چقدر اخبار شهر تهران را دنبال میکنید؟ آیا در جریان طرحها، برنامهها و پیشنهاداتی که به شکل جسته و گریخته و پنهان و آشکار در دستور کار مسئولین محترم شهرداری و شورای شهر تهران قرار گرفته هستید؟
آیا شما هم طی یکی دوسال اخیر متوجه تغییرات محتوایی و افزایش ولنگاریها و ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری در برنامههای اجتماعی و فرهنگی که معمولاً در تهران اجرا میشود، شدهاید؟ علت پیدایش و افزایش برخی ناهنجاریهای جدید و قدیم چیست؟
آیا دقت کردهاید که مدتی است، روند اجرای پروؤههای عمرانی در تهران متوقف و کند شده و پروژه جدیدی افتتاح نشده است؟ آیا شما هم متوجه شدهاید که به علت تغییر نگرشها و اولویت یافتن مسائل سیاسی و جناحی، حتی بازسازی معابر و خیابانها هم به فراموشی سپرده شده و دستاندازها در حال افزایش است؟
با اینحال؛ آیا میدانید طرح افزایش هزینههای زندگی در شهر تهران به بهانه خلوت کردن و جلوگیری از مهاجرت به پایتخت، در دستور کار شهرداری و شورای شهر تهران قرار گرفته و پیشنهاد شده هزینه مصرف آب، برق و گاز شهروندان تهرانی افزایش و حتی برای انتقال زباله هزینه دریافت شود؟
آیا میدانید که دریافت عوارض برای عبور از تونلها و بزرگراههای درون شهری تهران هم طرح دیگری است که قرار است پس از بررسی لازم به مرحله اجرا گذاشته شود؟
آیا میدانید که قرار است طرح تردد نوبتی خودرها در محدوده زوج و فرد هم ملغی و پس از افزایش وسعت این محدوده، مجوز تردد در طرح جدید در قبال پرداخت پول صادر شود؟
احتمالاً پیشنهاد اینگونه طرحها به این مقدار محدود نخواهد ماند، اما پرسش مهم این است که آیا اتخاذ این نوع تدابیر میتواند باعث خلوت شدن و مانع از مهاجرت بیرویه به شهر تهران شود؟
قطعاً اینگونه نخواهد شد، زیرا متأسفانه از گذشته تاکنون به علت سیاستگذاریهای غلط در مورد نحوه توزیع متوازن و متعادل ثروت و امکانات در سطح کشور و یا شاید مدیریت بهتر در تهران، این شهر در قیاس با سایر شهرها از امکانات خدماتی و تسهیلات شهری و جاذبههای بصریِ به مراتب بیشتر و کاملتری برخوردار شده و لذا افزایش تمایل مردم به مهاجرت و سکونت در تهران، چندان دور از انتظار نبوده و نیست.
حال با این وضعیت اگر سیاستهای جدید در تهران اجرا شود و حتی اگر محرومین و مستضعفین جامعه که به تعبیر حضرت امام (ره) ولی نعمتان جامعه محسوب میشوند، از حق خود برای برخورداری از امکانات بهتر صرفنظر نموده و از آمدن به تهران اجتناب و یا پایتخت را ترک نمایند، در اصل ماجرا تغییر چندانی ایجاد نخواهد شد، زیرا با شرایط جدید حتماً صاحبان ثروت و مُکنت جایگزین آنها شده و پایتخت به شکل کامل در اختیار ثروتمندان و لاکچریها قرار خواهد گرفت.
طبیعی است که با تغییر ساختار جمعیتی شهر و افزایش پرداخت شهروندان و افزایش درآمدهای شهرداری، انتظارات ساکنین نیز افزایش یافته و بهتدریج بر میزان امکانات و خدمات شهری تهران افزوده و جاذبههای بصری بیشتری برای جلب و جذب افراد جدید ایجاد خواهد شد.
صرفنظر از منابع و چگونگی تحصیل ثروت افراد، نتیجه نهایی رویکرد جدید این است که هرکس درآمد و ثروت بیشتری داشته باشد، میتواند از خدمات و تسهیلات بیشتری برخوردار شود. حال این سوال مطرح میشود که آیا این رویکرد مغایر اهداف و آرمانهای والای انقلاب اسلامی از جمله؛ اصل عدالت اسلامی و دقیقاً منطبق با اصول لیبرالیستی و نظام سرمایهداری که همه چیز را برای صاحبان ثروت و قدرت میخواهد، نیست؟
کلام آخر اینکه؛ اگر مسئولین محترم شهر تهران به راستی قصد خدمت دارند، آیا واقعاً راه دیگری مانند؛ کمک به سرعت بخشیدن برای پیشرفت و توسعه متوازن سایر شهرها و روستاها وجود ندارد؟ آیا از نطر این دوستان بزرگوار، تمام راهکارهای مدیریت مهاجرت به تهران و سایر شهرهای بزرگ، فقط به وضع قوانین سلبی و اقداماتی مانند؛ گران کردن شهرها محدود میشود؟
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۱/۱۱/۹۷
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com