیز احتمال تشدید بحرانهای منطقهای، تقریباً هیچکس از این رخداد که پیامها و پیامدهای متفاوتی را در پی دارد، خوشحال نشد.
مهمترین پیامدهای این تصمیم:
آمریکا سالهاست که قدرت سلطه و نفوذ اولیه و موقعیت سیاسی خود در سطح جهان را از دست داده است، اما قطعاً این اقدام یکجانبه آمریکا، به تضعیف بیش از پیش جایگاه این کشور و در نهایت، انزوای بیشتر این حکومت یاغی در افکار عمومی جهان منجر خواهد شد.
تصمیم اخیر ترامپ ثابت کرد که برای آمریکا فقط منافع سرمایهداران آمریکایی حائز اهمیت است و برای منافع دیگران هیچ ارزشی قائل نیستند و همین مسئله سبب خواهد شد تا گسلهای ارتباطی بین اروپا و آمریکا دهان باز نموده و در تعاملات اقتصادی و سیاسی آنها با یکدیگر خلل و شکاف عمیقتری را ایجاد نماید.
برخلاف تصور تراپ، این تصمیم نهتنها متضمن تأمین منافع آمریکا نیست، بلکه عواقب و پیامدهای احتمالی و ناخواسته آن از جمله؛ گسترش ناامنی، جنگ و درگیری در منطقه، ممکن است، منافع فعلی سایر کشورها بهویژه اروپا را هم در منطقه و بلکه در سطح جهان در معرض خطر جدی قرار دهد.
همچنین این تصمیم، ماهیت استکباری و خودبزرگبینی و نیز زیادهخواهیهای آمریکا را بیش از گذشته آشکار ساخته و لذا این برجام نیست که یک عضو خود را از دست داد، بلکه این آمریکاست که ۵ کشور دیگر و بلکه اعتماد عمومی جهان را در جریان این تصمیم نابخردانه از دست داد.
اگرچه از مدتها پیش به خاطر اِعمال نفوذ آمریکاییها بر ساختار سازمانملل، ناکارآمدی این سازمان در حل مسائل بینالمللی، بر کشورهای جهان ثابت شده است، اما بیتردید تصیم خودسرانه دولت ترامپ برای خروج از این توافقنامه بینالمللی، اندک اعتبار باقیمانده این سازمان را نیز بر باد فنا خواهد داد و سلباعتماد بیشتری را نسبت به تصمیمات آتی این نهاد بینالمللی در پی خواهد داشت.
موضعگیری سازمان ملل (هرچند ناکارآمد) و سایر کشورهای جهان در برابر تصمیم اخیر ترامپ، پیامد منفی دیگری است که این کشور از هماکنون با آن مواجه شده و به احتمال زیاد با بروز عوارض این تصمیم غلط، نظام سیاسی جهان در روزها و ماههای آینده شاهد تشدید این موضعگیریها خواهد بود.
تاریخ ایران اسلامی نشان داده که مردم مؤمن و غیرتمند این خطه، همواره در سختیها و شدائد با اتحاد بیشتر و انسجام قویتر به میدان مقابله با تهدیدات وارد میشوند و این نیز پیامد دیگری است که قطعاً خوشایند دولتمردان آمریکایی نیست، چرا که اینگونه واکنشهای عمومی، در اکثر موارد نقشه آنها را خنثی نموده است.
پیامهای این تصمیم:
با توجه به اینکه در جریان این ماجرا ثابت شد، نظام بینالمللی و منافع سایر کشورها (حتی اروپا) برای آمریکا پشیزی ارزش و اعتبار ندارد، لذا یکی از پیامهای این تصمیم میتواند این باشد که کشورهای جهان باید برای ایجاد ثبات در انجام تعهدات و رعایت قوانین و مقررات بینالمللی، موضوع بازنگری و اصلاح ساختار نهادهای بینالمللی را با جدیت و سرعت بیشتری در دستور کار قرار دهند.
پیام دیگر این رفتار غیرعقلانی ترامپ، این است که کشورهای جهان هرگز نباید به وعدههای دولتمردان آمریکایی و سایر قدرتهای بزرگ، بهویژه غربیها اعتماد کنند و لذا باید برای ایجاد و حفظ ثبات امنیت جهانی، تضامین مطمئنتری را تعبیه و تدابیر بازدارنده مؤثرتری را اتخاذ نمایند.
این تصمیم همچنین بیانگر پوچ بودن ادعای آمریکاییها مبنی بر دفاع از صلح جهانی و مغایر ادعای دفاع از حقوق بشر آنها است و نشان میدهد که آمریکاییها همچنان خوی جنگطلبی و شرارت خود را حفظ نموده و داعیه رهبری جهان را در سر دارند و این همان تهدید بزرگی است که کل جهان را در معرض خطر قرار داده و باید برای مقابله با آن تدبیری اندیشیده شود.
همچنین این اقدام ترامپ نشان داد که لابیهای صهیونیستی تا چه حد در لایههای نظام پوسیده حکومتی این کشور نفوذ یافته و سایه شوم خود را چگونه بر سرنوشت مردم آمریکا گسترانده است.
یکی دیگر از پیامهای این تصمیم این است که؛ منافع آمریکا و در واقع منافع شخصی سرمایهداران آمریکایی، تا چه حد میتواند مسائل انسانی را نزد مسئولین و سردمداران طماع این کشور تحتالشعاع خود قرار دهد.
حال شاید این سؤال مطرح باشد، که وظیفه مردم و مسئولین ما در قبال این تصمیم کودکانه چیست؟
قبل از هر چیز نباید فراموش کنیم، با توجه به اینکه پس از برجام به علت تعلل و سنگاندازیهای آمریکا، ایران عملاً نتوانسته است از مزایای گفته شده در مورد برجام بهرهمند شود، لذا خروج یا بود و نبود آمریکا در این توافقنامه تفاوت چندانی ندارد.
نکته دیگر این است که، با توجه به رجزخوانیهای مطرح نظام سلطه مبنی بر جایگزینی نظامهای تنبیهی جدید به بهانههای واهی مختلف مانند؛ قدرت موشکی، حمایت از تروریست و پولشویی، نباید فراموش کنیم که دشمنی آمریکا با ایران پایان پذیر نیست و لذا اصولاً با برجام یا بدون برجام فرقی نمیکند که ما با چه بهانهای تحت تحریمهای ظالمانه غربیها باشیم.
موضوع قابل تأمل دیگر این است که مسئولین ما نباید این تجربه تلخ تاریخی را از یاد برده و در جریان تعامل با اروپا برای حفظ باقیمانده برجام، از اخذ ضمانتهای مطمئن غفلت نمایند.
وظیفه دیگر مسئولین نظام، پیگیری جدی حقوق ملت ایران در چارچوب مفاد این توافقنامه و در صورت لزوم شکایت از دولت آمریکا به مجامع بینالمللی تا اخذ نتیجه نهایی است، مسئولین محترم باید توجه داشته باشند که حداقل دستاورد این پیگیری، ثبت رسمی زورگویی و قانونگریزی آمریکا در تاریخ است.
کلام آخر؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها متذکر شدهاند، تحریمها میتواند به یک فرصت مطلوب برای خود اتکایی و تحقق اقتصاد مقاومتی تبدیل شود و لذا مردم و مسئولین باید ضمن حفظ هوشیاری و انسجام و آمادگی برای مقابله در برابر رفتار هنجارشکنانه افراد فرصتطلب برای سوءاستفاده احتمالی از این شرایط، تمام توان خود را برای دست یافتن به این هدف بزرگ متمرکز و با سرعت بیشتری در این مسیر گام بردارند.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۰/۲/۹۷
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com
سلام .
نظام حکومتی ما ۷۰ درصد جمعیت را به رسمیت نمی شناسد .دلیل عرایض بنده استخدامهای اداره هایی مانند اورژانس ….مترو …صدا و سیما و….و……هست .نظر این ۷۰ درصد هم عدم مداخله ایران در جنگهاست .
چرا هیچ کشوری از ما حمایت نمی کنه ؟چرا خفه نمی شی ؟
حزب الهی محترم؟!!!
با سلام و احترام؛ چند کشور استکباری همه دنیا نیستند، وقتی ظالمین از ما حمایت نمی کنند، پس ما به حق هستیم، ممکن است اروپا و آمریکا از ما حمایت نکنند، اما انقلاب اسلامی ایران در قلب ملتهای آزاده خواه و بیدار جهان قرار دارد،
خداوند همه چیز در اختیار مردم ما قرار داده و لذا اصولاً ما نیاز به حمایت آنها نداریم، مشروط بر اینکه باور کنیم که ما می توانیم و به جای تکیه به خدا و توانمندیهای خودمان، منتظر امداد دیگران نمانیم.
موفق باشید