شنا کردن در خلاف مسیر رودخانه (مروری اجمالی بر جنگ احتمالی آمریکا بر علیه سوریه)

     با اینکه تاریخ مصرف نظام تک قطبی به پایان رسیده و شیشه عمر نظام سلطه در حال فروپاشی است، اما دولتمردان آمریکایی همچنان با نَخوَت و خود بزرگ بینی، خود را حاکم بلامنازع  جهان تصور نموده و می کوشند برخلاف جریان رودخانه عظیم اراده ملتها و حتی دولت ها شنا کنند، اما امروزه افزایش سطح بیداری عمومی و خود باوری در اکثر کشورهای جهان سبب شده تا نه تنها مردم این کشورها بلکه مردم آمریکا و حتی مردم و دولت کشورهای اروپایی نیز از تن دادن به خواسته های غیر منطقی و نامعقول یانکی ها اجتناب و از همراهی با آنان در برافروختن آتش جنگی دیگر سر باز زنند.

     این اولین شکست جنگ افروز نیست، دیروز شکست در ویتنام و امروز در عراق و افغانستان و شاید فردا در سوریه، اما اینبار اندیشه تهاجم وسوسه ای است که آمریکا را در مخمصه ای دلهره آور گرفتار ساخته و می رود تا سرانجام ناکارآمدی قانون جنگل را برای ببر کاغذی این بازی شیطنت آمیز اثبات نماید.

    این مدعی دفاع از حقوق بشر در حالی به بهانه وجود سلاح شیمیایی در کشور سوریه، قصد تجاوز را در سر می پروراند که اولاً ادعای قبلی او در مورد عراق هرگز اثبات نشد و ثانیاً زرادخانه های خود او انباشته از سلاحهای کشتار جمعی است، اولین و تنها استفاده کننده بمب اتمی در جهان شناخته می شود و در جریان جنگ هایی که در نقاط مختلف دنیا به راه انداخته، در سطحی گسترده از اورانیوم ضعیف شده و تسلیحات شیمیایی بهره برده است.

    چگونه می توان باور کرد، حس انسان دوستی دولت جنگ افروز و سلطه طلبی مانند آمریکا را، در حالیکه با حمایت مستقیم و غیر مستقیم از فرقه ها و گروه های تروریستی مانند؛ طالبان، وهابی ها، سلفی ها و تکفیری ها، خون هزاران مسلمان بی گناه را بر زمین ریخته و متقابلاً بارها با نادیده انگاشتن رأی و نظر سایر ملل و وتوی قطعنامه های سازمان ملل در مورد رژیم صهیونیستی، اَعمال غیر انسانی اشغالگر قدس را تایید نموده است.

     چگونه می توان یاوه گویی های این دولت را پذیرفت در حالیکه مدام از گزینه هاری روی میز سخن به میان می آورد و هم اکنون نیز تلاش دارد تا بر خلاف نظر سایر ملتها و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی، با مقصر جلوه دادن دولتی دیگر و بدون ارائه سندی معتبر، نظر خود را معادل با نظام بین المللی تعریف نموده و رأی و نظر خود را به آنان تحمیل نماید؟

     با اینحال به نظر می رسد، اینبار آمریکایی ها کاملاً ناشیانه در دام اوهام و رفتاری گرفتار شده اند که فکر نمی کردند، به انزوای آنها منتهی و نافرمانی همپمانان آنان را درپی داشته باشد و به همین دلیل فقط اجرای چند سناریوی مشخص  برای آنها قابل پیش بینی است، اما سناریوهای ممکن و پیامدهای احتمالی خیالپردازی جدید آمریکایی ها کدامند؟

     عملکرد تروریستهای معارض و به عبارت دیگر ناکامی نمایندگان دولت های غربی، عبری و عربی و بخصوص آمریکا در جریان جنگ نیابتی دو ساله با محوریت مقاومت در سوریه، شکست بزرگی است که هرگز در مُخَیله دولت های مذکور نمی گنجید و لذا نتایج کسب شده این تصور باطل را در ذهن آنان ایجاد نموده که شاید بتوانند با حضور مستقیم خود، به نتایج اقناع کننده ای دست یافته و بخشی از آبروی به هدر رفته خود را بازگردانند.

     به همین دلیل تا چندی پیش محتملترین سناریو این بود که آمریکا با اتکاء به تجارب قبلی ناشی از حضور ناموفق در منطقه، تلاش خواهد کرد تا حتی المقدور از ورود یکجانبه و در گیری مستقیم با دولت سوریه اجتناب نموده و متقابلا در سطحی وسیعتر و ترجیحا با استفاده از ظرفیت دولت های فرصت طلب و مرتجع منطقه، اهداف خود را دنبال نماید، لذا احتمالا می رفت در صورت حمله، تمرکز خود را بر حمله هوایی و استفاده از توان موشکی از راه دور قرار داده و برای درگیری زمینی از توان تروریست ها به عنوان پیشمرگ های جاده صاف کن و از قدرت ارتشهای منطقه برای تثبیت عملیات بهره ببرد، اما بی شک در هر صورت این جنگ افروزی نتایج و پیامدهای سختی را برای جنگ افروزان و همپیمانان وی به همراه خواهد داشت که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:

۱-    بی شک آتش این جنگ در گام نخست دامن شریک و به عبارت دیگر مرکز جهانی کنترل آمریکا در منطقه یعنی رژیم اشغالگر قدس را خواهد سوزاند و سبب خواهد شد تا با استفاده از فرصت و تمرکز آتش جبهه مقاومت بر روی اسرائیل، دستیابی به آرزوی دیرینه ستمدیدگان فلسطینی مبنی بر حذف اسرائیل از نقشه جهان تسهیل گردد.

۲-    موشکهای سرگردان این جنگ می تواند مراکز حیاتی و حساس دولت های مرتجع منطقه را نیز هدف قرار داده و آسیب پذیری امنیت شکننده آنان را تشدید و فرصتهای لازم را برای عرض اندام انقلابیون و سایر مخالفین دولت های مورد اشاره فراهم نماید.

۳-    فراگیر شدن آشوبها می تواند، منجر به تسلط انقلابیون و مخالفین بر مراکز حکومتی و نظامی و انبارهای تسلیحاتی کشورهای مذکور گردیده و کنترل را به طور کامل از دست آنان خارج ساخته و تا مدتها از خاموش نمودن آتش جنگ جلوگیری نماید.

۴-    قطعاً بروز این جنگ غیر قانونی می تواند تحریک انقلابیون و آزادگان جهان برای آسیب رساندن به منافع و پایگاه های آمریکا در سراسر جهان و کشورهای مختلف منطقه را در پی داشته و حتی مراکز حیاتی، حساس و سایر نقاط آسیب پذیر در خاک آمریکا را تهدید نماید و حتی بروز جنگ جهانی سوم را در پی داشته باشد.

۵-    تردیدی وجود ندارد که قیمت نفت نیز به شدت افزایش یافته و نه تنها اقتصاد ورشکسته اروپا، بلکه آمریکا و سایر کشورهای جهان را به شدت متاثر خواهد ساخت.

۶-     این جنگ می تواند عزم روسیه برای مقابله با رفتارهای برتری جویانه و زیاده خواهی های آمریکا را راسخ نموده و این درگیری را به یک جنگ تمام عیار و فرسایشی تبدیل نماید.

۷-    خستگی مردم اروپا از همراهی دولت های متبوعشان با خواسته های نامعقول و هزینه بر آمریکا، باعث رویگردانی دولتهای مذکور از آمریکا و انزوای بیش از پیش این دولت خواهد شد.

۸-    خود آمریکایی ها می دانند که استفاده دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی، خبر کذبی است که صرفا برای فراهم ساختن شرایط جنگ مطرح شده و لذا در صورت بروز جنگ و عدم ارائه مدارک لازم توسط آمریکا، اعتبار این کشور در اذهان مجامع بین المللی و نزد افکار عمومی جهان به شدت مخدوش خواهد شد.

۹-    اگر این درگیری همه جانبه و گسترده باشد، برای آمریکایی ها به باتلاقی جدید و پر هزینه مانند عراق و افغانستان تبدیل خواهد شد و چنانچه درگیری محدود باشد، ضعف و ترس آمریکا در استفاده کامل از توان نظامی تلقی خواهد شد و لذا در هر دو صورت آسیب پذیری قدرت نظامی آمریکا در برابر یک جنگ نامتقارن را بیش از پیش آشکار و هیمنه دروغین او را به  طور کامل در هم خواهد شکست.

۱۰-   بررسی ها نشان می دهد، میزان آسیب پذیری کشوری که از آن سوی دنیا و بدون مجوز و همراهی نظام بین المللی قصد ایجاد آشوب در منطقه را دارد، بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور می شود و لذا پاسخ متقابل محور مقاومت به تهاجم دشمن در هر حدی که باشد، پاشنه آشیل شکست آمریکا در اینگونه منازعات را برملا خواهد ساخت.

۱۱-   طبیعی است، کسی که در حال غرق شدن باشد، همه چیز را با خود غرق خواهد ساخت و لذا در صورت افزایش فشارها ممکن است محور مقاومت در سوریه از همه امکانات جنگی و غیر جنگی خود برای این منظور بهره ببرد، به عنوان مثال؛ رزمندگان سوری می توانند در این زمینه علاوه بر تمرکز تهاجم ها بر اسرائیل، با انجام اقداماتی مانند؛ حمله خمپاره ای و موشکی به ناوها و پایگاههای آمریکا یا حملات استشهادی بر علیه شخصیتها، شرکتها، موسسات و سایر منافع آمریکا در منطقه و خارج از منطقه، ایجاد ناامنی در آمریکا و کشورهای حامی دولت آمریکا و حمایت و تحریک گروه های معارض در این کشورها یا تخریب و انهدام کارخانه ها، مرکز و خطوط لوله نفت و گاز و سایر زیر ساخت های اقتصادی کشورهای مذکور، ضربات سنگینی را بر آنان وارد نمایند.

۱۲- انجام حملات گسترده سایبری به منافع غرب و کشورهای همپیمان آنها، گزینه دیگری است روی میز مخالفان جنگ سوریه قرار دارد.

     سناریوی دیگری که هم اکنون و پس از افزایش مخالفت های جهانی بر علیه جنگ طلبی آمریکا و  عدم همراهی اروپادر دستور کار قرار گرفته، یافتن دستاویز مناسبی است، که بتواند  آمریکایی ها را بدون جلب توجه زیاد و با آبروریزی کمتر، از دامی که خود گسترده اند نجات دهد، درست به همین دلیل است که رئیس جمهور آمریکا برای خلاصی از این مشکل، مخالفت مردم و کنگره را بهانه قرار داده و بلافاصله پذیرای پیشنهاد روسیه می شود، اما نکته مهم این است که شرایط مورد اشاره نشان می دهد، هر وضعیتی که ایجاد شود، بازنده اصلی این نمایش آمریکا و همپیمانان او خواهند بود.

     در هر حال مسلمانان جهان و منطقه نباید چند نکته را فراموش کنند، اول اینکه از نظر آمریکایی ها، هر کس که با آنها نباشد، بر علیه آنها تلقی می شود و برای حکام مرتجع منطقه نیز منافع شخصی بر هر چیز دیگر ترجیح دارد و در  این رابطه برای آنها سنی و شیعه یا مسلمان و غیر مسلمان تفاوت چندانی ندارد، همچنان که کشور سنی مذهب سوریه و نیز مسیحیان این کشور از گزند قدرت طلبی آنها در امان نماندند. ثانیاً نتایج این جنگ احتمالی هرچه که باشد، در نهایت آمریکایی ها در صورت کسب موفقیت، به جاده صاف کن های افراطی مانند؛ وهابیون، سلفیون و تکفیری ها اجازه نخواهند داد تا با تسلط بر اوضاع، منافع آنها را در کنترل خود قرار داده و در دراز مدت با قدرت گرفتن در سوریه به تهدیدی جدید تبدیل شوند و لذا در پایان کار به هر شکل ممکن آنها را از صفحه بازی حذف خواهند کرد. ثالثاً اولویت آنها به تحقق اهداف از طریق جنگ نیابتی با استفاده از امکانات دولت های فریب خورده ای است که آگاهانه یا جاهلانه حاضر می شوند همکیشان خود را فدای منافع شخصی خود نمند.

     بنابراین شایسته است تا علت هجمه آمریکا و غرب به منطقه و محور مقاومت را با نگاهی عمیق و دقیق بررسی و عواقب این همراهی ناجوانمردانه را با تأمل بیشتر مورد توجه قرار دهند و قبل از پایان فرصتها، با هوشیاری کامل از ادامه این راه نا صواب خودداری نمایند، چرا که در هر حالت، حضور آمریکا در منطقه موقتی و ناپایدار و ننگ خیانت و همکاری با او در قلب و ذهن مردم مسلمان منطقه، پایدار و فراموش نشدنی خواهد بود.

                                                                                 احمد رضا هدایتی

                                                                             کارشناس ارشد مدیریت

                                                                                                ۱۹/۶/۹۲

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *