شکی نیست که تمام اقدامات کش و قوسدار دشمن در برخورد با مسئله هستهای ایران از جمله؛ کارشکنیهای فرانسه و انگلیس، دامن زدن رسانههای خارجی به اختلافنظرهای غیرواقعی کنگره و دولت آمریکا، قهر و آشتیهای سردمداران رژیم اشغالگر قدس با مسئولین آمریکایی بر سر مسئله توافقات هستهای احتمالی این کشور با ایران، رفتارهای متناقض و قلدرمأبانه و همزمان، اعلام نرمش و صلحطلبیهای عوامفریبانه و گاه و بیگاه دولتمردان آمریکایی، طرح اتهامات جدید و یا تأکیدهای مستمر بر روی میز بودن گزینه نظامی، همگی سناریوهای از پیشطرحی شده و در عین حال ناکارآمد و نخنما شدهای هستند که بهخصوص طی یکسال اخیر برای تضعیف اراده تیم مذاکره کننده ایرانی، صحنهسازی شدهاند.
این رفتارهای متناقض از یکسو بیانگر استیصال و درماندگی غرب در برابر قدرت مادی و معنوی انقلاب اسلامی است و از سوی دیگر انزوای سیاسی غرب بهویژه آمریکا، ورشکستگی مالیِ نظام سرمایهداری و تضعیف قدرت پوشالی نظام استکبار را به اثبات میرساند، به همین دلیل با اینکه کسب موفقیت در این زمینه برای طرف غربی بهویژه آمریکاییها نمیتواند، نتیجه انتخاباتی زودهنگام داشته باشد، اما درج آن در کارنامه عملیاتی دمکراتها و شخص اوباما میتواند در آینده به عنوان یک پارامتر مثبت و تأثیرگذار، مورد استفاده آنها قرار گیرد.
نکته قابل تأمل دیگر در فرآیند این مذاکرات؛ این است که نزاع با جمهوری اسلامی ایران بر سر این مسئله، اگرچه برای طرف ایرانی تا حدودی هزینهساز بوده، اما بر خلاف انتظار آنها این چالش از یک طرف به یک فرصت ارزشمند برای خودکفایی همهجانبه ایران تبدیل شده و متفابلاً یک فرصت بزرگ تبادل تجاری و صنعتی با ایران به عنوان یک ظرفیت منحصربفرد اقتصادی و تأثیرگذاردر منطقه را از کف آنها که در حال ورشکستگی اقتصادی هستند، خارج ساخته است، بنابراین نیاز آنها به این توافق نسبت به ایران، به مراتب در سطح بالاتری قرار دارد.
تردیدی وجود ندارد که گروه مذاکره کننده ایرانی نیز با آگاهی از این وضعیت و با ایمان راسخ به اراده الهی، در جریان مذاکرات هستهای نهایت تلاش خود را برای حفظ منافع کشور و تأمین حقوق ملت ایران به کار برده و کاملاً صادقانه درپی کسب بیشترین امتیاز از طرف مقابل بوده و درست به همین دلیل است که از حمایت رهبری و پشتیبانی مردم کشور برخوردار بوده است، اما اولاً همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد ضله العالی) فرمودند؛ دشمن بسیار حیلهگر و فریبکار است و ثانیاً برداشت از منافع میتواند سلیقهای و تابع قدرت ایمان و سایر مؤلفههای ذهنی و فکری فرد مذاکره کننده باشد.
با اینحال بهنظر میرسد مجموع مذاکرات علاوه بر آنچه تابهحال به شکل صریح و روشن از طریق مسئولین ذیربط یا رسانههای مختلف داخلی و خارجی مطرح شده است، حاوی نکات قابل تأمل دیگری هم میباشد که از برخی از آنها میتوان به عنوان یک دستاورد بزرگ نام برد و برخی از آنها را در ردیف نقاط ضعف و یا ابهامات احتمالی توافقات قرار داد، نکاتی که مهمترین آنها در برگیرنده موارد ذیل میباشد.
الف- نکات مثبت:
۱- اینکه جمهوری اسلامی ایران توانسته مدتهای مدید سردمداران کشورهای غربی مدعی قدرت در جهان را به پای میز مذاکره بکشاند، یک گام بزرگ در جهت اثبات قدرتمندی انقلاب اسلامی و یک پیروزی انکارناپذیر در مسیر حفظ و تثبیت دستاوردهای انقلاب اسلامی بهشمار میرود و اهمیت این موضوع آنگاه آشکار میشود که رفتارهای متکبرانه و تحقیرآمیز استکبار در برخورد با ملت ایران، در ادوار گذشته را مرور کنیم.
به عنوان مثال؛ سفر غیر منتظره سران ۳ کشور وقت پیروز در جنگ جهانی دوم به ایران و صدور بیانیه موسوم به بیانیه تهران بدون اطلاع و دعوت شاه مملکت برای شرکت در نشست سران مورد اشاره، برخورد سخیف مستشاران نظامی آمریکا با فرماندهان و مسئولین ارتش در زمان طاغوت، وضع قانون کاپیتولاسیون بر علیه ملت ایران در گذشته نه چندان دور که تنها نمونههایی از رفتارهای خصمانه و ریشهداری است که همگی دلالت بر نگاه تحقیرآمیز غرب نسبت به مردم ایران دارد.
۲- اینکه در فرایند مذاکرات، حذف کامل مسئلهی هستهای ایران به کاهش فعالیت در برخی از موضوعات مرتبط محدود شده است، میتواند با توجه به شرایط تحمیلی یک موفقیت محسوب شود، به عبارت دیگر پذیرش تداوم فعالیتهای هستهای ایران از سوی دولتهای استکباری و به عبارت دیگر تحمیل خواستههای هستهای ایران به مدعیان قدرت در جهان، اگرچه با محدودیتهایی مواجه بوده، اما این دستاورد نیز برای کشوری که زمانی در سیطره و تابعیت کامل سلطهگران قرار داشت، یک پیروزی بزرگ دیگری است که در جریان این گفتگوها نصیب ایران شده است.
۳- اگرچه آنچه کسب شده، تنها بخشی از حقوق قانونی و مشروع سلب شده از سوی دشمن بوده است و اصولاً نیازی به گفتگو با مسببین این جریان نداشته، اما به مصداق ضربالمثل معروف «کندن یک مو از خرس هم غنیمت است»، گرفتن هر مقدار حق از ظالم و زورگو میتواند یک پیروزی تلقی شود.
۴- پذیرش انجام و ادامه فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی و قبول همکاری با ایران در این زمینه نیز، یکی از دستاوردهای بزرگ و قابل تقدیر دیگری است که میتواند تا حدود زیادی نواقص مطرح را جبران نماید.
۵- رفع بهانه از مستکبرین و تقویت همراهی افکار عمومی جهان که گاهی تحت تأثیر تبلیغات مسموم رسانههای غربی، ایران را مانع ایجاد صلح و آرامش در منطقه میپنداشتند، دستاورد مثبت دیگری است که میتوانیم از آنها به عنوان نتایج مثبت گفتگوها و صدور این بیانیه نام ببریم.
ب- نکات منفی:
۱- در این بیانیه مشخص نیست که اگر ایران به تعهدات خود عمل کند و به عنوان مثال؛ باقیمانده اورانیوم ۲۰% خود را رقیقسازی نموده یا کاربری تآسیساتی را که با صرف هزینههای فراوان احداث نموده، تغییر دهد و طرف مقابل بلافاصله یا مدتی بعد، خلاف توافقات عمل نموده و یا توافقات را به شکل یکجانبه لغو نماید، تأمین خسارات وارده بر عهده کیست.
۲- در این بیانیه فقط به حذف تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای ایران اشاره شده(البته وضعیت تحریمهای کنگره آمریکا همچنان مبهم است و حتی ممکن است در یک سناریوسازی جدید تشدید شود)، اما در عینحال مشخص نشده که اگر اطمینان مورد ادعای آنها هیچگاه و تحت هیچ شرایطی ایجاد نشد و یا اگر کنگره یا هر کشور و نهاد بینالمللی دیگری، مجدداً این تحریمها را به بهانههای واهی مشابه برقرار کردند، چه کسی هزینه همکاری انجام شده را به ایران پرداخت خواهد کرد.
۳- اگرچه جمهوری اسلامی ایران تحت تأثیر برخی از شرایط بینالمللی و در جهت اثبات صداقت خود در جلسات این گروه شرکت نموده است، اما با حضور خود در این گفتگوها و پذیرش صدور بیانیه مشترک با آنها، در واقع گروه خودساخته و زورگویی را به رسمیت شناخته که نه تنها وجاهت قانونی ندارد، بلکه در ظلم و دشمنی آنها با ادیان الهی، بهخصوص ایران و اسلام جای هیچگونه تردیدی وجود ندارد.
۴- با وجود نهادهای بینالمللی فعلی و مورد توافق کشورها و در حالی که ارکان و اجزای بسیاری از همین سازمانهای نیز تحت سیطره کشورهای مورد اشاره است، قبول داوری مستقیم دولتمردان مستکبر و متکبر غربی، نه تنها مغایر با اصل عزتمندی کشور و مردم شریف و شهیدپرور ایران و سایر اصول و ارزشهای اسلامی است، بلکه ارزش و اعتبار اینگونه نهادها (نهادهای بینالمللی) را نیز خدشهدار ساخته و به نوعی رفتارهای قلدرمأبانه غربیها را نیز مورد تأیید قرار میدهد.
۵- علاوه براین؛ در حالیکه بسیاری از کشورها حتی کشورهایی مانند؛ هند و پاکستان و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه دارای سلاح هستهای هستند، اصولاً اقدامات صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران که هیچگونه مغایرتی با قوانین و مقررات بینالمللی ندارد، نیاز به اخذ مجوز از یک گروه زورگو، غیرقانونی و فاقد وجاهت و رسمیت و یا ارائه تعهد و همراهی با نظام سلطه را نداشته و لذا اصل این گفتگوها جای تأمل فراوان دارد.
۶- با توجه به نیاز روزافزون کشور به اورانیوم غنی سازی شده (برای مراکز و نیروگاههای موجود و در حال مطالعه برای ساخت) و سایر نیازهای صلح آمیز هستهای و با توجه به ظرفیتهای بالفعل و بالقوه موجود، لازم بود ایران با پیشبینی نیاز آینده با دست بالا و کاملاً از موضع برتر در جلسات شرکت نماید و به قول معروف؛ «به مرگ بگوید تا به تب راضی شوند»، تا مجبور به پذیرش حداقلها نشود، اما ظاهراً به جز مواردی مانند؛ طرح ساخت ۱۶ نیروگاه جدید که در دولت قبلی مطرح شد و تأکید بر ضرورت اعلام نیاز کشور به افزایش ظرفیت غنیسازی تا ۱۹۰ هزار سو(swu) و همچنین تآکید بر ضرورت لغو همهجانبه و یکباره تحریمها که توسط رهبر معظم انقلاب و برای تأمین نیازهای آتی و پیشگیری از زیادهخواهیهای قابل پیشبینی دشمن بیان شد، مطلب جدیدی افزون بر داشتههای موجود، مورد بحث قرار نگرفت و این در حالی است که گروه مقابل در یک اقدام پیشدستانه، در گام اول با طرح مواردی مانند؛ طرح تعطیلی مطلق و تخریب مراکز هستهای و سپس توقف ۳۰ ساله فعالیتهای غنیسازی و امثال آن، حذف کامل صورت مسئله را مطرح کرد و در پی مقاومت مقامات ایرانی و تیم مذاکره کننده، بهتدریج بخش قابل توجهی از خواستهها خود را به ایران تحمیل نمود.
۷- صرفنظر از تأمین نیاز کشور، تولید و صدور اورانیوم میتوانست، همانند سایر کشورهای دارای تکنولوژی هستهای، بهعنوان یک منبع مهم تولید درآمد از سوی تیم مذاکره کننده مطرح شود، اما این موضوع تنها با هدف پیشگیری از سوءاستفاده احتمالی ایران، به صدور سوخت مصرفی آماده ساخت بمب، به کشورهای دارای سلاحهای کشتار جمعی منتهی شد.
۸- امروز دشمن تا حدود زیادی از توانمندیهای علمی و همچنین اهرمهای قدرت دفاعی انقلاب اسلامی ایران در ابعاد مختلف دفاعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در سطح منطقه و جهان باخبر است و به همین دلیل جرأت اقدام نظامی از وی سلب شده است و لذا برخورد منفعلانه و تسلیم شدن در برابر خواستههای نامشروع غربیها (حتی در مقدار کم آن) میتواند، اثر معکوس داشته باشد.
۹- در جریان این توافقات، به ظاهر هیچیک از مراکز هستهای ایران تعطیل نشد، اما طبیعتاً قبول کاهش دو سومی ظرفیت غنیسازی کشور، قبول تقلیل غنیسازی از ۲۰ درصد به کمتر از ۴ درصد، پذیرش هزینه تغییر کاربری سایت فردو که قرار بود یکی از مراکز اصلی تولید باشد، پذیرش توقف مرحله راهاندازی آب سنگین اراک به بهانه بازطراحی و سایر موارد مشابه میتواند، اثر نامطلوبی بر روند روبه رشد فعالیتهای هستهای کشور داشته باشد.
۱۰- نکته قابل تأمل دیگر در این بخش این است که هیچیک از کشورهای مذکور و سایر کشورهای دارای تسلیحات اتمی هرگز اجازه بازدید از مراکز هستهای و حتی غیر نظامی خود در این زمینه را ندادهاند و اگرچه طرح این موضوع ثمر چندانی هم نداشت، اما از سوی هیئت ایرانی نیز پیگیری لازم در این زمینه صورت نگرفت و متقابلاً به راحتی پذیرفته شد که در قالب پروتکل الحاقی و به بهانههای واهی نهتنها مراکز قبلی، بلکه سایر مراکز مورد ادعای آنها از جمله مراکز نظامی(هرچند بنا بر اعلام تیم ایرانی به شکل موقت) مورد بازدید سرزده کارشناسانِ بعضاً جاسوسان اعزامی از سوی گروه قرار گیرد.
با توجه به اظهارات مسئولین ذیربط در داخل و خارج از کشور، آنچه مسلم است، این است که اظهارات هریک از طرفین اولاً بر بیان نکات مثبت و مطلوب مورد نظر خود تمرکز دارد و ثانیاً بهنظر میرسد جزئیات توافق شده و یا باقیمانده، همچنان در وضعیتی قرار دارد که احتمالاً میتواند مورد تفسیر به رأی واقع شود، بنابراین مفاد توافقات اولیه را میتوان در چند گروه به شرح ذیل دستهبندی نمود.
توافقات قطعی که به طور مشترک مورد تأیید هر دو طرف مذاکره کننده قرار داشته و بیان آن از سوی هر یک از طرفین نه تنها تضعیف عملکرد آنها درپی نخواهد داشت، بلکه به عنوان یک مؤلفه مثبت میتواند بر کارآیی عملکرد آنها صحه بگذارد.
توافقاتی که امتیاز از دسترفته یا واگذارشده محسوب میشود و به زعم مسئولین هریک از طرفینِ تیم مذاکره کننده ممکن است، بیان آن در حالحاضر موقعیت و یا عملکرد آنها را نزد افکار عمومی و مسئولین و نهادهای کشور متبوع، زیرسؤال برده و یا احیاناً طرح صریح و آشکار آن مغایر با مصالح عمومی تشخیص داده شود.
توافقاتی که در ردیف آرزوهای زیاده خواهانه طرف غربی قرار داشته و علیرغم عدم توافق در مورد آنها، بعضاً به اَشکال مختلف و به منظور تأمین خوراک رسانههای وابسته و کنترل افکار عمومیِ شهروندان غربی یا سردمداران کشورهای همپیمان آنها، همچنان از سوی دولتمردان کشورهای مذکور به عنوان توافق دوطرفه مطرح میگردد.
توافقات پنهانی و پشتپرده طرفین (اعضای گروه) که گاهی در چارچوب برداشت و گمانهزنیهای شخصی و یا در حد شایعات متداول و برای جریانسازی و جوسازی به نفع دشمن از سوی برخی رسانههای بیگانه مطرح میگردد و قطعاً حداقل در مورد تیم ایرانی نمیتواند مصداق داشته باشد.
بدیهی است کسب همین میزان دستاورد را باید مرهون رهنمودهای ارزشمند و راهبردی ولی امر مسلمین، حمایت و پشتیبانی مستحکم رئیس جمهور محترم و صداقت و سختکوشی تیم مذاکرهکننده ایرانی و در نهایت ایستادگی مثالزدنی ملت بزرگوار ایران دانست و لذا همانگونه که دولت محترم تدبیر و امید وعده کرده بودند، انتظار میرود با عنایت به توصیه امام خامنهای مبنی بر ضرورت همکاری و همدلی و همزبانی متقابل و بیش از پیش دولت خدمتگذار و مردم فهیم و قدرشناس ایران اسلامی، به زودی شاهد به بار نشستن نتایج مثبت این توافقات در جهت رشد و شکوفایی روزافزون بخش اقتصادی و صنعتی کشور و حذف کامل تورم و بازگشت نسبی قیمتها به وضعیت قبل از تحریم باشیم. انشأالله
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۶/۱/۹۴