امروز در نزد قاطبه افکار عمومی جهان، هیچ تردیدی وجود ندارد که ایرانیان خردمندترین انسانهایی هستند که بی هیچ تعصبِ غیر منطقی و جاهلانه، آخرین، برترین و کاملترین دین آسمانی را برگزیدهاند و شایستهترین انسانها از نژاد عرب یعنی پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) را زعیم و رهبر خود قرار دادهاند و به دور از گرایشهای قوم و قبیلهای از همنام بودن با آنان بر خود میبالند، با اینحال در سالهای اخیر، انقلاب اسلامی ایران به یک چالش و بلکه یک کابوس بزرگ برای حکام آل سعود مبدل شده است و عناد و کینه ورزی حکام سعودی در حالی قوت گرفته که اولاً این رویکرد پیوسته مورد نکوهش مردم مسلمان عربستان قرار داشته و ثانیاً کذب بودن ادعاهای حاکمان این کشور در مورد اتهامات نسبت داده شده به ایران، برای مسلمین جهان اسلام کاملاً آشکار شده است.
کارشناسان ریشه این عناد را مرتبط با نقشی میدانند که رژیم آلسعود پس از سقوط شاه ایران، بهعنوان جایگزین رژیم پهلوی پذیرای آن بوده است، اگرچه شرایط حکومت آل سعود با حکومت شاهنشاهی ایران فاصله زیادی داشت، اما امروز کشور عربستان از سوی غرب و بخصوص دولت آمریکا، تقریباً همان نقشی را در منطقه بر عهده دارد که چند دهه قبل، ایران به عنوان جزیره ثبات در خاورمیانه، مسئولیت آن را بر عهده گرفته بود، با این تفاوت که به نظر میرسد، اینبار به برکت آثار انقلاب اسلامی ایران، نهتنها مردم مسلمان این کشور به مانعی جدی در برابر سلطهطلبی غرب و دیکتاتوری رژیم تبدیل شدهاند، بلکه زراندوزی، قدرتطلبی و جاهطلبیهای توأم با استبدادِ حُکام آل سعود سبب شده تا حد زیادی عنان کنترل این دولت دستنشانده، از دست حاکمان و حتی خود آمریکائیها نیز خارج شود و این عملکرد ناموفق را باید یکی از علل بروز این دشمنیها دانست.
با اینکه یکی از بزرگترین مخازن زیر زمینی نفت و گاز به کشور عربستان تعلق دارد و به عنوان یکی از بزرگترین صادر کنندگان این محصولات شناخته میشود و به رغم اینکه از حمایت بی چون چرای غرب برخوردار است و متقابلاً در ردیف یکی از سرمایهدارترین و بزرگترین وارد کنندهگان تسلیحات نظامی جهان قرار گرفته است، اما هیچکدام از این امکانات، نتوانسته به ایجاد ثبات در این سرزمین کمک کند و بلعکس ساختار حکومتی عربستان در چنان وضعیتی قرار گرفته که صاحبنظران و تحلیلگران سیاسی جهان، ساختار حکومتی این کشور را به بشکه باروت و بُمبی آماده انفجار تشبیه نموده و از آن با تعابیری مانند؛ «سرزمین کاخهای شنی»، «مرکز فتنه، شرارت و نفاق» و «نماد آشوب طلبی و جنگ قدرت» یاد میکنند، اما با توجه به رویکرد و عملکرد سعودیها در مورد مسلمانان، میتوان ریاض را «پایتخت خیانت» نیز نامگذاری کرد.
اما چه عواملی باعث شکل گرفتن این نگاه بدبینانه و به عبارت بهتر، واقعبینانه و تشدید نارضایتی مردم عربستان و اعتراض مسلمانان جهان در مورد حکومت متزلزل آلسعود شده است؟ در پاسخ به این سوألات میتوان دلایل متعددی را برشمرد، که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- با گذشت زمان بهتدریج چهره واقعی وهابیت و ماهیت رژیم آلسعود به عنوان دستپروردههای انگلیس، برای مردم این کشور آشکار گشته و طبیعی است که پذیرش یک فرقه و رژیم تحمیلی ساخته دست استکبار، برای کسانی که پدارنشان در ردیف اولین ایمان آورندگان به اسلام ناب محمدی(ص) قرار دارند و به توصیه پیامبرشان، وحدت و تمسک به قرآن را رمز پیروزی خود میدانند، ممکن نخواهد بود.
۲- استبداد حاکم بر جامعه عربستان و گستردگی و نهادینه شدن فساد اخلاقی و اداری و همچنین شیوع جنگ قدرت بین شاهزادگان سعودی برای در اختیار گرفتن مناصب دولتی در جهت کسب منافع شخصی بیشتر، در حدی است که نه تنها نارضایتی عمومی را به همراه داشته، بلکه به فرار تعداد زیادی از شاهزادگان و فرماندهان نظامی این کشور و افشاگری آنها نیز منجر گردیده و در مواردی حتی اعتراض همپیمانان عربی و غربی این رژیم را نیز در پی داشته است.
۳- طی سالها حکومت آل سعود در سرزمین حجاز، تمام منابع و منافع این سرزمین در سیطره خانواده سلطنتی و حامیان وهابی آنها قرار داشته و سهم مردم عربستان از ثروتی که خداوند در این سرزمین مقدس به ودیعه گذاشته، به قدری ناچیز بوده که هنوز اکثریت آنها به ویژه در شهرهای دور از پایتخت و روستاها، نتوانستهاند از فقر ناشی از حاشیه نشینی و زندگی بَدَوی، رهایی پیدا کنند و این مورد نیز، عامل دیگری است که پایههای لرزان حکومت را مورد تهدید قرار داده است.
۴- حمایت مالی و رابطه آشکار و پنهان حُکام عربستان با دشمن قسم خورده مسلمانان، یعنی رژیم اشغالگر قدس و تداوم روابط دیپلماتیک و دوستانه آنها، عامل دیگری است که در نزد افکار عمومی مردم مسلمان این کشور و مسلمانان سایر کشورها، بیانگر ذلت و ماهیت منافقانه حاکمان این کشور بوده و یکی از اصلیترین عوامل تضعیف پایههای حکومت متزلزل، این رژیم محسوب میگردد.
۵- غارت ثروتهای طبیعی عربستان توسط کشورهای غربی و در عین حال، سرسپردگی حکام مرعوب عربستان به کشورهای مذکور، از آنها چهرهی افراد ذلیل و متزلزلی را به تصویر کشیده که به هیچ وجه شباهتی به هویت یک مسلمان غیرتمند و استکبارستیز ندارد و این نکته دیگری است که اعراب مسلمان را برآشفته ساخته و نارضایتی آنها را افزایش داده است.
۶- آل سعود علیرغم دین گریزی و فساد غیر قابل انکار حاکم بر آن و با وجود مخالفت علنی سایر کشورهای عربی، از دیرباز با سوء استفاده از موقعیت خود و به بهانه وجود حرمین شریفین در این سرزمین، داعیه رهبری جهان عرب و چه بسا جهان اسلام را داشته و با اینکه از هیچ کوششی برای محو آثار و نمادهای اسلامی مرتبط با اهل بیت(ع) کوتاهی نکرده، اما طی سالهای متمادی همواره تحت حمایت غرب و با متوسل شدن به ابزارهای مختلف زر و زور و تزویر، در جهت اثبات نقش ادعایی خود گام برداشته و همین مسئله باعث افزایش رقابت بین حکام کشورهای مذکور و تشدید تنشها شده است.
لازم به یادآوری است که؛ با بروز نهضت بیداری اسلامی و فروپاشی حکومت برخی از مدعیان اصلی رهبری جهان عرب یعنی مبارک و قذافی، اگرچه به ظاهر فرصت لازم برای رسمیت بخشیدن به این خواسته برای سعودیها فراهم شد، اما تداوم پیامدهای نهضت بیداری اسلامی، مخالفتها در این زمینه را عمومیت بخشیده و سایه ترس و تردید را به درون حکومت منتقل ساخت.
۷- نقش عربستان در پرورش تروریسم برای آتشافروزی، فتنه افکنی و ایجاد تفرقه بین مسلمین، تهدید دیگری است که با گسترش اعتراضات جهانی، از هماکنون آثار خود در فروپاشی پایههای این حکومت مستبد را آشکار ساخته است، زیرا آتش افروزی و درندهخویی این گروهها نه تنها وجههی بینالمللی و اعتبار سیاسی عربستان را بهشدت خدشه دار ساخته، بلکه نظام بینالمللی به تدریج شاهد ظهور قدرت گرفتن گروههای افراطی و غیر قابل کنترلی است که به عنوان یک تهدید بالقوه جدید، منافع حکومت و بخصوص نظام سرمایهداری را نیز هدف قرار داده است.
به عبارت دیگر اعضای مغرض و بعضاً مسلمانان فریب خورده وابسته به فرقهها و گروههایی مانند؛ وهابیت، طالبان، القائده، جبهه النصره و سایر گروههای تکفیری که روزی قرار بود با پرچمداری و حمایت مالی رژیم حاکم بر عربستان، به عنوان پیشقراولان جبهه استکبار جهانی، از درون و به دست خود مسلمانان ریشههای اسلام را بخشکانند، اینک با اقدامات وحشیانه و خودمختارانه خود، به یک تهدید جدی برای صلح و ثبات و امنیت جهان و از جمله منافع غرب و رژیم حاکم تبدیل شدهاند و این نیز رخدادی است که نتایج مرگبار و تأسفآور آن برای اهل شیعه و اهل سنت تفاوت چندانی نداشته است.
۸- دخالت مستقیم و غیر مستقیم حکومت عربستان در امور داخلی سایر کشورهای سنی مذهب و دامن زدن به اختلافات و بحرانهای منطقهای و ایفای نقش اصلی در کشتار ناجوانمردانه مسلمانان شیعه و سنی سایر کشورهای جهان اسلام مانند؛ سوریه، مصر، لیبی، اردن، عراق، لبنان، بحرین، پاکستان، افغانستان و حتی کشورهای مسلمان شاخ آفریقا و همچنین دشمنی آشکار با حزبالله و فراگیر شدن دامنه گستاخی آنها تا حد تهدید کشوری مانند؛ روسیه، چیزی نیست که نظام بینالملل پذیرای آن باشد و همین مسئله سرعت فروپاشی حکومت آلسعود را سرعت بخشیده و پولهای بادآورده نفتی هم، نتوانسته از شدت آن بکاهد.
همه این موارد درحالیاستکه بر خلاف دولت ریاض، جمهوری اسلامی ایران از بدو انقلاب تابحال ضمن قطع رابطه کامل با رژیم اشغالگر قدس، شدیدترین موضعگیریها را نسبت به این دولت جعلی و سایر دشمنان اسلام اتخاذ نموده و بارها صداقت خود در حمایت همه جانبه از مستضعفین و مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی را در عرصههای مختلف بینالمللی و نقاط مختلف دنیا از جمله؛ در جریان رخدادهای طبیعی و یا درگیریهای نژادپرستانه دشمنان بر علیه مسلمانان سنی بوسنیایی، فلسطینی، سوری، عراقی، افغانی، پاکستانی و سایر کشورهای مسلمان نشان داده است.
با توجه به توضیحات فوق، لازم است یکبار دیگر افکار عمومی و ذهن بیدار مسلمین جهان، در معرض قضاوت در مورد پاسخ سوألات مطرح در این زمینه قرار گیرد، سوالاتی که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- علت نگرانیهای آل سعود از شنیده شدن ندای حقطلبانه انقلاب اسلامی چیست و چرا حکام عربستان همان شیوهای را نسبت به جمهوری اسلامی در پیش گرفتهاند که کفار صدر اسلام برای جلوگیری از شنیده شدن ندای الهی پیامبر اسلام(ص) مورد استفاده قرار میدادند؟
۲- چه عاملی سبب شده تا یک کشور مسلمان مانند عربستان، از دشمنان دین خدا درخواست حمله نظامی به کشور همکیش خود را داشته باشد؟
۳- چگونه میشود عناد و دشمنی نظام سلطه و کینه دیرینه رژیم اشغالگر قدس نسبت به اسلام عزیز را به فراموشی سپرد و دشمن درجه یک او یعنی جمهوری اسلامی ایران را به کفر و الحاد متهم نمود؟
۴- چگونه میشود قرآن و پیامبر شیعه و سنی یکی باشد، اما شیعیان را به قبول نداشتن قرآن متهم کرد و مهمتر اینکه علت تلاش آل سعود برای بدبین نمودن ملت مسلمان عربستان نسبت به برادران ایرانی خود چیست؟
۵- چه چیزی بهجز اوج بلوغ فکری میتواند، بیانگر عظمت اندیشه انسانی کسانی باشد، که علیرغم مواجهه با رفتارهای ناخوشایند برخی از برادران دینی خود، همچنان ندای وحدت سرمیدهند و دست دوستی و همراهی به سوی آنها دراز میکنند؟
۶- چگونه میشود که مسلمان ایرانی به داشتن نام برترین انسانهای عرب افتخار میکند و باز به نژادپرستی متهم میشود، در حالیکه تعصبهای کورکورانه نژادی، حتی اجازه نداده که اسماء زیبای ایرانی مورد استفاده دیگران قرار گیرد.
۷- و سوال آخر اینکه؛ چرا با همه خوش خدمتیهای آل سعود به غرب، طرح تجزیه عربستان در دستور کار آمریکا قرار گرفته است؟ آیا وقت آن نرسیده تا به جای هدر دادن ثروتهای متعلق به مسلمانان در جنگهای تحمیلی از سوی دشمن، با هوشیاری کامل و با تمام توان از فرصتها و ظرفیتهای مادی و معنویمان برای رشد و شکوفایی همه جانبه سرزمینهای اسلامی استفاده کنیم؟
و کلام آخر اینکه؛ همانگونه که پیامبر اسلام(ص) فرمودهاند؛ مسلمانان در سراسر جهان از هر قوم و قبیله و نژاد، برادر یکدیگرند و مگر در تقوای الهی تفاوت چندانی بین آنها وجود ندارد و لذا ملت ایران ضمن جدا کردن حساب حکومتهای مستبد و ظالمی که منافع شخصی خود را بر منافع امت اسلام ارجح میدانند، به برادری خود با سایر مسلمانان جهان از جمله مردم مسلمان عربستان افتخار نموده و امیدوارند پیوندهای برادری بین آنان روز به روز مستحکمتر گردد.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۹/۱۰/۹۲
خدا مسلمونا رو از شر حکام ظالم نجات بده
انشاالله
آقا مهدی عزیز سلام:
فقط میتوانم بگویم، آمین یا رب العالمین.
موفق باشید- یاعلی
سلام، پس این مسلمانها کی قرار است بیدار شوند، چرا دشمن خودشون رو فراموش کردن و برادر کشی میکنند؟
دست مریزاد
دوست عزیز جناب آقای امیری سلام:
باید همه دعا کنیم بلکه انشاءالله خدا همه ما را از خواب غفلت بیدار کند و کمک کند دشمنان واقعی خود را بشناسیم.
موفق باشید یا علی
قضاوت شما قابل تحسین است. باور کنید بیشتر اهل تسنن با اینکارها موافق نیستند، اما با پول آنها را فریب می دهند، مردم استان سیستان و بلوچستان خیلی محرومند و با کمترین پولی مجبور می شوند با وهابی ها همصدا شوند، البته دولت هم مقصر است چون به اندازه کافی در این استان سرمایه گذاری نکرده، ما هم شرمنده ایم، امیدوارم مردم ما کمی بیدار شوند، ببخشید اسم خودم را ننوشتم ، حقیقت این است که اسم امنیت منو به خطر می اندازه، باور کنید ما هم از رفتار برخی از هم کیشهای خودمان راضی نیستیم.
نارویی
برادر ارجمند جناب آقای نارویی:
ضمن تشکر از لطف و عنایت جنابعالی و عرض تبریک به خاطر بصیرت و هوشمندی شما، برایتان آرزوی توفیق دارم، بنده هم مطمئن هستم که همه ملت ایران به ایرانی بودن و مسلمان بودن خودشان افتخار می کنند و اجازه نخواهند داد که دشمن رخنه ای در وحدت آنها ایجاد کند، انشاالله با تحقق کامل دولت و جامعه اسلامی در آینده نزدیک، شاهد عمران و آبادانی بیش از پیش مردم عزیز سراسر کشور باشیم.
موفق و مؤید باشد- حق نگهدارتان