امروز این سوال برای بسیاری از افراد جامعه مطرح است که واقعاً چگونه میتوانیم نامزد اصلح را تشخیص بدهیم؟
بدیهی است که یکی از راهکارهای تشخیص نامزد اصلح استفاده از نظر و مشورت افراد معتمد و صاحبنظر است، اما علاوه بر معیارهایی مانند؛ ویژگیهای اخلاقی، رفتاری، اعتقادی و یا قدرت مدیریت، آیندهنگری و امثال آن، مؤلفههایی دیگری نیز وجود دارد، که میتوانند مبنای قضاوت ما قرار گیرند و مهمترین آنها عبارتند از:
خودباوری معیاری برای تشخیص نامزد اصلح انتخاباتی:
از اظهارات برخی از داوطلبین انتخابات ریاست جمهوری از گذشته تاکنون چنین استنباط میشود که متأسفانه بهرغم تذکرات مکرر امامین انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت خودباوری و اتکاء به نیروهای درونزا، هنوز افرادی وجود دارند که تصور میکنند، راه پیشرفت کشور و نجات از مشکلات موجود، فقط و فقط از مسیر همراهی با دنیای غرب میگذرد.
این در حالی است که با لطف و عنایت الهی، ایران اسلامی از معدود کشورهایی به شمار میرود که کم یا زیاد، تقریباً از تمامی مولفه اصلی تولید ثروت شامل؛ نیروی انسانی متعهد و متخصص، نفت و گاز و سایر منابع طبیعی، شرایط نسبتاً مناسب کشاورزی، ظرفیتهای صنعتی، موقعیت ممتاز گردشگری، موقعیت ترانزیتی، علم و دانش روز، ابزار و امکانات وزیرساختهای شهری به شکل بالقوه و بعضاً بالفعل برخوردار است.
نکته قابل تأمل در این رابطه این است بسیاری از کشورهای پیشرفته مانند؛ آلمان، ژاپن، فرانسه، ایتالیا و کانادا یا کشورهای در حال پیشرفت نظیر چین، هند، کره جنوبی، مالزی، ویتنام و سنگاپور در ردیف کشورهایی قرار دارند که فقط تعداد محدودی از مولفههای تولید ثروت را در اختیار داشته و دارند.
البته کسی منکر ضرورت تعامل با سایر کشورها نیست، اما همانگونه که اشاره شد، برخی از افراد جامعه، به رغم برخوردهای ظالمانه و چندگانه نظام سلطه با کشورهای مختلف، همچنان موفقیت کشورهای مذکور را تنها مرهون رابطه آنها با آمریکا و اروپا میدانند و معتقدند ما نیز برای دستیابی به این موقعیت باید طوق رابطه یکطرفه با دنیای غرب را به گردن بیاویزیم.
بهعبارت دیگر این افراد که متأسفانه رد پای آنها در سطوح مختلف مدیریتی نیز دیده میشود، بر این باورند که بدون تعامل با غرب، امکان دستیابی به این موقعیت وجود ندارد، حتی اگر این رابطه کاملاً یکطرفه و بیشتر به سود طرفهای مقابل باشد.
در پاسخ به این خیال باطل و توهم نابجا باید گفت؛ ممکن است کشورهای مذکور بخشی از دانش خود را به واسطه پذیرش همین رابطه یکسویه و در عینحال ظالمانه کسب کرده باشند، اما قطعاً بخش عمده آن حاصل تلاش خود آنها و اعتماد به جوانان و اتکاء به ظرفیتها و توانمندیهای داخلی آنهاست.
حتی با فرض قبول این مسئله که این کشورها تمام دانش و امکانات موردنیاز خود را از دنیای غرب تأمین کردهاند، مجدداً این سوال مطرح میشود که خود غربیها و بهخصوص آمریکاییها، این علم و دانش و یا ابزار و امکانات را از کجا و چگونه به دست آوردهاند.
چرا برای برخی از مردم و مسئولین ما سخت است که باور کنند اگر دیگران توانستند، دانشمندان، نخبگان، متخصصین و در مجموع جوانان ما هم میتوانند با توکل به خدا، استفاده بهینه از منابع و امکانات بیشمار و متنوع موجود در داخل کشور و با روحیه جهادی و مدیریت انقلابی، فرآیند پیشرفت کشور را با سرعتی به مراتب بیشتر از دیگران طی نماییم.
آیا کسانی که اقدامات خصمانه و متعدد و مستمر کشورهای اروپایی و آمریکا در طول تاریخ را به فراموشی سپردهاند و توطئههایی مانند؛ کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و سایر اقدامات خبیثانه آنها قبل از انقلاب اسلامی تا اقدامات خصمانه مانند؛ جنگ تحمیلی، تحریم، تخریب، ترور دانشمندان و مسئولین ایرانی و بهخصوص ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی عزیز در بعد از انقلاب اسلامی را به همین راحتی نادیده انگاشته و خود تبدیل به مانع و مشکل شدهاند، حال میتوانند مدعی حل مسائل و پیشرفت عزتمندانه کشور باشند.
درست به همین دلیل افرادی که فاقد روحیه خودباوری هستند و غرب یا حتی شرق را ناجی کشور میپندارند و به جای توکل به خدا، اتکاء به نیروهای درونزا و اعتماد به جوانان، منتظر معجزه از سوی آنها هستند، باید از فهرست گزینههای موردنظر ما خارج شوند، چرا که این طرز تفکر همان عامل مهم و خطرناکی است که سرعت چرخ پیشرفت کشور را به خصوص در سالهای اخیر کُند نموده و مانع تحقق زودهنگام اهداف والای انقلاب اسلامی شده است.
نحوه برخورد با رقبای انتخاباتی، معیاری برای قضاوت:
تجارب انتخابات سالهای اخیر گویای این واقعیت است که متأسفانه گاهی برخی از داوطلبین رقابتهای انتخاباتی برای کسب پیروزی در رقابتها، مبادرت به طرح مباحثی میکنند که نهتنها آبرو و حیثیت رقبای خود را زیر سوأل میبرد، بلکه جایگاه و اعتبار کل نظام و دستاوردهای انقلاب اسلامی را نیز دچار خدشه میکند.
به عبارت دیگر برخی از داوطلبین حاضرند به هر قیمتی و به هر شکل ممکن (به حق یا نا به حق) از دیگران بهعنوان نردبانی برای موفقیت خود بهره ببرند.
بدیهی است، این رویکرد ناصواب و خسارتبار بیانگر آن است که تقوای الهی جایگاهی در وجود این افراد ندارد و به همین دلیل این رفتار غلط میتواند، معیاری برای خارج کردن چنین افرادی از لیست نامزدهای برگزیده ما باشد، چرا که قطعاً چنین فردی نمیتواند قابل اعتماد باشد.
در واقع از آنجا که در رقابتهای انتخاباتی، قضاوت و تصمیمگیری نهایی بر عهده مردم است، این درست نیست که رقبا به جای اثبات توانمندیهای شخصی خود، تمام تلاش خویش را بر اثبات ناکارآمدی، ناتوانی و احتمالاً مشکلات (راست یا دروغ) اخلاقی و رفتاری رقیب و تخریب وی متمرکز نمایند.
همچنین بیان هرگونه سخن غیرمستند و گاهی حتی مستند که امنیت و منافع کشور را در معرض خطر و تهدید قرار دهد و به تضعیف نظام و موقعیت کشور منجر شود، نیز میتواند دلیلی بر ناپختگی و بیلیاقتی داوطلب باشد و وی را از لیست افراد منتخب ما خارج نماید.
قطعاً بین کسی که مشکلات را رقیب خود میداند و کسی که برادر دینی و هموطن خود را که برای خدمت وارد عرصه شده است، رقیب میداند، تفاوت بسیاری وجود دارد.
هزینههای تبلیغاتی، معیاری دیگر برای تشخیص نامزدهای اصلح انتخاباتی:
صرفنظر از آیینامه تبلیغات انتخاباتی که به علت نواقص موجود در آن، خواسته یا ناخواسته برخی از نامزدهای انتخابات مختلف را به سوی استفاده از روشهای نامشروع و غیرقانونی و یا حتی نامتعارف و ناصواب رقابتی سوق میدهد، موضوع را با طرح سه سوال آغاز میکنیم.
چه تعداد از افراد جامعه را میشناسید که واقعاً حاضر باشند بدون هیچ انتظار و منتی و فقط برای رضای خدا و به عنوان انجام وظیفه برای تبلیغ و معرفی نامزد انتخاباتی موردنظر، مقدار قابل توجهی از دارائیهای خود را هزینه کنند؟
اصلاً چه تعداد داوطلب انتخاباتی میشناسید که واقعاً حاضر باشند بدون هیچ غرضی و فقط برای رضای خدا و انجام وظیفه شرعی، برای تبلیغ و معرفی خود و راهیابی به موقعیت موردنظر مقدار قابل توجهی از دارائیهای خود را هزینه کنند؟
چه تعداد داوطلب انتخاباتی و یا از هواداران (اسپانسرهای) آنها را میشناسید که فقط از دارائیهای خود برای این منظور استفاده نموده و واقعاً هیچگونه سوءاستفادهای از منابع دولتی یا سایر منابع نکرده باشند؟
باز صرفنظر از اینکه کاندیدای موردنظر ما از نظر تعهد، تخصص، تجربه، عملکرد قبلی و ویژگیهای رفتاری و اخلاقی در ردیف افراد اصلح قرار دارد یا نه، چگونگی تأمین هزینههای تبلیغاتی آنها از چهار حالت خارج نیست.
اول اینکه؛ فرد داوطلب شخصاً صاحب سرمایه است و با هر نیتی و در چارچوب قانون فقط از اموال خودش برای تأمین هزینههای تبلیغاتی استفاده میکند یا سرمایه چندانی ندارد، اما در هر حال متناسب با مقدورات شخصی که در اختیار دارد، هزینه میکند که در این صورت اگر سایر شرایط را هم احراز کرده باشد، میتواند در فهرست گزینههای احتمالی ما قرار گیرد.
دوم اینکه؛ بخشی از هزینهها را در حد مقدورات از جیب خودش پرداخته و بقیه آن به شکل خودجوش از طریق کمکهای مردمی تأمین شده باشد که خود بیانگر مقبولیت و شاید محبوبیت فرد مذکور است و طبیعتاً بهتر است که در فهرست افراد برگزیده ما قرار گیرد.
سوم اینکه؛ برای معرفی خود به هر شکل ممکن (مستقیم یا مستقیم) و به بهانههای مختلف از امکانات دولتی و عمومی و موقعیت شغلی خودش یا دوستانش در نظام اداری سوءاستفاده نموده است که طبیعتاً نباید جایگاهی در فهرست افراد برگزیده ما داشته باشد.
چهارم اینکه؛ تأمین هزینههای تبلیغاتی آنها حاصل توافقهای پشت پرده با سرمایهدارانی (اسپانسرهایی) باشد که قرار است بعداً و در صورت دستیابی داوطلب موردنظر به موقعیت پیشبینی شده یا حتی موقعیت و منصب دیگر، از موقعیت وی به هر شکل ممکن (ارائه تسهیلات، رانت اطلاعاتی، شغل و مقام دولتی و سایر امتیازات) منتفع شوند که قطعاً این گروه نیز نمیتوانند برای تصدی موقعیت موردنظر اصلح و قابل اعتماد باشند.
همچنین ممکن است ترکیبی از دو یا چند شکل از حالات چهارگانه فوق یصورت گرفته باشد که تفاوت چندانی با نتیجه حالت سوم و چهارم ندارد، البته نامزدهای انتخاباتی میتوانند مشمول حمایت احزاب و گروهها نیز بشوند که طبیعتاً نحوه تأمین مالی همین احزاب و گروهها نیز در چارچوب همین چهار حالت قابل بررسی است.
در هر حالت، استفاده از روشهای غیرقانونی، نامشروع و نامتعارف برای تبلیغات و همچنین هزینههای کلان و ریخت و پاشهای مشکوک و غیرمعمول برای تبلیغ و معرفی از سوی داوطلبین انتخابات مختلف، میتواند اصلح بودن آنها را بهطوری جدی زیرسوال ببرد و همان ابتدای کار، نامشان را از لیست گزینههای قابل بررسی ما خارج نماید.
همراهان و همکاران نامزدها، معیاری برای تشخیص نامزدهای اصلح انتخابات:
همانگونه که اشاره شد، شاخصهها و مولفههای متفاوت دیگری نیز وجود دارد که به نظر میرسد، تاکنون کمتر مورد توجه افکار عمومی جامعه قرار گرفته است.
یکی از این مولفهها، ویژگیهای همراهان و همکاران نامزدها (اعم نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا) در ستادهای انتخاباتی آنها است.
در واقع با شناخت و آگاهی از نگرش و ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و عملکردی اعضاء و حتی هواداران ستادهای انتخاباتی نامزدها، میتوان تا حدود زیادی به ماهیت فکری خود کاندیداه نیز پی برد.
حتی آگاهی از اهداف افراد مذکور برای همراهی و همکاری با نامزدهای انتخاباتی نیز میتواند در تشخیص فرد اصلح موثر باشد.
علاوه براین؛ چنانچه نامزدهای ریاست جمهوری همزمان با فعالیتهای تبلیغاتی، اعضای کابینه خود را هم معرفی کنند، این موضوع هم میتواند، به تشخیص نامزدهای اصلح کمک کند.
به عبارت دیگر؛ نامزدهای ریاست جمهوری میتوانند، در فرایند فعالیتهای تبلیغاتی خود، با معرفی اعضای پیشنهادی کابینه خود، قدرت مدیریت و توان و ظرفیت دولت آینده را به نمایش بگذارند.
با این اقدام نهتنها میتوانند در تصمیمسازی و تصمیمگیری موکلین خود یعنی مردم برای انتخاب دولت برتر مشارکت کنند و هم امکان انتخاب را تسهیل نمایند، بلکه به نوعی صداقت خود در برخورد با مردم را نیز اثبات کنند..
برنامه داشتن یکی از مولفه مولفه های مهم برای تشخیص کاندیدای اصلح:
بی شک یکی از رازهای موفقیت مدیران در سطوح مختلف (از بالاترین سطح تا پایینترین سطح) را باید در میزان گرایش آنها به تنظیم برنامه های مدون، منطقی و علمی و در عینحال، آیندهنگرانه جستجو کرد.
قطعأ این مولفه می تواند در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری و حتی کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا به عنوان یک معیار مهم برای تشخیص اصلح مورد توجه قرار گیرد.
البته بدیهی است که داشتن برنامه نباید مانند برخی از دولتهای گدشته در حد شعار باشد، بلکه برنامه کاندیداها باید به گونه ای تنظیم شده باشد که همه مردم بتوانند به راحتی با بررسی و مطالعه آنها، به قضاوت درستی در مورد واقعگرایانه بودن برنامه ها و توانایی کاندیداها دست پیدا کنند.
بنابراین؛ همانطور که تجارب گذشته نشان داده است، صرفأ اکتفا به این نکته که من (کاندیدا) برنامه کوتاه مدت یا بلند مدت دارم، کفایت نمی کند.
در این رابطه حتی اقداماتی مانند؛ معرفی تیم برنامهریزی، شیوه برنامهریزی و مدت زمان برنامهریزی و امثال آن نیز میتواند در تشخیص قدرت مدیریت و رویکرد و نگرش کاندیدا و در نتیجه تصمیم گیری رای دهندگان موثر واقع شود.
این نکته همان موضوعی است که هم نقش اساسی در تبلیغ و معرفی کاندیدا دارد و هم فرایند تصمیم گیری را برای رای دهندگان تسهیل می نماید.
اما ویژگیهای یک برنامه خوب چیست:
با توجه به توضیحات فوق مبنی بر اینکه اعلام برنامه مدون میتواند به عنوان یکی از مؤلفههای تشخیص نامزدهای اصلح انتخابات در موضوعات مختلف مورد استفاده قرار گیرد، شاید این سوال از سوی برخی مخاطبین عزیز مطرح شود که چگونه میتوانیم برنامه کاندیداها را مورد ارزیابی قرار دهیم؟
البته ارزیابی دقیق برنامه نامزدهای انتخابات مختلف، اقدامی حرفهای است که برای دستیابی به آن باید از مشورت و راهنمایی افراد متخصص بهره گرفت، اما در یک نگاه کلی یک برنامه خوب باید دارای شرایط ذیل باشد:
اول اینکه؛ واقعگرایانه، قابل اجرا و هدفمند باشد.
دوم اینکه؛ آیندهنگرانه، پیامدنگر و مبتنی بر اولویتها تنظیم شده باشد.
سوم اینکه؛ پیشنیازها و منابع مالی برای اجرای آن دقیقاً مشخص باشد.
چهارم اینکه؛ نیروهای درونزا و همه ظرفیتها و منابع موجود و قابل دسترس (دست یافتنی) را در نظر گرفته باشد.
پنجم اینکه؛ بومی و متناسب با شرایط و نیاز کشور و در عین حال کاملاً علمی و منطقی و مطابق با روشهای نوین برنامهریزی باشد.
ششم اینکه؛ همگام با اقدامات ضروری و دارای اولویت، از انجام اقدامات بنیادین و اساسی مانند؛ تعلیم و تربیت، فرهنگ اجتماعی، طراحی الگوها ومدلهای اجرایی و کنترل و نظارت غفلت نکرده باشد.
هفتم اینکه؛ رهنمودها و مطالبات رهیری و دغدغههای مردم و همچنین اسناد بالادستی از جمله؛ سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی و نهضت علمی و یا رونق تولید، اشتغال جوانان، معیشت مردم، شفافیت و مبارزه با فساد را مورد توجه قرار داده باشد.
توضیح: علاقهمندان میتوانند در صورت تمایل، موافهها و توضیحات بیشتر در این زمینه را در دو یادداشت قبلی اینجانب تحت عنوان «به چه کسانی رأی ندهیم!؟» و «چند معیار برای شناسایی کسانی که نباید به آنها رأی بدهیم» را نیز در همین سایت مطالعه نمایند.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۵/۳/۱۴۰۰
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com