آنها چـــکاره‌اند!؟ ( مرتبط با برجام و مذاکرات هسته‌ای )

XT81377265-6061761[1]دور جدید مذاکرات ۵+۱ از چندی پیش در حالی آغاز شده که اخبار ضد و نقیضی در مورد نتایج این مرحله از نشست به گوش می‌رسد، این اخبار گاهی بر پایداری تیم مذاکره کننده ایرانی بر اصول به‌حق خود استوار است و در پاره‌ای از موارد نیز بر تحمیل خواسته‌های ظالمانه غرب و اعطای امتیازات جدید از سوی ایران دلالت دارد و همین مسئله سؤالات مختلفی را نزد افکار عمومی ایجاد نموده است.


گروهی مباحث دوجانبه وزیران خارجه ایران و آمریکا در محوطه خارج از محل جلسه را دالِ بر توافقات غیر رسمی و نانوشته و در عین حال غیرقابل پیگرد حقوقی از سوی دو طرف اعلام می‌کنند و با اتکاء به تجارب قبلی آن را غیرقابل اعتماد و به ضرر ایران می‌دانند و گروهی نیز از این مباحث به عنوان تغییر مواضع غرب و آمادگی برای پذیرش ایران هسته‌ای نام می‌برند.
این شایعات در هر شکلی که صحیح باشد، نباید از نشانه‌های عناد دشمن غفلت کرد، چرا که غربی‌ها از یکسو با مظلوم‌نمایی و بیان سخنان وسوسه‌انگیز از آمادگی برای توافق سخن می‌رانند و از سوی دیگر همچون گذشته با طرح خواسته‌های غیر اصولی و طراحی سناریوهای خصمانه، گویی قصد برپایی اَشکال جدیدی از جنگ‌های صلیبی را در سر می‌پرورانند.
نقطه آشکار این رویکرد، با بروز حادثه ۱۱ سپتامبر آغاز و با اقداماتی مانند؛ پرورش و حمایت از طالبان و القاعده و سایر گروه‌های تروریستی و تکفیری از جمله؛ داعش و جبهه النصره به نمایندگی از جبهه استکبار ادامه یافت، البته قبل از آن وهابیون تقریباً به تنهایی نقش مزدوری غرب در این زمینه را بر عهده داشتند، اما به‌نظر می‌رسد با افزایش قدرت جبهه مقاومت اسلامی، استفاده از ابزار و شگردهای جدیدتر نیز در دستور کار نظام سلطه قرار گرفت.
انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین، انفجار مرکز تفنگداران آمریکا در لبنان، حمله‌های تروریستی در کشورهای اروپایی از جمله؛ حمله اخیر داعش به دفتر یک نشریه افراطی در فرانسه و در امتداد این اقدامات؛ دامن زدن به قومیت‌ها و تشدید فرقه‌گرایی دینی و مذهبی برای ایجاد تفرقه در سطح جهان و کشتار اهل سنت، شیعیان و مسیحیان در کشورهای مختلف مانند: عراق، سوریه، لبنان، هند، پاکستان، لیبی، یمن و دیگر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، اسلام‌هراسی و هجمه گسترده رسانه‌ای برای برای مخدوش ساختن چهره ایران و اسلام، گروگان‌گیری تروریست‌های تکفیری با نام و تحت پرچم اسلام وحتی حمله به سفارتخانه‌های ایران و سایر موارد مشابه، همه و همه در چارچوب سناریوی از پیش طراحی شده‌ای است که قرار بود با مدیریت کنترل شده شرایط لازم را برای مظلوم‌نمایی غرب و بهانه کافی را در جهت گسترش فعالیت‌های خصمانه نظام سرمایه‌داری علیه ادیان الهی و به‌ویژه اسلام فراهم سازد و این در حالی‌است‌که به نظر می‌رسد هم‌اکنون تا حدود زیادی کنترل ‌این سناریو از دست طراحان آن خارج شده است.
اگرچه دشمن تلاش دارد تا از طریق تحریم و ترور و با نسبت دادن اتهاماتی مانند؛ ساخت بمب اتمی، نقض حقوق بشر، پولشویی و امثال آن به ایران، شرایط را برای تحقق اهداف خود تسهیل نماید، اما باید توجه داشت، با عنایت به نقش و جایگاه بین‌المللی ایران نزد افکار عمومی جهان و با توجه به توضیخات ذیل، تابه‌حال هیچ‌یک از این اقدامات نتوانسته و در آینده نیز نخواهد توانست مانع از بیداری روزافزون ملت‌های آزاده جهان و سقوط دشمن گردد.
۱- دشمن به خوبی از قدرت مادی، معنوی، نظامی و ظرفیت‌های اقتصادی و سیاسی ایران در داخل و به‌خصوص خارج از کشور با خبر است و می‌داند با اهرم‌های قدرتی که ایران در اختیار دارد، درگیر شدن با چنین کشوری، حماقت محض و فرو رفتن در باتلاقی است که خروج از آن ناممکن است و به همین دلیل ضمن حفظ آمادگی‌های لازم، نباید تهدیدات اغراق‌آمیز دشمن مبنی بر احتمال استفاده از گزینه نظامی و حتی گزینه‌های جدید غیر نظامی را بیش از حد جدی گرفت.
۲- اختلاف‌نظرها، هزیان‌گویی‌ها و تصمیم‌گیری‌های متناقض حکام غربی و آمریکایی نیز نشان از استیصال و درماندگی سیاستگذاران این کشورها دارد و از همین روست که سیاست «یکی بر میخ و یکی بر نعل» را در پیش گرفته و به شکل کاملاً فریبکارانه گاهی از واژه‌های به ظاهر صلح‌طلبانه بهره می‌برند و گاهی با ژستی قلدرمأبانه سخن می‌رانند و لذا طبیعی است که عقب‌نشینی در چنین شرایطی نمی‌توان معقول و منطقی باشد.
۳- دولتمردان غربی و آمریکایی صراحتاً از نگرانی خود مبنی بر احتمال تشدید انزوای سیاسی غرب در جهان سخن می‌گویند و در عین‌حال همچون گذشته حاضر نمی‌شوند از مواضع مستکبرانه و متکبرانه خود عقب‌نشینی کنند و این خود دلیل دیگری بر پریشانی افکار دشمن است.
۴- این نکته نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد، که زیان ناشی از عناد دشمن اگر بیش از زیان وارده به ایران و جهان اسلام نباشد، قطعاً کمتر از آن نخواهد بود و نه تنها اقتصاد ورشکسته غرب را به ورطه نابودی خواهد کشاند، بلکه وجه سیاسی و موقعیت اقتصادی این کشورها را نیز به‌شدت مخدوش خواهد ساخت.
۵- اگرچه تیم مذاکره‌ کننده در برخورد با زورگویان غربی باید از همان ابتدا با اتکاء به عنایت الهی، حمایت‌های همه‌جانبه رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامه برکاته) و همراهی مردم کاملاً از موضع قدرت و با جرأت، به اصطلاح «به مرگ می‌گفت تا به تب راضی شوند» اما هم‌اکنون نیز نباید در اعلام مواضع اصولی و به‌حق خود، کوچکترین تردید، ضعف و سستی از خود نشان دهد و همواره به یاد داشته باشد که پذیرش ننگ یک قرارداد ترکمنچای دیگر برای مردم پذیرفتنی نیست.
۶- حوادثی مانند؛ حادثه یازده سپتامبر و حادثه اخیر گروگانگیری در ماجرای شارلی ابدوی فرانسه اثبات نموده که نظام سرمایه‌داری حاضر است، برای تأمین منافع خویش، با صحنه‌سازی و فریب افکار عمومی، مردم خود را نیز قربانی اهداف خویش نماید و لذا بی‌شک صاحبان چنین نظامی به هیچ‌وجه قابل اعتماد نیستند.
صرفنظر از همه این موارد و کلام آخر اینکه؛ اگرچه تمام فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران کاملاً در چارچوب مقررات پذیرفته شده بین‌المللی انجام شده است، اما با فرض بر اینکه تخلفی صورت گرفته باشد، این سوأل مطرح است که اصولاً با وجود نهادهای بین‌المللی ذیربط(که بخش عمده همین نهادها نیز در سیطره استکبار قرار دارد) این گروه چکاره‌اند که به خود اجازه می‌دهند، در امور داخلی دیگر کشورها و یا سایر مسائل بین‌المللی خارج از حد و اندازه خود دخالت کنند و توجیه و علت پذیرش داوری و قضاوت ناجوانمردانه کشورهای غربی عضو گروه ۱+۵ و ادامه این روند از سوی ایران چیست؟

در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که اکثر مردم کشورهای غربی و اروپایی، خود در ردیف قربانیان اهداف نظام سرمایه‌داری قرار داشته و در بسیاری از موارد با عملکرد دولتمردان خود مخالفند و لذا نباید فراموش شود که حساب ملت‌ها از دولت‌های استکباری جداست، بنابراین نباید ملت‌ها را دشمن یکدیگر دانست، بلکه این سیاست‌ها و مطامع سرمایه‌داران و صاحبان قدرت است که گاهی زمینه‌های اختلاف بین آنها را شعله‌ور می‌سازد و این نکته‌ای است که رهایی از آسیب‌های آن، هوشیاری وجدان‌های بیدار جهان را می‌طلبد.

احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱/۱۱/۹۳

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *