امروز دیگر فعالیتهای پنهان و آشکار جریان خزنده استکبار برای چپاول ثروت سایر کشورهای جهان بر کسی پوشیده نیست، اما عداوت وکینهتوزی نظام سلطه به سردمداری آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی علیه اسلام و بهویژه همراهی و همدستی سران جاهطلب، بزدل و مقهور کشورهای دستنشانده آنها که حفظ تاج و تخت و منافع خویش در منطقه را بر منافع مردم خود و سایر مسلمین جهان ترجیح دادهاند، بیش از هر موضوع دیگری تأسف و تأثر انسانهای آزاده در جهان را برانگیخته است.
اینک اکثر مردم دنیا به خوبی میدانند، که بروز و ظهور گروههای تروریستی خشونت طلبی مانند؛ وهابیون، سلفیها، طالبان، القاعده، تکفیریها و داعش، کار آتش افروزانی است که تضعیف دین الهی اسلام و سیطره بر منطقه برای دستیابی به ثروت ملتهای مستضعف و محروم را هدف قرار داده و در سایه همکاری حکام خودفروخته و در سایه غفلت و جهل برخی از مسلمانان ناآگاه، افراد آموزش دیده و دستپرورده خود را در رأس گروهی از آنان قرار داده و در یک جنگ نیابتی و تمامعیار علیه اسلام، هر روز با ترفندی جدید و با استفاده از ابزار و روشهایی متفاوت، آتش جنگ بین مسلمین را شعلهور میسازند.
اگرچه در رویکرد جدید، دشمن برای دستیابی به اهداف پلید خود، بخش عمده تلاشهایش را به استفاده از روشهای غیرمستقیم و یا جنگ نیابتی برعلیه مسلمانان متمرکز ساخته، اما این تمام ماجرا نیست، زیرا از یکسو به رغم ادعای پر طمطراق حفاظت از حقوقبشر، اصول و ارزشهای اخلاقی و انسانی را زیرپا گذاشته و با نادیده انگاشتن قوانین بینالمللی، آشکارا از این گروهها حمایت میکنند و از سوی دیگر آنگاه که شرایط برای بهره بردن از این ترفند برایشان ممکن نباشد، خود مستقیماً وارد عمل میشوند.
قصهی پرغصه فلسطین، نمونه آشکار و در عین حال متفاوت از رشادت و مجاهدت ملت مسلمانی است که با پایداری و مقاومت دلیرانه مردم مظلوم فلسطین در یک جنگ کاملاً نابرابر و رو در رو، به استخوانی سخت و برنده در گلوی استکبار تبدیل شده است، سرزمین مقاومی که هماکنون با توطئه غرب به سرزمینی چندپاره تبدیل شده و بخشی از پیکره آن گرفتار آتش کینهی کفر قرار گرفته است.
سخن از قطعه زمینی۳۶۰ کیلومتر مربعی است که از سرزمین مادری خود جدا گشته و «باریکه غزه» نام گرفته است، سرزمینی که با مقاومت مثالزدنی مردم خود، آبرو و اعتبار دومین ارتش مجهز جهان و بلکه ارتش دنیای استکبار را به سُخره گرفته و به نماد پایداری جهان اسلام تبدیل شده است، سخن از سرزمینی است، که داستان حماسه آفرینی مردم آن، این جنگ را از دیگر جنگهای رخ داده در سطح جهان متمایز ساخته است.
مهمترین وجوه تمایزِ این جنگ نابرابر در مقایسه با سایر رخدادهای نظامی کدامند؟
۱- همانگونه که اشاره شد، نوار غزه قطعه زمین کوچکی است که مساحت آن تقریباً ۱۳ برابر کوچکتر از استان البرز و کمی بزرگتر از شهری مانند شهر مقدس مشهد در ایران است، این منطقه از شمال و شرق با سرزمینهای اشغالی، از جنوب با کشور مصر که مرزهای خود را بهطور کامل به روی آنها مسدود نموده و از غرب با دریای مدیترانه که در محاصره کامل صهیونیستها قرار دارد، هم مرز است، به این ترتیب در حال حاضر این منطقه کوچک که بارها آماج آتش سنگین دشمن قرارگرفته، کاملاً از ارتباط با سایر نقاط دنیا محروم و عملاً به یک زندان روباز تحت کنترل و در معرض تهدید و تعرض دائمی صهیونیستها تبدیل شده است.
۲- کشاورزی محدود و ماهیگیری مهمترین و اصلیترین منبع تأمین غذای ساکنین غزه محسوب میشود و این در حالی است که مردم غزه با قبول مخاطرات فراوان ناشی از حضور اشغالگران در منطقه، فقط مجازند در فاصله سه مایلی از ساحل دریا و در فاصله نیم کیلومتری از مرزهای زمینی به تأمین معیشت خود بپردازند و چنانچه از این حد خارج شوند، با باران گلوله اشغالگران مواجه خواهند شد.
۳- پس از گسترش دامنه نهضت انتفاضه و کسب قدرت نسبی گروههای مقاومت فلسطینی در سالهای اخیر و به دنبال شدت یافتن اعتراضات مردمی نسبت به جنایات وحشیانه رژیم اشغالگر قدس، صهیونیستها طی یک دهه گذشته همواره تلاش داشتهاند تا با فریب افکار عمومی و از طریق ایجاد آرامشهای شکننده، مقطعی و موقتی در منطقه، با کمک مزدوران خود فروخته و سایر افراد نفوذی خود در جبهه مقاومت، افراد و مراکز وابسته به مقاومت را شناسایی و در فرصتهای مناسب و به بهانههای گوناگون آنها را همراه با مردم و سایر تأسیسات غزه نابود نمایند.
۴- رویکرد فوق سبب شده تا علاوه بر عملیاتهای ایذایی مستمر و جنگهای پراکندهای که در سنوات گذشته به این منطقه تحمیل شده است، از سال ۲۰۰۴ تا به حال نیز، هر دوسال یکبار در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ و پس از یک وقفه ۴ ساله، مجدداً در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ کل منطقه غزه بهویژه محل سکونت فرماندهان گروههای مقاومت و مراکز وابسته به آنها به شدیدترین شکل ممکن مورد حمله و تجاوز جنایتکاران صهیونیست قرار گرفته و به خاک و خون کشیده شود.
۵- اکثر این حملات وحشیانه که علاوه بر فرماندهان و مراکز وابسته به مقاومت، زیرساختهای بازسازی شده و مردم مقاوم غزه را نیز هدف قرار میدهد، همزمان با مسابقات جامجهانی و یا وقایع و حوادث ساختگی از قبیل؛ گروگانگیری و هواپیماربایی که عمدتاً توسط خود صهیونیستها مدیریت و برنامهریزی میشود و ترجیحاً در ایام ماه مبارک رمضان که مسلمانان به خاطر حفظ حرمت ایام از جنگ و نزاع اجتناب میورزند، صورت گرفته، یعنی درست در زمانی که نگاه رسانههای دنیا کاملاً معطوف رخدادهای جهانی شده است.
۶- به رغم نابرابری آشکار ماشین جنگی صهیونیستها نسبت به تجهیزات نظامی محدود و ناچیز گروههای مقاومت، در جریان تمام تجاوزات صورت گرفته به نوار غزه، اشغالگران قدس همواره مورد حمایت کامل استکبار جهانی قرار داشته و صاحبان اصلی این سرزمین یعنی فلسطینیان به خشونت و جنگ طلبی متهم و همچنان از دسترسی به حداقل امکانات دفاعی محروم شدهاند، بنابراین جنگ غزه را باید جنگ جهانی سوم به طرفیت تمام کشورهای سلطهگر از یکسو و مردم قهرمان غزه به نمایندگی از جهان اسلام در سوی دیگر دانست.
۷- در جریان تمام جنگهای تحمیلی به غزه، کشورهای استعمارگر غربی و حکام دستنشانده آنها در منطقه و حتی سازمانهای بینالمللی، ابتدا سکوت کامل اختیار نموده و یا حتی به جانبداری از اشغالگران قدس شریف پرداختهاند و در پایان فاجعه و پس از شدت یافتن عمق جنایت صهیونیستها و گسترش اعتراضات مردمی در سطح جهان، نهایتاً به شکلی کاملاً سادهلوحانه، بدون معرفی و مجازات مقصر اصلی و با پرهیز از هرگونه اقدام عملی و مؤثر علیه اشغالگران قدس، صرفاً طرفین را به خویشتنداری توصیه کردهاند.
۸- با اینکه در اکثر جنگهای تحمیلی به غزه، از همان ابتدا مردم آزاده و حق طلب دنیا و حتی مسئولین برخی از کشورهای انقلابی و بعضاً غیر مسلمان، جنایات صهیونیستها علیه مردم مظلوم فلسطین را محکوم کردهاند، اما با کمال تأسف حکام بسیاری از کشورهای اسلامی در یک همراهی آشکارا با اشغالگران، با اجتناب از این کار، از حداقل حمایت از همکیشان فلسطینی خود دریغ کردهاند و این رویکرد ناجوانمردانه در این سخن عاموس گلیعاد (رئیس بخش روابط سیاسی– نظامی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی) آشکار میشود که اعتراف میکند: «همکاریهای امنیتی ما با مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس بینظیر است»
کلام آخر اینکه؛ اگرچه تجاوزات وحشیانه اشغالگران به غزه و سایر مناطق اشغالی، معمولاً تلفات و خسارات مالی و جانی فراوانی را برای فلسطینیان به همراه داشته، اما به برکت وحدت و قدرت ایمان مردم حق طلب و مقاوم فلسطین و حمایت و همراهی مسلمین و مستضعفین جهان، در نهایت همه آنها به ناکامی و شکست خفت بار کسانی منجر شده که از دیرباز به ترسویی و بزدلی شهره بوده و علیرغم برخورداری از انبوه تجهیزات پیشرفته نظامی نتوانستهاند بر قدرت ایمان و اراده مردم مؤمن فلسطین فائق آیند و به تعبیر آیات کلامالله مجید از جمله آیه «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» این وعده و سنت الهی است که سرانجام یاری دین خدا پیروزی حق بر باطل است.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۸/۵/۹۳