پیام‌ها و پیامدهای عملیات توازن بازداندگی یمنی‌ها

     سخن گزافی نیست اگر بگوییم طی چهار دهه اخیر چند جنگ جهانی در غرب آسیا (خاورمیانه) به وقوع پیوسته است، جنگ‌هایی که تجارب و نتایج کار نشان می‌دهد، ضمن تأثیرگذاری عمیق بر عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطح جهان، مناسبات و معادلات مرسوم بین‌المللی را نیز برهم ریخته و به چالشی جدید برای نظام سلطه تبدیل شده است.

     آنچه سبب شده تا آتش‌افروزی‌های استکبار در این مناطق به چالشی جدید برای خود آنها تبدیل شود، این است که با لطف و عنایت الهی و ایستادگی مقاومت مردم کشورهای مورد تهاجم، سرانجام همگی آنها به پیروزی کشور یا کشورهای هدف منتهی شده و در نهایت به تضعیف هیمنه کاذب و قدرت پوشالی قدرت‌های استکباری و در نهایت به تغییر موازنه قدرت در منطقه و بلکه جهان منجر شده است.

     از جنگ عراق علیه ایران که با پیشتیبانی و حمایت پنهان و آشکار و رسمی یا غیررسمی حدود ۸۰ کشور جهان از جمله آمریکا از رژیم بعثی عراق علیه ایران اسلامی شکل گرفت و به مدت ۸ سال به درازا کشید، باید به‌عنوان اولین، طولانی‌ترین و فراگیرترین آنها (به لحاظ تعداد کشورهای متخاصم) نام برد.

     جنگ گروه‌های مختلف تروریستی مانند؛ حکومت خودخوانده داعش یا گروه القائده، جبهه‌النصره و طالبان که با پشتیبانی و حمایت مستقیم و غیرمستقیم ائتلاف آمریکا و برخی از کشورهای غربی و عربی و رژیم صهیونیستی علیه سوریه و عراق رخ داد و دامنه آتش آن به سایر بلاد اسلامی مانند؛ لیبی، اردن، تونس، صحرای سینا در مصر و برخی از دیگر کشورهای آفریقایی مثل نیجریه و همچنین افغانستان و تا حدودی پاکستان نیز کشیده شد، جنگ جهانی دیگری است که به لحاظ گستره جغرافیایی و تعدد کشورهای مورد تهاجم، گسترده‌ترین آنها محسوب می‌شود.

     اما حدود پنج سال است که این منطقه از کره خاکی شاهد جنگ جهانی دیگری است که یک سوی آن ائتلاف حکومت‌های ظالم عربی، غربی و عبری و در سوی دیگر، رسماً نه یک حکومت مستقر، بلکه عملاً یک سازمان انقلابیِ تحت حمایت مردم و نیروهای مسلح یک کشور، به نام انصارالله قرار گرفته است.

     جنگی که شرایط، موقعیت و تاحدودی ماهیت آن، این جنگ را از دو جنگ دیگر متمایز می‌سازد، چرا که اولاً انصارالله با حمایت مردم یمن، جایگزین دولت فاسد و مستعفی منصور هادی شده است، ثانیاً این کشور به رغم برخورداری از برخی از منابع طبیعی مثل ذخایر زیرزمینی نفت و قرار داشتن در یکی از استراتژیک‌ترین نقاط جهان، از نظر اقتصادی یکی از محروم‌ترین کشورهای عربی به‌شمار می‌رود، ثالثاً این کشور از لحاظ تسلیحات و تجهیزات نظامی همواره در ردیف ضعیف‌ترین کشورهای منطقه قرار داشته است و رابعاً جنگ ائتلاف عربی با این کشور نه فقط به خاطر اختلاف ایدئولوژیکی، بلکه با هدف کشورگشایی و تسلط دائمی اشغالگران بر مناطق خاصی از این دیار (از جمله؛ خلیج عدن و تنگه باب‌المندب) به وقوع پیوسته است.

     باتوجه به دلایل فوق و سایر دلایل مشابه، مقاومت و ایستادگی مردم قانع، سلحشور و شجاع یمن، حائز اهمیت فراوان است و لذا انجام هرگونه عملیات تهاجمی ارتش و کمیته‌های مردمی وابسته به انصارلله (اعم از کوچک یا بزرگ و محدود یا گسترده)، معمولاً بازتاب گسترده‌ای دارد.

     عملیات توازن بازداندگی دو یمنی‌ها که با توجه به عمق میدان عملیات و دستاوردهای موفقیت‌آمیز آن، بزرگترین و مهمترین عملیات تهاجمی حوثی‌ها در چند سال گذشته محسوب می‌شود، پیام‌ها و پیامدهای متفاوتی داشته که باردیگر سبب شده تا موازنه قدرت به شکل کاملاً محسوسی به نفع جبهه مقاومت و به‌خصوص گروه انصارالله تغییر یابد.

