از آیات و روایات اسلامی چنین استنباط میشود که تخصص و تعهد لازم و ملزوم یکدیگرند و بهخصوص تآکید شده که کارگزران نظام اسلامی باید در کنار سایر شرایط مدیریتی، حتماً از این دو مؤلفه نیز برخوردار باشند و در بسیاری احادیث نیز یادآوری شده که بهکارگیری متخصص غیرمتعهد و متعهد غیرمتخصص به یک اندازه زیانبار است.
امام صادق علیه السّلام نیز در رابطه با ضرورت برخورداری توأمان از تعهد و تخصص فرمودهاند: «کُلُّ ذیصَناعَهٍ مُضطَرًّ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ یَحْتلِبُ بِها الْکَسْبَ: و هُوَ اَن یَکُونَ حاذِقاً بِعِلْمٍ مُؤَدّیاً لِلْاَمانَهِ فیهِ، مُسْتَمیلاً لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ؛ هر اهل فنی برای موفقیت در کسب و کار خود (که کارش بگیرد) به سه مطلب نیازمند است؛ ۱- تخصص و باهوشی در فن و حرفه مورد نظر. ۲- امین باشد و در کار و مال مردم، امانت و درستی را حفظ کند. ۳- با کارفرما و صاحب کار، خوشبرخورد و خوشقلب باشد.»
با این حال گاهی از سوی افکار عمومی جامعه و حتی برخی از مدیران و مسئولین با این سوال مواجه میشویم که بین تعهد و تخصص کدام مهمتر است؟
میگویند سال ۵۸ در این زمینه مناظرهای داغ بین مهندس بازرگان و شهید بهشتی تحت این عنوان که؛ «تخصص بالاتر است یا تعهد و تقوا؟» درصداوسیما برگزار شد، شهید بهشتی معتقد بودند مسئولین باید متعهد باشند و مهندس بازرگان اعتقاد داشت تخصص مهمتر است.
درلابلاى بحث، مهندس بازرگان سوالى از شهید بهشتی پرسید؛ آقای دکتر فرض کنیم که قصد دارید با اتوبوس از شهرى به تهران بیایید. رانندهای داریم که جاده را مثل کف دست میشناسد ولی اهل معصیت است و راننده دیگری که تازه کار است ولی بسیار متقی و اهل تدین. شما خانواده خودتان رو با کدام راننده راهی میکنید؟!
در این هنگام شهید بهشتی مکثی طولانی کرده سپس به علامت تایید نظر مهندس بازرگان، بزرگوارانه فرمودند؛ آقا من دیگر صحبتی ندارم!
ظاهراً شهید بهشتی مصلحت ندانستند و در آن شرایط پاسخ قانعکنندهای به شبهه آقای بازرگان ارائه نکردند و تا مدتها جواب این سوال همچنان مبهم باقی ماند.
گفته میشود مدتی بعد همین سوال را از شهید گرانقدر دکتر چمران هم پرسیدند، وی در جواب گفت؛ میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما میگویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.
همانگونه که اشاره شد در هر حال تخصص و تعهد لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند، اما شاید در پاسخ باید گفت؛ در شرایط خاص بستگی به شرایط دارد و ممکن است در شرایط ویژه جبراً از یک متخصص بدون تعهد یا یک متعهد بدون تخصص استفاده شود.
بهعنوان مثال؛ همانگونه که شهید چمران اشاره میکنند، اگر افراد متعهد حاضر به پذیرش مسئولیت نشدند و یا بالعکس چنانچه متخصص خودفروخته و خائن باشد، چارهای جز استفاده از طرف مقابل نیست.
در عینحال ذکر این نکته نیز ضروری است که اگر فرد موردنظر واقعاً متعهد باشد، میداند که برای اجرای مأموریتش یا باید تخصص لازم را کسب نماید و یا از کمک فکری و تخصصی افراد متخصص برای اجرای وظایفش بهره بگیرد و این مفهوم بدان معناست که در شرایط خاص تعهد مهمتر از تخصص است.
البته امروز تربیت یافتگان مکتب انقلاب تقریباً در همه حوزهها و همه عرصهها قابل دسترس هستند، بنابراین حداقل در مواردی که امکان دسترسی به این افراد وجود دارد، نباید صرفاً به تعهد و یا تخصص افراد اکتفا نمود و یا سبقه سیاسی افراد را در اولویت قرار داد.
این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که ریشه بسیاری از مشکلات فعلی کشور را میتوان در کمتوجهی برخی از مسئولین ذیربط (از گذشته تاکنون) به اصل شایستهسالاری و اولویت یافتن سابقه سیاسی و مسئولیتی به جای تعهد و تخصص جستجو نمود.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
7/۸/۱۴۰۰
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com