بیشک تمام تلاش کارگزاران جمهوری اسلامی در جریان مذاکرات هستهای با گروه ۵+۱ در جهت خیر و صلاح جامعه و کشور و برای کسب موقعیت بهتر صورت گرفته و درست به همین دلیل است که بعد از توافق هستهای، به طور مستمر یک عبارت بیش از سایر موارد مورد استفاده مسئولین محترم دولت قرار گرفته است، عبارتی با این مضمون که توافق هستهای «بازی بُرد بُرد بوده است».
اما ضمن خدا قوت به مسئولین محترم بخش دیپلماسی کشور، حال این سؤال مطرح است که بُرد ما در این گفتگوی سنگین و طاقتفرسا و به عبارت درستتر در این بازی مسخره غربیها که بیشتر به یک سناریو از پیش طراحی شده برای توقف و کند نمودن حرکت علمی روبه رشد کشور و ضربه زدن بر پیکر انقلاب اسلامی شباهت داشت، چیست؟
داستان این بازی از آنجا شروع شد، که سالها پیش تعدادی از افراد خائن و خودفروخته که مزدوری و سرسپردگی غرب را پذیرفته بودند، با هدایت پنهان دشمن به ارکان مختلف نظام حکومتی کشور نفوذ یافته و برخی از اطلاعات «فوق محرمانه» کشور از جمله؛ گزارش فعالیتهای هستهای ایران را سرقت نموده و با شاخ و برگ دادن به این اطلاعات، آنها را بی کم و کاست در اختیار دشمن قرار دادند و همین حرکت مزدورانه جرقه لازم برای به حرکت درآوردن موتور یک طرح بزرگ براندازی موسوم به طرح ۲۰۲۰ را ایجاد کرد.
در این سناریو که بر اساس نظریه فردی به نام هانتیگتون و طرح فرد دیگری به نام فوکویاما که یک آمریکایی ژاپنیالاصل است و توسط کارشناسان آمریکایی و همراهی انگلیس، رژیم اشغالگر قدس و برخی از دیگر کشورهای اروپایی تهیه و تنظیم شده است، قرار بود نظام جمهوری اسلامی ایران طی چند مرحله تا قبل از سال ۲۰۲۰ و حداکثر تا پایان همان سال از صفحه سیاسی جهان پاک شود.
قتلهای زنجیرهای هدفمند توسط افراد نفوذی به سیستم امنیتی در سالهای ۷۷ تا ۷۹، شبیخون فرهنگی، فتنه سال ۱۳۸۸، شناسایی، جذب و سازماندهی تدریجی و مخفیانه بیش از ۱۰۰ هزار تروریست تکفیری توسط موسسات آمریکایی و اسرائیلی از سراسر دنیا و ظهور یکباره آنها تحت عناوینی مانند؛ طالبان، القاعده، النصره و داعش در عرصه سیاسی جهان و همچنین تحریم و تخریب و ترور، مهمترین قطعات جورچین(پازل) طراحی شده در این سناریو را به خود اختصاص میدهند.
شاید پس از توطئه قتلهای زنجیرهای و فتنه سال ۱۳۸۸، بتوان از تشدید تحریمها که به بهانه مقابله با دستیابی ایران به سلاح هستهای و ایجاد بحران اقتصادی به کشور تحمیل شد، به عنوان سومین گام اصلی از این سناریو نام برد، توطئههایی که قبلاً و در قالبی جداگانه با جنگ تحمیلی و ایجاد ناآرامی و تخریب و ترور در نقاط مختلف کشور آغاز شده بود و پیوسته با اتهاماتی مانند؛ نقض حقوق بشر، نقض حقوق زنان و بعدها با اتهامات دیگری مانند؛ نقض حقوق کودکان و پولشویی و امثال آن شدت یافته و عمق عداوت و کینه دشمن نسبت به انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشته بود.
با اینکه همه اتهامات نسبت داده شده به جمهوری اسلامی ایران در ماجرای هستهای، غیر واقعی بود و هیچیک از اقدامات ایران عملاً در مغایرت با قوانین بینالمللی قرار نداشت، اما نتیجه این جاسوسی خائنانه به دستاویز مناسبی برای یک توطئه جدید به نام «تحریم» علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد و با اینکه این تحریم نیز همانند دهها و بلکه صدها توطئه خُرد و کلان قبلی در ابتدای کار نتوانست، تأثیر چندانی بر اقتصاد کشور بگذارد، اما در ادامه دشمن تلاش کرد تا با تکمیل پازلهای این بازی و سوء استفاده از کار افراد فرصتطلبِ داخلی و انجام کار روانی ویژه و بزرگنمایی بیش از حد این موضوع، کشور را با یک چالش ظاهراً لاینحل مواجه نماید.
به همین دلیل گروهی بر این باورند که اینبار حربه دشمن بهقدری مؤثر واقع شد که برخی از مسئولین و صاحبنظران را غافلانه یا هوشیارانه در دام خود گرفتار و به گونهای عمل نمود که دولتمردان کشور بهجای اتکاء به نیروهای درونزای مورد اشاره رهبری و انجام کار جهادی برای تحقق اقتصاد مقاومتی، خواسته یا ناخواسته به وادی مذاکره وارد شدند.
قرار بود در این مذاکره تمام آنچه را که دشمن ظالمانه و به ناحق از ما مصادره و با قطع تبادلات تجاری از ما دریغ کرده بود را بازستانیم، اما با حیله و فریب غربیها نه تنها این مطالبه محقق نشد، بلکه آنچه که طی سالها و با صرف هزینههای گزاف در داخل کشور تولید شده بود را نیز بدون آنکه گام مثبتی از سوی دشمن برداشته شود و نتیجه چندانی برای بازگشت به شرایط عادی و بازگرداندن دارائیهایمان عاید شود، از دست دادیم.
همانگونه که اشاره شد این واقعه تلخ در شرایطی صورت گرفت، که اولاً جمهوری اسلامی با استناد به گزارشات مکرر آژانس و نتایج نهایی مذاکرات، هیچیک از قوانین بینالمللی در زمینه فعالیتهای هستهای را نقض نکرده بود و اصولاً نیاز به مذاکره برای رفع اتهام و اثبات حق خود نداشت، ثانیاً طی این مدت بسیاری از دیگر فعالیتهای جاری از جمله، توسعه اقتصادی و پیشرفت علمی کشور نیز تحت تأثیر این مذاکرات قرار گرفته و متوقف و یا کند شد.
ناکامی در این نبرد دیپلماتیک همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) در همان اوایل آغاز سناریوی جدید در سال ۱۳۷۸، با یادآوری اقدامات دشمن برای نفوذ در لایهها و سطوح مختلف نظام متذکر شده و فرمودند: «از مدتها پیش از اظهارات دشمنان ملت ایران این معنا به روشنى احساس مىشد که مراکز عمده دشمن در انتظار وقوع حوادثى در داخل ایران است.» نبردی که به تعبیر رهبری در برگیرنده توطئههای مختلف خواهد بود و لذا به تعبیر ایشان، همچمان که تحریم اولین هجمه دشمن نبود، قطعاً آخرین آنهم نیست.
امام خامنهای (دامت برکاته) در بیان علت کینه دشمن در تاریخ ۱/۹/۶۹ در جمع فرماندهان و مسئولان نیروهای مقاومت بسیج ضمن اشاره به ماهیت ظلمستیزانه انقلاب اسلامی فرمودند: «ما یک نظام انقلابی هستیم، استکبار با ما بد است، استکبار زنده است، پس خطر زنده است، ممکن است این خطر به شکل نظامی باشد، ممکن است به شکل غیر نظامی باشد، اما امکان نظامی همواره وجود دارد … ما به عنوان مسئولان همواره باید این امکان را جدی، فعلی و قابل تحقق در آینده، حتی آیندهای نزدیک بدانیم و الا غافلگیر خواهیم شد»
به این ترتیب بدیهی است؛ که استقلال و امنیت و دفع شر دشمنان از کشور، تنها از طریق انجام کارجهادی و انقلابی برای تقویت مؤلفههای قدرت و ایجاد مزیتهای برتریساز در عرصههای مختلف؛ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و بهویژه علمی ممکن است، راهبردی که در ذات نظام انقلابی جمهوری اسلامی ایران نهفته است و همواره مورد تأکید رهبر فرزانه انقلاب قرار داشته و متضمن رشد و تعالی مادی و معنوی کشور در ابعاد مختلف و برون رفت از مشکلات و کاستیهاست.
کلام آخر اینکه؛ قصد نداریم زحمات تیم مذاکره کننده کشور و کشاندن قدرتهای جهانی بر سر میز مذاکره با ایران و یا رسمیت یافتن حق هستهای کشور و حتی رفع اتهام از ماجرایی که از اساس دروغ و غیرواقعی بوده و در نهایت اثبات بیگناهی خود را کم اهمیت جلوه دهیم، اما واقعیت ایناستکه در این مذاکرات، ما به راحتی پذیرفتیم، در جایگاه متهم قرار بگیریم در حالیکه متهمان اصلی همان کسانی بودند که در جایگاه مدعی نشستند، یعنی کشورهایی که بزرگترین زردخانههای هستهای و سایر سلاحهای کشتار جمعی را در کشور خود جای دادهاند.
ما مجازات شدیم در حالی که کاملاً بیگناه بودیم و میبایست طرف مقابل مورد شکایت قرار میگرفت و به خاطر ظلمی که در حقمان روا داشته مجازات میشد. سایر داراییهایمان را دو دستی تقدیم مدعیان کردیم، در حالی که قرار بود، حقوق از دست رفته خودمان را بازپس بگیریم. احساس پیروزی میکنیم و میگوییم برنده شدهایم، در حالیکه برنده واقعی طرف مقابل است که بدون اینکه چیزی را از دست بدهد، یا حتی اموال سرقتی از ما را عودت بدهد، بقیه آن را نیز تصرف و به تمام اهداف خود نیز دست یافت.
با اینحال آیا هنوز هم میتوانیم مدعی «بازی بُرد بُرد» باشیم؟ آیا نباید یکنفر بگوید، جام زرینی که در بازی برجام برنده شدهایم، کجاست؟
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۴/۸/۹۵
سلام الان خوب شده
جناب آقای محمدی سلام؛
متوجه منظور شما نشدم، چه چیزی خوب شده؟ در هر حال از لطف شما متشکرم.
موفق باشید – یا علی
سلام خسته نباشی بسیارعالی
برادر شهپری سلام:
از لطف شما متشکرم.
موفق باشید – یا علی
رازبگشا وگره بازومعما حل کن که ازاین بادیه بی تاب وتوان امده ام
برادر مؤمن سلام:
امیدوارم آقایان سربلند از عهده گشایش این راز برآیند. ما هم با امید به عنایت الهی آرزوی سرافرازی ایران اسلامی و سربلندی مسئولین محترم را داریم، اگرچه در مورد دوم و در باره برخی از آقایان ………
موفق باشید – یا علی
سلام دسترسی بهتر شده برای خبر ها موفق باشه
جناب آقای محمدی سلام:
از لطف شما متشکرم، انشاالله که در رفع مشکلات و بهبود شرایط مؤثر باشد.
موفق باشید – یا علی