مهر ابطال بر ساختار سازمان ملل (Incompetence of the Structure of the United Nation Organization)

     واکنش دیرهنگام و بسیار ضعیف سازمان ملل در حوادث اخیر غزه، یک‌بار دیگر ناکارآمدی این نهاد بین‌المللی و ضرورت اندیشیدنِ تدبیری تازه برای برون‌رفت و رهایی ملل مستضعف و تحت ستم از وضعیت ناعادلانه موجود در سطح جهان را اثبات نمود.
بررسی عملکرد این نهاد عریض و طویل بین‌المللی به‌ویژه در چند دهه اخیر، بیانگر آن ‌است، این سازمان که در ابتدای کار با هدف حفظ صلح و امنیت در سطح جهان و پیشگیری از تجاوز و مقابله با اشغالگری و آتش‌افروزی شکل گرفت، هر روز بیش از پیش از هدف خود فاصله گرفته و اینک به مجموعه‌ای خنثی در برابر جنایات استکبار و بلکه به ابزاری برای قانونی جلوه دادن رفتار مستکبرانه و غیر انسانی دولت‌های سلطه‌گر تبدیل شده است.


با اینکه از دیرباز، غرب و به‌ویژه آمریکا در ردیف بزرگترین بدهکاران به سازمان ملل معرفی شده‌اند، اما سوابق و تجارب گذشته نشان می‌دهد که این کشورها با اتکاء به اهرم‌های قدرتی که در اختیار داشته‌اند، از طریق اعمال نفوذ بر ارکان و اعضای سازمان مذکور، این نهاد بین‌المللی را کاملاً در خدمت خود گرفته و از ظرفیت‌های آن در جهت تآمین منافع خود سوء‌استفاده کرده‌اند، بنابراین نه تنها سازمان ملل طی طول حیات خود نتوانسته است به‌طور کامل و به درستی به رسالت خود عمل نماید، بلکه خواسته یا ناخواسته، عملاً در انجام رفتارهای مجرمانه و ظالمانه نظام سلطه نیز مشارکت نموده است.
این عملکرد نامطلوب سبب شده تا پرسش‌های مختلفی در ذهن افکار عمومی جهان شکل بگیرد، برخی از این سؤالات عبارتند از:
۱- آیا این پذیرفتنی است که سازمان ملل در روزگاری که به عصر ارتباطات رسانه‌ای شهره است و با تمام منابع و امکاناتی که در اختیار دارد، از حمایت آمریکا و غرب از گروه‌های تروریستی مانند؛ داعش و سایر گروه‌های تکفیری بی‌خبر باشد؟
۲- آیا بی‌تفاوتی سازمان ملل نسبت به حمایت و تسلیح گروه‌های مختلف تروریستی از سوی نظام سلطه و سرمایه، مغایر با رسالت این سازمان نبوده و مشارکت در جنایات آنها محسوب نمی‌شود؟
۳- آیا مسامحه و سکوت اختیار کردن در برابر رفتارهای چندگانه غرب نسبت به جنایات رژیم اشغالگر قدس و آمریکا در سطح جهان، را نباید تأیید و حمایت و به تعبیر بهتر مشارکت و همراهی سازمان ملل با آنان تلقی کرد؟
۴- چرا مردم جهان نباید به ناکارآمدی و بلکه تبانی سازمان ملل با کشورهای سلطه‌گر شک نکنند، در حالیکه کشوری مانند ایران را به بهانه سلاحی که در اختیار ندارد، به شدت تحت فشار قرار می‌دهند، اما اعترافات رژیم صهیونیستی مبنی بر در اختیار داشتن سلاح‌های کشتار جمعی و انبوه زرادخانه‌های موجود در کشورهای غربی نادیده انگاشته می‌شود؟
۵- آیا در دنیای به ‌اصطلاح متمدن امروز، تجاهل نسبت به زیاده‌خواهی‌های استکبار و اغماض در برابر انواع جنایات آنها و مهمتر از آن، سوء استفاده از حق وتو در جهت منافع نظام سرمایه‌داری، بازگشت به شرایط عصر حجر و دوره بربریت نیست؟
۶- وقتی کشوری مانند آمریکا به خود اجازه می‌دهد تا فراتر از قوانین بین‌المللی تصمیم‌گیری نموده و به هر کشور که خواست، تجاوز کند، در هر کجای دنیا که مایل بود بازداشتگاه تأسیس نموده و هرکس را که اراده کرد به اسارت بگیرد و در شرایطی که رژیم اشغالگر قدس پشیزی ارزش و اعتبار برای مصوبات سازمان ملل قائل نمی‌شود و بدون واهمه از مواجهه با عکس‌العمل احتمالی کشورهای جهان به جنایات خود ادامه می‌دهد، آیا می‌توان برای تداوم حیات این سازمان دلیلی متصور بود؟
۷- آیا مقابله و جلوگیری از اقدامات مستکبرانه و یکجانبه کشورهایی مانند؛ آمریکا که کوچکترین ارزشی برای قوانین بین‌المللی قائل نبوده و هرگاه منافعشان اقتضاء کند، با اتکاء به قوانین داخلی مجوز دخالت در امور سایر کشورها را برای خود صادر می‌کنند، جزء وظایف سازمان ملل نیست؟
۸- با این توصیف؛ آیا می‌توان در لابی‌گری و اعمال نفوذ صهیونیست‌ها در دولت‌های غربی و در ارکان و اجزای سازمان ملل تردید و رفتارهای مذبوحانه و ساده‌لوحانه مدیران خودفروخته و بعضاً مرعوب آن را کتمان کرد؟
واقعیت این است که عملکرد سازمان ملل به‌خصوص شورای امنیت تا به‌حال نا عادلانه و بلکه ظالمانه و فواید آن عمدتاً انحصاری و در جهت حفظ و تأمین منافع قدرت‌ها بوده و لذا تقریبا از همان سال‌های اولیه تاسیس، ضرورت بازنگری در ساختار این سازمان در سطح دنیا مطرح بوده است، اما همواره با اعمال قدرت دولت‌های برخوردار از حق وتو، این مهم محقق نگردیده و عمده تحولات به تغییر در تعداد اعضای محدود شده است.
با توجه به شرایط مورد اشاره و در پاسخ به سوالات فوق به نظر می‌رسد که هم‌اکنون زمان لازم برای بازنگری جامع ساختار و سازمانِ نهاد مذکور و ترجیحاً ایجاد یک نهاد جدید جایگزین و متناسب با شرایط روز دنیا در جهت اصلاح وضعیت موجود فرا رسیده است، بنابراین اقداماتی مانند: انحلال سازمان ملل و جایگزینی نهادهای بین‌المللی موجود از جمله سازمان کشورهای غیر متعهد و یا ایجاد سازمان‌های مستقلِ جدید تحت عناوینی مانند؛ سازمان عدالت جهانی، سازمان حمایت از ادیان الهی، سازمان مبارزه با استکبار، سازمان حمایت از مستضعفین، سازمان اتحاد جهانی، سازمان حمایت از عدالت، سازمان وحدت جهانی و امثال آن می‌تواند در دستور کار کشورهای تحت ستم و آزادی‌خواه قرار گیرد.
بدیهی است، موفقیت سازمان جدید اولاً مستلزم توجه توأمان به حفاظت و حراست از نیازهای مادی و معنوی ابناء بشر در سطح جهان است و ثانیاً باید متضمن رفتار عادلانه و یکسان در برخورد با مسائل بین‌المللی کشورهای عضو باشد، بنابراین تعیین ضوابط طراحی ساختار و سازمان، انتخاب اعضاء و اجرای قوانین باید به شکلی انجام شود که منجر به سوء استفاده یک گروه بر علیه گروه دیگر نشود.

احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۲/۵/۹۳

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *