با توجه به آگاهی انسان از رمز و راز آفرینش، همه علوم جهان یک منشأ و حداقل سه بهرهبردارِ مُبدع و مُخَیَر دارد، بیتردید؛ منشأ همه علوم (به اعتقاد گروهی از صاحبنظران، حتی علوم نامنطبق با ارزشهای الهی)، ذات اقدس الهی است، اما همانطور که اشاره شد، سه گروه شامل؛ انسان، جن از جمله؛ شیطان و پیروان او، در بهرهبرداری و انتشار آن نقش دارند.
آنچه مُسلَم است این است که؛ علم اجنه نیز، همانند انسان بر اساس اختیار و انتخاب شکل گرفته است. اما این ماجرا در مورد انسان کمی متفاوت است، چرا که با استناد به آیه ۲۹ سوره حِجر، خداوند پس از خلقت انسان از روح خود در جسم او دمیده و لذا برخلاف شیطان، انسان از جایگاه رفیعتر و قدرت انتخاب آگاهانهتری نسبت به جنیان برخوردار است، تا جایی که میتواند به مقام خیلفهاللهی نائل شود.
اتفاقاً راز پیدایش علوم غیرالهی را باید در همین نکته جستجو کرد، چرا که در اولین اقدام، این شیطان بود که با فاصله گرفتن از جایگاهی که در آن قرار داشت و با ارائه وارونهی علوم الهی، زمینه پیدایش و شکلگیری دانش و اندیشه انحرافی یا پدیدهی علم غیرالهی را در بین جن و اِنس پایهگذاری کرد.
قطعاً مسئولیت انحراف در گام بعدی بر عهده انسان قرار دارد، البته همانگونه که گفته شد، انسان از همان ابتدای خلقت در انتخاب مسیر درست و یا مسیر انحرافی کاملاً مُخَیر بوده است و به همین دلیل است که علم و دانش اندک وی گاهی منطبق با اقیانوس بیکران علوم الهی است و گاهی در تضاد و تقابل با آن قرار دارد.
یکی دیگر از موضوعات مرتبط با این مفهوم، نظریه «علم دینی» است که در سالهای اخیر مصطلح شده و پیدایش این مفهوم نیز ریشه در همین فرضیه دارد، یعنی با عنایت به اینکه همه علوم منشأ الهی دارند، پس همه آنها دینی تلقی میشوند، اما با توجه به اینکه؛ شیطان به علت تکبُر و از روی عمد و جن و اِنس از روی خودخواهی یا برداشت نادرست، در آن انحراف ایجاد کردهاند، میتوان دو تعریف دینی و غیردینی برای آن قائل شد.
صاحبنظران این عرصه معتقدند؛ علم غیردینی و غیرالهی در جهان معاصر، بیشتر منشأ غربی یا شرقی با گرایش مادی دارد و لذا نمیتواند مبنای نظریهپردازی، طراحی الگوهای اجتماعی و بیان مفاهیم ارزشی و معنوی باشد، به همین دلیل تلاش میکنند تا ضمن نقد علوم جدید، به مبنایی منطقی برای بیان اصول و ارزشهای علم دینی و ارائه الگوهای مبتنی بر آن دست پیدا کنند.
اگرچه این تلاشها ارزشمند و قابل تقدیر است، اما متأسفانه به علل مختلف مانند؛ شناخت ناکافی و برداشت نادرست از دین، ضعف اعتقادی، اِعمال سلیقه شخصی و امثال آن؛ نقطه آغازین انحراف از همینجا کلیدی میخورد، زیرا برخی ازدستاندرکاران میکوشند تا برای رهایی از این وضعیت ناخواسته و تطبیق علوم موجود با شرایط موردنظر، با استناد به اصول و مبانی دینی (آیات و روایات و نیز اصول و ارزشهای دینی)، الگویی بهظاهر بومی و جدید طراحی نمایند.
اما متأسفانه در بیشتر موارد به علت ضعف در شناخت نسبت به منابع غنی اسلامی، خواسته یا ناخواسته نظریهها و الگوهای غربی و شرقی مبنای کار قرار گرفته و تلاش میشود تا با برخی اصلاحات و مزین نمودن آنها به مبانی و آیات و روایات اسلامی، الگوی اسلامی ارائه شود، در حالی که الگوهای مورد اشاره دیگر نه کارکرد قبلی (شرقی یا غربی) خود را دارد و نه میشود از آنها بهعنوان الگوی اسلامی نام برد.
گاهی این قضیه حتی در مراکز علمیِ اسلام که اهتمام بیشتری برای پالایش علوم الهی از علوم غیرالهی دارند، نیز محسوس است و این در حالی است که استفاده از آیات و روایات اسلامی در بومیسازی الگوها و بازنگری و اصلاح نظریههای موجود نمیتواند به معنای اسلام شدن آنها باشد، زیرا اصولاً آنچه که مبنای غیرالهی داشته باشد، با اینگونه اقدامات قادر نخواهد بود که نظام و جامعه اسلامی را به سرمنزل مقصود برساند.
بنابراین؛ دینی و یا حتی اسلامی کردن علم، لزوماً به معنای مزین نمودن علوم به آیات و روایات و اصول و ارزشهای متعلق به ادیان مختلف الهی نیست، بلکه علم هنگامی دینی تلقی میشود که انسان را به مسیر تعالی و تکامل در ابعاد مختلف مادی و معنوی هدایت نماید.
این موضوع را میشود به دو داستان تشبیه کرد، که یکی بدون اشاره به اصول و ارزشهای دینی، انسان را به سمت کسب فضیلتهای انسانی و کشف بیش از پیش عظمت نظام آفرینش و شناخت خداوند سوق میدهد و دیگری با همین ویژگی و یا حتی با سوءاستفاده از مفاهیم دینی و مذهبی، انسان را به سمت ضلالت و گمراهی رهنمون میشود.
بدیهی است که؛ بیان این موضوعات به معنای مخالفت با همه یافتههای بشری نیست، بلکه بیانگر این واقعیت است، که اولاً همه یافتههای انسان علم واقعی نیست چون ریشه الهی ندارد و ثانیاً حرکت در مسیر درست برای کسب علم واقعی، مستلزم اعتقاد قلبی و درک و شناخت صحیح و کامل از مفاهیم دینی و ارزشهای الهی است و به نگرش عمیقتر و اقدام اساسیتری نیاز دارد.
البته حرکت در این مسیر با کندی صورت میگیرد، اما آگاهی از علت کندی کار در این زمینه، چندان سخت نیست، زیرا در دنیای کنونی، دین همانند؛ چراغ پر فروغی است که توسط دنیای ظلمانی، در محدودهای مشخص احاطه شده و میکوشد تا با یافتن روزنههای امید، به قلب تاریکی نفوذ نماید و متقابلاً دنیای جهل و تاریکی و ظلمت و سیاهی نیز، تمام توان خود را متمرکز نموده تا از رخنه نور به درون پیکر خود جلوگیری و آن را خاموش نماید.
بیشک در جریان این کشمکش، آنچه میتواند، به تداوم حرکت در این مسیر شتاب ببخشد، ایجاد همافزایی در ظرفیتهایی است، که مسئول و متولی ارائه و تولید علوم اسلامی هستند، متولیانی که قطعاً حوزههای علمیه و سپس دانشگاهها و سایر مراکز علمی در رأس آنها قرار دارند و باید با تمام توان و با استفاده از روشهای خلاقانه و متناسب با نیاز روز جامعه، این مهم یعنی «تولید علوم اسلامیِ کاملاً مبتنی بر مبانی اسلام» را محقق سازند.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۷/۶/۹۶
اعتقاد مذهبی نباید باعث ادعای گمراهی مابقی شود و نوعی نگاه از بالا درست بشه .و حکومتی پدید بیاد که به استناد نزدیکیش به خداوند قانون را بی ارزش بداند .فقر و عقب مانده گی از اثار چنین حرکتیست
جناب فواد سلام؛
قانون اگر مبتنی با اصول و ارزشهای الهی و انسانی باشد، اسلام مخالف آن نیست، همچنانکه در صدر اسلام برخی از قوانین دوران جاهلیت که به نفع جامعه بود، بعد از ظهور اسلام در حجاز آن روز همچنان حفظ شد و لذا اتفاقاً مؤمنین واقعی کسانی هستند که به اینگونه قوانین ( قوانین مبتنی با اصول و ارزشهای الهی و انسانی) کاملاً پایبند هستند.
رهبر معظم انقلاب نیز در این رابطه بارها مردم را به رعایت قانون دعوت کرده اند. به عنوان مثال؛ ایشان در یکی از سخنرانی هایشان در تاریخ ۷/۲/۷۹ می فرمایند: در قانون اساسی، رهبری، رئیس جمهور، رئیس قوّه قضاییّه و دیگر مسؤولان کشور، با آحاد مردم در قبال قوانین هیچ تفاوتی ندارند. هیچکس بالاتر از قانون نیست. قانون اساسی اختیاراتی را به کسانی میدهد. قانون اساسی به قاضی میگوید محکوم یا تبرئه کن؛ حکم قضایی صادر کن. به رهبری هم میگوید با ملاحظه این جهات، عفو کن. این مافوقِقانون حرکت کردن نیست؛ این متن و مُرّ قانون است. قانون برای همه یکسان است. برای کسانی که گرههایی را باز کنند، راههایی را بگشایند و مشکلاتی را حل نمایند، مسؤولیتهایی وجود دارد. آنجایی که قانون در میان است، همه یکسانند.
بنابراین بر خلاف فرمایش شما، حکومتهایی دینی قانونمدتر از دیگران هستند و آنچه خلاف آن در جوامع دیده می شود، ناشی از عدم اجرای درست و کامل اصول و ضوابط دینی است.
موفق باشید
حکومت دینی قنون مندتر هست ؟قاضی که تفکر دینی را داره و ان را پذیرفته با متهمی که ظاهر غیر دینی داره و افکار خارج از دین داره چگونه رفتار می کنه ؟به عدالت ؟ همان عدالتی که در افکار دینیش مطرح هست ؟شما عین ربات می نویسید رباتی که دورنگ داره برای نوشتن .قرمز و مشکی .من نوشته های شما رانشان دادم .می گویند مشخص هست که نزدیک به نظامید و هیچ چیزی مهمتر از منافع نظام نمی شناسید .حتی حقایق اشکار را منکر می شید .
جناب منصوری:
بروز چنین موضوعاتی در دادگاههای کشور غیرقابل انکار است، اما مشکل اسلام نیست، بلکه ممکن است مشکل کج فهمی یا فهم ناکافی قاضی باعث بروز آن باشد، متأسفانه به همین دلیل ما در دادگاهها گاهی شاهد بی عدالتی نظام قضایی هستیم. جهت آگاهی بیشتر از نظرات بنده در این زمینه، می توانید مقاله؛ «قضاوت در مورد دستگاه قضاوت» را در همین سایت بخوانید.
ضمناً برای بنده، حق و حقانیت اسلام و در نتیجه نظام اسلامی به معنای واقعی و حقیقی آن اهمیت دارد، اما اگر منظورتان وابستگی سازمانی است، بنده چندینن سال است که بازنشسته هستم و لذا به جایی وابستگی سازمانی ندارم.
موفق باشید
موفق باشید
سلام دلاور از طرفدار نظام بودن ترسی به دل راه نده و انکار نکن این برای شما افتخار است برحق تر از این نظام فارق از مشکلاتی که وجود دارد در جهان وجود ندارد
ناشناس محترم سلام،
از اظهار محبت شما بی نهایت سپاسگزارم، امیدوارم مطالب تقدیمی مؤثر واقع گردد.
موفق باشید- یاعلی
وقتی یک متنی مکرر از رنگهای تند آبی و قرمز پررنگ شود ارزش و اعتبار آن در ذهن خواننده کم میشود ، چشم ها برای خواندنش اذیت میشوند ، و مخاطبین معمولی شروع به خواندن آن نمی کنند.
حالا خود دانید . یا علی
ناشناس محترم سلام:
از توصیه و تذکر شما سپاسگزارم، اما همانطور که می دانید، امروز مردم کمتر وقت و حوصله مطالعه مطالب طولانی را دارند و متأسفانه در بسیاری از موارد، مطالعه سطحی جایگیزین مطالعه دقیق و عمیق شده است.
یادداشتههای اینجانب نیز معمولاً کمی طولانی است و گاهی سبب گلایه دوستان شده است، لذا برای تسهیل در خواندن مطالب، مجبور شدم کلیدواؤه ها و جملات مهم را با رنگ متفاوت ارائه نمایم تا مخاطبین محترم با سرعت بیشتری جان کلام را دریافت و در صورت تمایل مطلب را با دقت بیشتر مطالعه نمایند.
با تشکر مجدد: هدایتی
موفق باشید
یا علی
سلام علیکم .بسیار عالی
آقا بهنام عزیز سلام؛
از حسن نظر شما بسیار سپاسگزلرم
موفق باشید
یاعلی
احسنت طیبه الله
ناشناس محترم سلام؛
از حسن نظر شما بسیار سپاسگزلرم
موفق باشید
یاعلی