پیش‌نیازهای حکمرانی اسلامی

     با اینکه ذهنیت چندان مثبتی از واژه «حکمرانی» در افکار عمومی وجود ندارد و حتی پسوند «اسلامی» نمی‌تواند التیام‌بخش زخم‌هایی باشد که حُکام جابر و ظالم در طول تاریخ بر پیکر این مفهوم وارد کرده‌اند، اما ظاهراً این کلمه جامع‌ترین و مانع‌ترین مفهوم از اداره حکومت را در بر دارد و به نظر اهل فن، استفاده از آن اجتناب ناپذیر است.

     در تعریف اجمالی حکمرانی می‌گویند؛ «حکمرانی فرآیند تصمیم‌گیری و رابطه بین حکومت با مردم و نیز حکومت با سایر حکومت‌ها در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را تعیین و تعریف می‌کند» و آنچه از آن به‌عنوان حکمرانی خوب، حکمرانی شایسته، حکمرانی متعالی و امثال آن نام برده می‌شود در واقع همان معادل‌های حکمرانی اسلامی است که مبتنی بر اصول و ارزش‌های اسلامی طراحی شده باشد.

     اگرچه به نظر می‌رسد، به علل مختلف موجه و غیرموجه، اقدام در این زمینه کمی دیر شده، اما خوشبختانه طی چندسال اخیر این موضوع به یکی از دغدغه‌های اصلی مسئولین و صاحبنظران دلسوز انقلاب تبدیل شده است، با این‌حال چنانچه هم‌اکنون نیز جوانب و به‌خصوص پیش‌نیازهای کار اعم از راهبردی یا اجرایی و عملیاتی مورد غفلت قرار گیرد، نتیجه لازم برای تحقق حکمرانی اسلامی محقق نخواهد شد.

     به بیان دیگر بدون توجه به مسائل زیرساختی و اساسی، هر اقدامی در این زمینه (به‌خصوص اقدامات اجرایی پراکنده) می‌تواند کاری عبث، بیهوده و نهایتاً موقتی و ناپیدار باشد و به بروز و ظهور مجدد آن مشکل شاید در قد و قامتی متفاوت منتهی شود، مگر این‌که تمام جوانب کار به درستی مورد توجه قرار گیرد و اجزای کار کاملاً هماهنگ و هدفمند و همچون حلقه‌های یک زنجیر در ارتباط با یکدیگر قرار گیرند.

اما پیش‌نیازهای کار کدامند؟

     پیش‌نیازهای موردنظر در دو بخش قابل بحث و بررسی است، بخش اول شامل اقدامات اساسی و بنیادین و البته عمدتاً زمانبری می‌شود که تحقق حکمرانی اسلامی و دوام و قوام آن مشروط به اجرای آنهاست و بخش دوم در برگیرنده اقدامات ضروری و کوتاه‌مدتی است که باید همگام و همزمان با اقدامات اساسی و بنیادی به آنها نیز پرداخته شود.

     اقدامات بخش دوم می‌تواند بسترهای لازم برای جلب حمایت مردم به‌منظور پشتیبانی از الگوی مذکور و زمینه لازم برای اجرای این طرح در شرایط فعلی را فراهم نماید.

الف – اقدامات اساسی و بنیادین

     اولین و مهمترین پیش‌نیاز بنیادین، اصلاح نظام تعلیم و تربیت در سطوح و موضوعات مختلف با تأکید ویژه بر مؤلفه تربیتی آن در جهت کادرسازی و تربیت نیروی انسانی تراز انقلاب است، چرا که نیروی متخصص و متعهد، اصلی‌ترین نیاز حکمرانی اسلامی است و بدون وجود و حضور چنین نیرویی نمی‌شود انتظار داشت که کار به نتیجه مطلوب و نهایی برسد.

     در واقع یک نیروی متخصص و متعهد چون هم بر کار مسلط و مشرف است و هم حرکت در این مسیر را وظیفه شرعی خود قلمداد می‌کند، لذا به خوبی می‌داند، که اولویت‌های کارش کدامند و چگونه و از چه طریقی باید برای دستیابی به آنها اقدام نماید.

     به عبارت دیگر، علت این‌که تا این تاریخ هنوز موضوع حکمرانی اسلامی و باقیمانده فرآیند پنج‌گانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی شامل؛ دولت اسلامی، جامعه یا کشور اسلامی و در نهایت تمدن نوین اسلامی به شکل کامل آن شکل نگرفته، این است که برخی از ما غافلانه فکر می‌کردیم ظرف پهلوی می‌تواند به تدریج مظروف انقلاب را به نتتیجه دلخواه برساند.

     یعنی در بسیاری از موارد همان ساختار و سیستم و همان کسانی عهده‌دار اجرای حکومت اسلامی شدند که یا درک و فهم لازم از مبانی اسلامی را نداشتند، یا اصولاً اعتقادی به کارآیی حکومت اسلامی نداشتند و یا از ابتدا در ردیف مخالفین حکومت اسلامی قرار داشته و عملاً به شکل آشکارا یا پنهانی، سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی می‌کردند.

     علاوه براین؛ هجمه سنگین دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و اجرای توطئه‌های مختلف مانند؛ ایجاد آشوب و اغتشاش، جنگ تحمیلی، تحریم و تهدید، ترور و شبیخون فرهنگی نیز سبب شد تا موضوع کادرسازی و تربیت نیروی انسانی برای تحقق آرمانهای انقلاب تا حدودی مورد غفلت واقع شود.

     این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که توطئه دشمنان باعث شد تا ضمن صرف منابع مادی کشور برای رفع توطئه‌های خارجی و داخلی، بیش از ۲۲۰ هزار نفر از مخلص‌ترین، مؤمن‌ترین، متعهدترین و در بسیاری از موارد متتخصص‌ترین کسانی که می‌توانستند، مجری آرمانهای والای انقلاب اسلامی باشند را در جنگ تحمیلی و بیش از ۱۷۰۰۰ نفر از آنها را در جریان ترورهای کور منافقین و عوامل مزدور بیگانه از دست بدهیم.

     الیته باید به این افراد، آمار کسانی را هم که نتوانستند در برابر مشکلات پیش آمده طی این سال‌ها تاب بیاورند و خود را با شرایط تحمیلی به کشور تطبیق بدهند و یا بعداً تحت تأثیر هجمه فرهنگی بیگانگان یا غلبه هوای نفس و سایر موارد مشابه در مسیر انحرافی قرار گرفتند و از قطار انقلاب پیاده شدند را نیز افزود.

     در عین حال این مفهموم بدان معنا نیست که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) برای این موضوع تدبیری نیندیشیده بودند و یا هیچ‌کدام از مسئولین نظام نمی‌خواستند و یا به این موضوع فکر نکرده بودند و طی این مدت مطلقاً کاری انجام نداده‌اند.

     چرا که مجموعه فرمایشات حضرت امام(ره) و اقداماتی مانند تأسیس دانشگاه امام صادق (ع) و برخی از دیگر مراکز آموزشی که در همین راستا صورت گرفته است، بیانگر عزم و ارده جدی مسئولین نظام برای کسب این هدف بوده است، اما در نهایت این اقدامات به علل مختلف از جمله؛ سوءمدیریت برخی از مدیران و یا فشارهای خارجی و درگیری مردم و مسئولین نظام با مسائل سیاسی و یا توطئه‌های دشمنان، از استحکام و انسجام لازم برخوردار نبود و به نتیجه دلخواه و موردانتظار نرسید.

     دومین اقدام مهم دیگری که تاکنون تقریباً مغفول مانده و باید با جدیت در دستور کار قرار گیرد، طراحی الگوهای اسلامی در بخش‌ها و سطوح مختلف با اولویت به موضوعات اصلی و کلان است.

     اتفاقاً یکی از دلایل اصلی عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی و تداوم مشکلات کشور را باید در کم‌توجهی و بلکه بی‌توجهی برخی از مسئولین به طراحی الگوهای کاربردی و بومی مبتنی بر مبانی و اصول و ارزش‌های اسلامی مربوط به حوزه کاری آنها و همچنین عدم اجرای اصولی الگوهای موجود جستجو نمود.

     به عبارت دیگر در بسیاری از موارد، با الگوهای نوشته و نانوشته‌ای مواجه هستیم که یا اصلاً وجود ندارند و یا ترکیبی هستند از ساختار و سازمان و سیستم‌های غربی و شرقی که صرفاً به برخی از مستندات اسلامی مزین و ظاهراً بومی‌سازی شده‌اند، در حالی‌که نه مشمول تعریف الگوی اسلامی می‌شوند و نه دیگر می‌توانیم از آنها به‌عنوان الگوی غربی و شرقی نام‌ ببریم.

     در این رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) برای اولین بار در تاریخ ۲۱/۹/۷۹، در جمع مسئولان و کارگزاران نظام در یک تعریف کلی، رسماً مهمترین و اصلی‌ترین این الگوها را تحت عنوان مراحل پنجگانه فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی شامل؛ انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه یا کشور اسلامی و تمدن نوین اسلامی مطرح کردند.

     بی‌شک هر یک از این عناوین نیز در سطوح مختلف خود دارای زیرمجموعه‌های متعددی مثل؛ نظام آموزش و تربیت اسلامی، نظام عدالت اسلامی(نظام قضائی)، الگوی مدیریت اسلامی، الگوی فرهنگ و تبلیغات اسلامی، الگوی اقتصاد اسلامی، الگوی بانکداری اسلامی، نظام تولید و تجارت اسلامی، نظام کسب و کار اسلامی، نظام سیاسی اسلامی، نظام دیپلماسی اسلامی یا حتی زیر نظاماتی مانند؛ نظام معماری اسلامی، نظام بیمه اسلامی و نظام درمانی در حکومت اسلامی هستند و تردیدی وجود ندارد که تحقق کامل و مطلوب اهداف یا مراحل پنجگانه فوق، مستلزم طراحی و اجرای همزمان این الگوها می‌باشد.

     طبیعتاً در این رابطه همه دستگاه‌ها و نهادها وظیفه دارند که الگوهای اسلامی مربوط به حوزه کاری خود را طراحی و ارائه نمایند، اما بدیهی است که طراحی این الگوها مستلزم بهره گرفتن توأمان از تخصص و نظر کارشناسان مسلط به مسائل دینی و اجرایی (علوم دینی و علوم مدیریتی) است.

     بنابراین؛ باید از حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین، واجدشرایط‌ترین و مهمترین نهادها و دستگاه‌های متولی این مسئله نام برد، چرا که این دو مجموعه می‌توانند در تعامل با یکدیگر و با اتکاء به تخصص خود و استفاده از تجارب دستگاه‌های ذیربط، اقدامات لازم در این زمینه را به‌عمل آورند.

     این موضوع نیز در بلند‌مدت نیازمند تربیت نیروی انسانی مناسب و در کوتاه‌مدت نیازمند شناسایی و استفاده از نیروهای واجد شرایط موجود است.

     سومین اقدام مهم دیگری که باید در این راستا صورت بگیرد، بازنگری، اصلاح، تقویت و بهینه‌سازی بخش کنترلی و نظارتی و در صورت لزوم توسعه یا بالعکس ادغام برخی از این مراکز است، زیرا اولاً هر قدر هم که برای تربیت نیروی انسانی مؤمن و متخصص تلاش شود، همچنان احتمال انحراف افراد به‌ویژه متولیان و کارگزاران حکومت توسط شیاطین زمان وجود دارد.

     ثانیاً با عنایت به عملکرد برخی از دولت‌های قبلی و دولت فعلی، در حال حاضر بازسازی، ترمیم و بهبود اعتماد مردم به مسئولین نظام، مستلزم کنترل و نظارت دقیق با اولویت به جلوگیری از بروز جرائم و تخلفات احتمالی و همچنین شناسایی افراد نفوذی، فاسد و ناکارآمد و پاکسازی نظام اداری از لوث وجود این افراد و برخورد جدی و قاطعانه با آنهاست.

ب – اقدامات اجرایی زودبازده

     در این بخش از فراهم نمون شرایط برای مبارزه جدی و قاطعانه با فساد که از ضروریات همراهی مردم با این موضوع به شمار می‌رود باید به عنوان اولین گام نام برد، چرا که مردم ما ثابت کرده‌اند هیچ‌گاه حتی در سختترین شرایط از حمایت از نظام اسلامی دست نخواهند کشید، مشروط بر آنکه بدانند، عدالت برای همه به‌طور یکسان اجرا و منابع کشور به شکل عادلانه در اختیار همه مردم قرار می‌گیرد.