     در عملیات جدیدِ انصارالله که یکی از رسانه‌های عربی با طعنه به ائتلاف و البته کاملاً به شکل هدفمند از آن به‌عنوان «عطسه ایران» نام برد، بزرگترین مجتمع پالایشگاهی جهان با توانایی تولید بیش از ۷ میلیون بشکه نفت در روز، هدف حمله پهبادی قرار گرفت.

     این پالایشگاه که تولید حدود ۵ درصد نفت جهان را در اختیار داشت، اکنون بیش از ۵۰ درصد توان تولیدی خود را از دست داده و اظهارات کارشناسان بیانگر آن است که ترمیم کامل خسارت‌های وارده به آن، در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست، اما خسارت‌های این عملیات فقط مادی نیست و ابعاد دیگری هم دارد که با استناد به نظر کارشناسان و صاحب‌نظران عرصه سیاست، چه‌بسا از اهمیت بیشتری هم برخوردار باشد.

پیام‌های این عملیات:

     با توجه به این‌که آمریکا و انگلیس صحنه‌گردان‌ اصلی و بزرگترین پشتیبان جنگ عربستان با یمن محسوب می‌شوند، لذا با انجام این عملیات توسط انصارالله، افسانه شکست‌ناپذیری آمریکا و غرب پایان یافت.

     در واقع یمنی‌ها با این اقدام خود توانستند قطعات چورچین افول قدرت آمریکا و غرب را که با شکست نماینده نیابتی آنها یعنی صدام در جنگ با ایران کلید خورده بود و با نابودی داعش و سایر گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه ادامه یافت و با سرنگونی پهباد فوق مدرن آمریکایی توسط پدافند قدرتمند ایران اسلامی به اوج خود رسید را کامل نموده و ضعف قدرت دفاعی یانکی‌ها را به اثبات برسانند.

     همچنین این عملیات نشان داد که امنیت پایدار بدون پشتوانه مردمی معنا و مفهوم ندارد و امنیت واقعی را نمی‌شود با پول خرید و حتی کشورهایی مانند؛ آمریکا و انگلیس نیز قادر به حفظ تاج و تخت ظالمین و ستمگران نیستند.

     واکنش متناقض آمریکا به این عملیات نیز نشان داد که آمریکایی‌ها نه‌تنها نمی‌تواند کار بیشتری برای حفظ رژیم سعودی انجام بدهند، بلکه اصولاً به‌جز تداوم سلطه خود بر جهان با استفاده ابزاری از سایر کشورها و در این مورد خاص جز دوشیدن گاو شیرده خود، به چیز دیگری نمی‌اندیشند.

     آمریکایی‌ها برای حفظ آبرو و تحت‌الشعاع قرار دادن ناتوانی و ناکارآمدی تسلیحات و تجهیزات نظامی خود، بلافاصله انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه رفتند و این واکنش منفعلانه از یک‌سو ناشی از ناآگاهی آنها از قدرت جبهه مقاومت و از سوی دیگر حاکی از پذیرش این نکته است که ایران تنها کشوری است که قدرت مقابله با تجهیزات پیشرفته آنها را دارد و این نیز خود یک پیروزی بزرگ برای ایران و جبهه مقاومت و متقابلاً یک شکست سنگین برای غرب است.

     آمریکا علی‌رغم وعده‌هایی که هنگام دوشیدن گاوهای شیرده خود داده بود، پس از این عملیات رسماً اعلام کرده که پیمان مشترک دفاعی با عربستان ندارد و ضمانتی هم برای حمایت بیشتر به سعودی‌ها نداده‌ است و این تناقض رفتاری و گفتاری آنها یکبار دیگر نشان داد که دولت آمریکا به هیچ‌وجه قابل اعتماد نیست.

     پیام دیگر این عملیات این است که اکنون انصارالله به موقعیتی دست‌یافته که قادر است به‌راحتی تهدیداتش را عملی سازد و تداوم اشغالگری‌ها و آتش افروزی‌های عربستان و امارات، می‌تواند بر شدت و دامنه این تهدیدات تأثیر گذاشته و خسارات به‌مراتب سهمگین‌تری را به تأسیسات زیربنایی این کشورها (ائتلاف عربی) وارد و آنها را از هست و نیست ساقط نماید.

     مرور این جنگ چندساله نشان داده است، در حالی‌که دشمنان مردم یمن پس از یک جنگ طولانی و بی‌نتیجه کاملاً مستأصل شده اند، واکنش یمنی‌ها به شرارت و آتش‌افروزی دشمنان خود، روز به روز در حال سخت‌تر شدن و عمق میدان نبرد نیز دائماً در حال افزایش است و لذا وضعیت انفعالی متخاصمین، یک شکست مفتضحانه دیگر برای آمریکا، انگلیس و ائتلاف عربی است.

     همان‌گونه که اشاره شد، مردم یمن افراد بسیار شجاع، با شهامت، مقاوم و قانع هستند و با ایستادگی، اتحاد و انسجام خود نشان دادند که قدرت ظالمین در برابر اراده آنها ناچیز است و با قدرت ایمان و حمایت مردم، می‌شود حتی با کمترین امکانات و تجهیزات، در برابر بزرگترین مدعیان قدرت ایستاد و به پیروزی دست یافت.

     امروز حکومت آل سعود نه‌تنها به‌خاطر شرارت‌هایی که مرتکب می‌شود، اعتبار بین‌المللی خود را از دست داده است، بلکه مورد نفرت افکار عمومی جهان و حتی مردم خود قرار دارد و همکاری نیروهای آزاده عربستان با حوثی‌ها (با توجه به اظهارات مسئولین یمنی، این افراد لزوما شیعه هم نبستند و ممکن است افرادی از قشرهای مختلف جامعه، مثلاً کارکنان پالایشگاه، گروه‌های سیاسی و یا حتی از داخل ارتش این کشور باشند)، نشانه‌های فروپاشی درونی حکومت آل‌سعود را به‌خوبی آشکار ساخته است.

     جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده است که چنانچه شرارت‌های آمریکا تداوم یافته و باعث راه انداختن جنگ جدیدی علیه منافع جمهوری اسلامی ایران شود، منافع غرب و زیرساخت‌های اقتصادی شرکای جنگی آنها به راحتی هدف سیستم دفاعی ایران قرار خواهد گرفت و این عملیات نشان داد که به رغم برخورداری این کشورها از سیستم مدرن پدافندی، امکان تحقق این راهبرد به راحتی وجود دارد.

پیامدهای این عملیات:

     افزایش قابل‌توجه و جهشی قیمت نفت، اولین پیامد این عملیات بود و قطعاً در صورت ادامه آتش‌افروزی ائتلاف غربی عربی، تقابل یمنی‌ها تشدید و بر اقتصاد جهانی در حد غیرقابل کنترل و ایجاد بحران بین‌المللی تأثیر خواهد گذاشت.

     تضعیف شدید موقعیت و جایگاه بن‌سلمان در ساختار حکومتی عربستان و چه‌بسا سرعت یافتن جریان فروپاشی حکومت آل سعود پیامد دیگر این رخداد است.

     بعد از این عملیات، کاهش حضور و سرمایه گذاری خارجی و تنزل مراودات بین‌المللی با کشورهای مذکور و در نتیجه تضعیف بیش از پیش موقعیت سیاسی و اجتماعی و همچنین اقتصادی این کشورها نیز دور از انتظار نیست.

     کاهش ارزش سهام آرامکو و تأخیر در زمان ورود این شرکت به بورس و در نتیجه تحمیل خسارت مضاعف به اقتصاد آمریکا و عربستان را هم باید به پیامدهای مذکور اضافه کرد.

     بسیاری از کارشناسان معتقدند که آمریکا در درازمدت قادر به تأمین مقدار نفتی که از چرخه تولید عربستان خارج شده، نیست و در صورتی‌که دست به چنین اقدامی بزند، با کاهش منابع استراتژیک مواجه خواهد شد که این به معنای ضرر مضاعف برای آنهاست.

     با توجه به‌این‌که امکان جایگزینی نفت عربستان برای سایر کشورها (حداقل در کوتاه‌مدت) ممکن نیست، لذا فرصت مناسبی برای افزایش میزان نفت صادراتی ایران فراهم خواهد شد.

     این عملیات نور امید به پیروزی در جبهه مقاومت را دو چندان نموده و در صورت استمرار ایستادگی مردم، با یاری خدا می‌تواند به قطع کامل امید دشمن از سلطه مجدد بر منطقه و خروج آمریکا و حتی رژیم اشغالگر قدس از این منطقه منتهی شود و متقابلاً نشان دادن هرگونه عقب‌نشینی جبهه مقاومت و یا واکنش منفی ملت‌ها می‌تواند به بحران جدیدی حتی در حد بروز جنگ جهانی سوم منتهی شود.

احمدرضا هدایتی

کارشناس ارشد مدیریت

۲۷/۶/۹۸

نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com  نشانی سایت: rahtooshe.com

شما همچنین می توانید ...

٪ پاسخ

  1. ناشناس گفت:

    باسلام ،موفق باشی برادر ،خداوند توفیق بیشتر به شما عنایت کند

  2. ناشناس گفت:

    سلام. مرور خوبی بود. موفق باشید.

  3. رضایی گفت:

    به نکات ارزشمندی اشاره کردید بواقع جنگ تحمیل شده به یمن شباهتهای زیادی به جنگ تحمیلی به ایران دارد و مردم یمن در عین اقتدار بسیار مظلوم هستند . یکی از بزرگترین حامیان مالی و تسلیحاتی صدام ملعون همین آل سعود خبیث (شریک صهیونیسم) بود . خداوند بشما توفیق بیشتری عنایت کند .

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *