کشور سوریه با وسعتی معادل ۱۸۵۰۰ کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر ۱۲ میلیون نفر در غرب آسیا واقع شده و از شمال به ترکیه، از شرق به عراق و از جنوب به اردن هاشمی و فلسطین و از غرب به بحر البیض و لبنان و فلسطین محدود میشود. ۸۸% از مردم این کشور عرب و بقیه ارمنی، کرد و ترک هستند. به همین نسبت از جمعیت کشور را، مسلمانان شامل: (علویها، اهل تسنن و دَروزیها) و مابقی را مسیحی ها بخود اختصاص داده اند.
اگرچه کشور سوریه و بخصوص شهر دمشق از یک تمدن قدیمی برخوردار و زمانی یکی از مراکز تجاری مهم جهان اسلام محسوب میشده و دارای نمادهای مختلف اسلامی است، اما متأسفانه تسلط اشغالگران بر این کشور در سالهای نه چندان دور، رسوخ فرهنگ غربی در متن جامعه شهری و حتی روستایی این کشور را به دنبال داشته و ابتذال فرهنگی در ابعاد مختلف آن، به شدت این تمدن کهن را تحت تأثیر خود قرار داده است.
دمشق یا شام قدیم پایتخت این کشور است که از شهرهای بسیار قدیمی و تاریخی جهان به شمار میرود، البته شهر شام با شامات که شامل مناطق مختلف از کشورهای سوریه، لبنان، فلسطین و اردن میشود، تفاوت دارد.
شهر دمشق از نظر آب و هوا دارای آب و هوای معتدل و در عین حال چند وضعیتی است، بگونهای که در این شهر هم میوه جات سردسیری مانند گردو و هم میوه جات گرمسیری مانند مرکبات بعمل میآید، اطراف شهر پوشیده از باغات و زمینهای کشاورزی است و در سمت شمال ارتفاعات مشرف به شهر واقع شده اند.
کشور سوریه و به خصوص شهر قدیمی دمشق در طول تاریخ خود، بارها در معرض بحرانهای طبیعی و غیر طبیعی قرار گرفته و به دست افراد و اقوام مختلف از جمله مصریان، سلجوقیان، صلیبی ها، تیمورلنگ، تارتارها، عثمانیها و حتی انگلیسیها محاصره یا به تصرف درآمده است.
ساختار فرهنگی و اجتماعی سوریه:
برداشت نگارنده از سفر سال ۱۳۸۷ به کشور سوریه، بیانگر این نکته است که ساختار فرهنگی این کشور علی رغم بهره مندی از تمدن قدیمی و نسبتا افتخارآمیز، از شرایط خوبی برخوردار نبوده و این وضعیت به یک تهدید اساسی برای آینده این کشور تبدیل شده است، اگرچه جنگ های داخلی دو سال اخیر خسارات سنگینی را بر زیرساخت های این کشور وارد و پیشرفت این کشور اسلامی را متوقف ساخته، اما قطعا از حجم برخی ناهنجاری های فرهنگی کاسته و مردم را متوجه برخی واقعیت ها نموده است، اما برخی از مهمترین ویژگی ها و مشکلات فرهنگی سوریه تا قبل از درگیری های مورد اشاره عبارتند از:
۱- از مظاهر تمدن غربی، بیشتر فساد اخلاقی و اجتماعی در کشور سوریه دیده میشود و متاسفانه تکنولوژی نوین هنوز به درستی جای خود را در این کشور باز نکرده است.
۲- در راستای سیاست های مزورانه بیگانگان، بخش عمده مردم کشور چنان در فساد اخلاقی و لهو و لعب غرق شدهاند که دیگر فرصتی برای فکر کردن و کار و تلاش مفید برایشان باقی نمانده است و به نظر می رسد تلاش ها دشمن برای تشدید این وضعیت افزایش یافته و حتی بسیاری از زائرین ایرانی را نیز آلوده خود ساخته است.
۳- وجود کابارهها، خانههای فساد، مشروب فروشی ها و همچنین افرادی که مردم و از جمله توریستها را به سمت این مراکز دعوت میکنند، به شدت هر مسلمانی را متأثر میسازد.
۴- فقر و استضعاف بخصوص در قسمتهای پایین و حاشیه شهرها کاملاً مشهود است، با این حال نفوذ فرهنگی غرب در حدی است که نسل جدید شیاطین یعنی آنتن های ماهواره حتی در مخروبهترین خانهها نیز راه یافته و مردم را در دام خود گرفتار نموده است.
۵- مردم کشور سوریه عمدتاً نسبت به مسائل مذهبی به شکلی بیتفاوت عمل میکنند، اما بخش قابل توجهی از مردم نیز همانند یک مؤمن واقعی همچنان به اصول اسلامی پایبند و مقید به نظر می رسند.
۶- بهداشت و نظافت بخصوص در قسمتهای پایین شهر و بنا بر گفته برخی از مراجعه کنندگان، حتی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی، وضعیت چندان مطلوبی ندارد.
۷- نکته قابل توجه دیگر، وجود صدها تابلو تبلیغاتی است که در اکثر خیابانها و معابر جا خوش کردهاند و عمدتاً جامعه را با استفاده ابزاری از زن، به مصرف گرایی ترغیب میکند.
۸- نقش رسانهها و بخصوص تلویزیون و وجود کانالهای مختلف ماهوارهای با فیلمهایی که تقریباً همگی (بجز العالم و المنار) دارای مضامین غیراخلاقی و نشانگر فرهنگ زنبارگی در اعراب است، تقریباً تهی از هرگونه محتوای علمی، اخلاقی و بخصوص دینی و مذهبی هستند.
۹- بخش عمده درآمد اقتصادی سوریه حاصل حضور گردشگران خارجی و همچنین فعالیت های تجاری که در واقع نوعی واسطهگری محسوب میشود و تا حدودی کشاورزی است و از تولید بخصوص در بخش صنعت اثر کمتری به چشم میخورد و وابستگی به محصولات خارجی کاملاً محسوس میباشد.
۱۰- افزایش جمعیت در سوریه بدون توجه به نیازهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و … از دیگر معظلاتی است که به نظر میرسد با وجود مشکلات موجود، جامعه شهری و روستایی این کشور ظرفیت پذیرش آن را ندارد.
۱۱- به نظر می رسد که مشکلات مورد اشاره همراه با مشکلات سیاسی موجود، باعث شده تا کشور سوریه در پیمودن مسیر رشد و پیشرفت دچار انحراف و کندی سرعت شود.
۱۲- در این کشور روابط اکثر مردم با زائرین ایرانی در حد مطلوب و دوستانه شکل گرفته است و در عین حال افرادی نیز وجود دارند که با تعصب مذهبی یا عربیسیم با ایرانیها برخورد میکنند.
۱۳- همانند لبنان، پاکستان؛ عراق و دیگر کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی، تصاویر حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، آقای احمدینژاد و سید حسن نصرا… در بسیاری از مغازهها و معابر دیده میشود که نشان از نفوذ و تأثیر فوق العاده انقلاب اسلامی در قلب مسلمانان جهان دارد. این موضوع بیشتر از آن جهت حائز اهمیت است که این تصاویر اولاً بصورت خود جوش توسط مردم تهیه و نصب شدهاند و ثانیاً تنها شخصیتهای خارجی هستند که تصاویر آنها در مراکز عمومی و حتی منازل دیده میشود.
۱۴- حضور ایرانیها و تأثیرات فرهنگی این حضور در سوریه و بخصوص در شهر دمشق و در اطراف حرم مطهر حضرت رقیه (س) و حرم مطهر حضرت زینب (س) چنان عمیق بوده و در بطن جامعه نهادینه شده که انسان تصور میکند در یکی از شهرهای ایران است و مشترکات سیاسی، فرهنگی و دینی نیز این ویژگی را فزونی بخشیده است و همین ویژگی ها سبب شده تا مردم و مسئولین ایران، دفاع از کشور سوریه را در ردیف وظایف شرعی و دینی خود تلقی نمایند.
وضعیت کشور سوریه پس از بروز جنگ های داخلی در سالهای اخیر:
همانگونه که اشاره شد، کشور سوریه یکی از کشورهایی است که از سال ها پیش با همراهی ایران و لبنان، در خط مقدم مبارزه با رژیم اشغالگر قدس قرار داشته و بر خلاف سایر کشورهای عربی، همچنان بر موضع ضد صهیونیستی خود و دفاع از جبهه مقاومت استوار مانده است و از همین رو در بین مسلمانان سایر کشورهای عربی از محبوبیت به مراتب بیشتری برخوردار است و در صورت رفع مشکلات موجود می تواند مسیر پیشرفت را باسرعتی بیشتر از سایر کشورهای عربی طی نماید.
وضعیت مورد اشاره و موقعیت استراتژیک این کشور سبب شده تا نظام حکومتی سوریه از شایستگی های بیشتری برای ایفای نقش رهبری در کشورهای عربی برخوردار شود و همپای عربستان و مصر، به ایفای نقش در این زمینه بپردازد، مجموعه شرایط فوق و رویکرد ضد امپریالیستی دولت سوریه سبب شده تا هم اکنون مسلمان نماهای سلفی، وهابی و تکفیری به نمایندگی از طرف رژیم اشغالگر قدس، آمریکا و سایر کشورهای غربی و عربی، تسلط مجدد بر این سرزمین را در دستور کار خود قرار دهند.
تمرکز خصومت جبهه عبری، عربی، غربی بر علیه سوریه، این سوأل را به ذهن افراد آزاده جهان و افکار بیدار مسلمانان متبادر می سازد که اولاً چرا غیرت مسلمانی و حتی خصلت ناسیونالیستی حکام کشورهای عربی در مورد سوریه نادیده انگاشته شده و کشورهای مذکور چگونه حاضر شده اند با دشمنان اسلام در یک جبهه مشترک قرار گیرند؟ ثانیاً کدام مسلمان تابع اصول و ارزش های اسلامی حاضر است، دشمن مشترک اسلام و بشریت یعنی صهیونیستهای اشغالگر را رها کرده و تحت عنوان دفاع از اسلام، سر برادر سوری خود را از بدن جدا کند، به ناموس او تجاوز کند، ویرانی سرزمین های اسلامی و جنایت و غارت و آوارگی را بر هم کیش سوری خود جایز دانسته و همچنان خود را پیرو رسول خدا(ص) بداند؟ با این شرایط آیا نباید در مسلمان بودن تروریست های سوریه تردید کرد؟ اصولا آیا باور مسلمان بودن فرقه های ضاله ای مانند؛ وهابیون، سلفیون و تکفیری ها امکان پذیر است؟ آیا مسلمانان نباید از خود سوال کنند که علت اتفاق و هجمه گسترده دشمن بر علیه اسلام و مسلمین چیست؟ آیا نباید بیداری مسلمانان و مستضعفین جهان را یکی از علل اصلی این دشمنی ها محسوب نمود؟
شکی نیست که تاثیرات شگرف انقلاب اسلامی در افکار عمومی جهان، به ویژه مردم کشورهای اسلامی، مهمترین علت این دشمنی ها به شمار می رود، تاثیراتی که فرصت های مغتنمی را برای ایجاد یک تحول همه جانبه در کالبد خسته امت اسلام ایجاد نموده است، به طوری که آثار این تحول را میتوان در جای جای زندگی فردی و اجتماعی مردم این دیار ملاحظه کرد و لذا نشانه ها بیانگر این است که افراد وابسته به فرق مذکور، کسانی هستند که این دستاورد بزرگ جهان اسلام را هدف قرار داده و تلاش دارند تا به نیابت از سوی دشمن و به نام مسلمان، مجدداً بذر نفاق را در جامعه اسلامی پراکنده نموده و مسلمانان را به دست خود در مسیر اضمحلال و نابودی قرار دهند و این در حالی است که متاسفانه گروهی از مسلمانان واقعی و در عین حال متعصب نیز، در دام این افراد گرفتار شده و با آنان همراهی می کنند.
به امید روزی که مسلمین جهان با شناخت دقیق دشمنان واقعی و اصلی اسلام و اتحاد و انسجام کامل، زمینه احیاء مجدد تمدن اسلامی را فراهم ساخته و با اقتدار و سربلندی در ردیف الگوهای برتر، برای سایر ملل مظلوم و مستضعف جهان قرار گیرند.
انشالله
احمد رضا هدایتی
۱۱/۵/۹۲