     اتخاذ تدابیر لازم برای ایجاد اشتغال و بهبود وضعیت معیشتی مردم، دومین اقدام بسیار ضروری است که می‌تواند امنیت و آرامش روحی و روانی جامعه برای همراهی و همکاری در این زمینه را فراهم نماید، که البته خود این موضوع نیازمند اقدامات متعدد است.

     همان‌طور که که اشاره شد، برای اجرای موارد فوق و پیاده‌سازی حکمرانی اسلامی، قبل از هرچیز باید در مورد تأمین نیروی انسانی واجدشرایط برای تهیه نقشه راه و طراحی و اجرای الگوها چاره‌ای اندیشید، اما قبلاً یادآوری شد که تربیت نیروی انسانی زمانبر است، بنابراین در این مرحله باید از طریق نخبه‌یابی، نخبه‌پروری و نخبه‌گماری نیروی موردنیاز تأمین شود.

     طبیعتاً پس از اقدامات فوق می‌شود وارد مرحله اجرایی شد و بحث را با آسیب‌شناسی و سپس ارائه راه‌کار آغاز کرد و در ادامه راه‌کارها را به طرح‌ها و الگوهای موقت یا دائمی راهبردی یا کاربردی تبدیل نمود.

     البته بدیهی است که آسیب‌شناسی و دانستن علت بروز مشکلات مهم است، اما همان‌گونه که اشاره شد، مهمتر از آن این است که اولاً بیش از حد اسیر معلول‌ها نشویم و مستقیماً به سراغ علت‌های اصلی برویم و ثانیاً برای حل مشکل و رفع موانع و سرعت بخشیدن به روند پیشرفت کشور، راهکارهای راهبردی و اجرایی داشته باشیم.

     نکته قابل تأمل دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، ضرورت سطح‌بندی اقداماتی است که قرار است انجاام شود، زیر اجرای بسیای از فعالیت‌ها منوط به آن است که ابتدا راهبردها و الگوهای کلی و کلان تهیه و سپس بر اساس الگوهای اصلی، طرح‌ها و الگوهای زیرمجموعه طراحی شود.

     این مفهوم بدان معنا است که اگر قرار باشد نتیجه کار پایدار و با ثبات باشد، در اکثر موارد نمی‌توانیم بلافاصله مستقیماً وارد مصادیق اجرایی شویم.

     پیوستگی و هماهنگی بین اجزاء و ارکان هر سیستم و همچنین ایجاد هماهنگی بین دستگاه و ایجاد انگیزه و اراده در آنها برای اجرای این مهم، از دیگر مواردی است که باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.

     تعیین موضوعات کاری و اولویت‌گذاری آنها و نیز جلوگیری از تداخل کاری و انجام کار موازی و هچنین جلوگیری از پراکندگی در انجام اقدامات موردنظر نیز از ضروریات موفقیت در کار است.

     لازم به یادآوری است که بنا بر اظهارات صاحبنظران عرصه اقتصاد، کشور ایران از نظر مؤلفه‌های تولید ثروت (در ابعاد مختلف مادی و معنوی) در ردیف ثروتمندترین کشورهای بالقوه و بعضاً بالفعل جهان قرار دارد و با عنایت الهی تقریباً از همه مولفه‌های تولید ثروت و قدرت برای تحقق حکمرانی اسلامی برخوردار است.

     ذکر این نکته نیز ضروری است که به اعتراف دوست و دشمن و به رغم شرایط تحمیلی به کشور، دستاوردهای انقلاب اسلامی طی ۴۰ سال گذشته واقعاً شگفت‌آور و جهشی بوده، اما با عنایت به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های مورداشاره، هنوز با حد نصاب واقعی خود فاصله زیادی دارد.

     کلام آخر این‌که؛ متأسفانه گاهی به علت کم‌کاری و سوءمدیریت برخی از مسئولین، دستاوردها عظیم انقلاب اسلامی تحت‌الشعاع مشکلات و نواقص موجود قرار گرفته است.

احمدرضا هدایتی

کارشناس ارشد مدیریت

۹/۷/۹۹

نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com  نشانی سایت: rahtooshe.com

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *