این روزها مطالب متعددی از احتمال دخالت آمریکاییها در تولید و انتشار ویروس کرونا (کوید ۱۹) منتشر میشود و بسیاری بر این باورند که دولت و ارتش آمریکا سالهاست که با سناریوسازیهای مختلف در فیلمهای هالیودی و سایر آثار سمعی و بصری، خود را آماده جنگهای میکروبی یا بیولوژیکی میکند و همین مسئله سبب شده تا سوالات و ابهامات متعددی در این خصوص مطرح شود.
با اینحال در اکثر فیلمها، کتب و یا پیشگوییهای جعلی که در این زمینه منتشر شده، منشأ تولید عوامل بیولوژیک یا افراد دیوانه و قدرتطلب و یا دولتهای خیالی غیرآمریکایی و به تعبیر دیگر، رقبای این کشور هستند و متقابلاً در اکثر این موارد، ناجی و کسی که جهان را از شر این عوامل نجات میدهد، دولت و ارتش آمریکاست.
مهمترین سوالات و شبهات مطرح در مورد نقش آمریکا در انتشار ویروس کرونا:
- هدف آمریکا از این کار (انتشار ویروس کرونا) در این مقطع زمانی و در کشور چین چیست؟
- اگر آمریکا این ویروس را برای حمله به ژنهای اقوام و نژادهای خاص در کشورهای هدف تولید و منتشر کرده، چرا مردم خود آمریکا هم به آن مبتلا شدهاند؟
- چرا و چگونه این ویروس به اروپا که شریک راهبردی اقدامات آمریکا محسوب میشود، سرایت کرده است؟
- اگر ویروس ساخته دانشمندان آمریکایی است، چگونه در کتب تاریخی و فیلمهای سنوات قبل در مورد پیدایش و شیوع طبیعی و غیرطبیعی آن توسط دیگران پیشگویی شده است؟
- چرا کشور چین بهعنوان کانون انتشار در نظر گرفته شد؟
در پاسخ به سوال اول باید گفت؛ آمریکاییها با این اقدام اهداف مختلفی را تعقیب میکنند که یکی از آنها کاهش جمعیت جهان و به اصطلاح خودشان، تولید و حفظ نسل برتر است.
در سال ۱۹۷۴ هنری کیسینجر، وزیر اسبق وزارت امورخارجه آمریکا و مشاور امنیت ملی نیکسون بر اساس نتایج پروژه مطالعاتی موسوم به NSSM200 که با مدیریت وی انجام شده بود، افزایش رشد جمعیت جهان را از جنبههای مختلف، مغایر امنیت و منافع ملی آمریکا اعلام کرد و در همان زمان افزود: «برای رفع این خطر، باید ۲ میلیارد نفر (حدود یک سوم) از جمعیت جهان کاسته شود.»
در واقع این اولین باری نبود که راهبرد کاهش جمعیت به بهانههای مختلف مانند؛ جلوگیری از اتمام ذخائر طبیعی و ایجاد امنیت و امثال آن، در دستور کار کشورهای سلطهگر غربی قرار میگرفت، اما نخستینباری بود که استکبار جهانی برای تحقق این هدف، با تمام قدرت و با تمام ابزار وارد کارزار شد.
قبل از آن نیز؛ فیلسوف معروف اروپایی یعنی افلاطون، به بهانه اصلاح نژاد و تربیت نسل برتر، موضوع ضرورت کنترل جمعیت را مورداشاره قرار داده و در کتاب «جمهوری» گفته بود؛ «فقط شهروندان خوب میبایست با هم آمیزش جنسی داشته باشند تا نسل انسان بهتر شود، کاری که در بین سگ ها و مرغان نیز نتیجه داد.»
۱۴ قرن بعد از افلاطون نیز یکی از اقوام نزدیک داروین به نام Francis Galton برای اولین بار از کلمه یونانی eugenics به معنای «جنس بهتر یا همان نژاد برتر» را به کار برد. او مدعی شد: «اگر ما به اندازه ۲۰ درصدِ وقت و هزینهای که برای تهیه نژاد بهتری از سگ خرج میکنیم صرف تصحیح نژاد بشر بکنیم، یک عالم انسان نابغه میتوانستیم داشته باشیم.»
درست به همین دلیل است که از همان ابتدای پیدایش ایالات متحده، اقدامات شرورانهای مانند؛ انواع آتشافروزی و جنگ مستقیم و نیابتی در نقاط مختلف جهان، یا تحریم و ایجاد قحطی مصنوعی در کشورهای مختلف و یا اعطای وامهای برنامهریزی شده به کشورهای هدف با شرط کنترل و کاهش جمعیت (با مشارکت صندوق بینالمللی پول) و نیز ارسال دارو و وسایل جلوگیری از بارداری و حتی عقیمسازی به کشورهای مختلف و امثال آن در دستور کار سردمداران این کشور قرار گرفت.
این در حالی است که همین کشور مردم کشورهای دیگر را تحریم نموده و به طُرق مختلف از ورود ضروریترین نیاز آنها جلوگیری میکند و به بهانه حمایت از کشاورزان آمریکایی، حتی از اهدای مازاد گندم تولیدی خود به کشورهای فقیر اجتناب نموده و هر ساله هزاران تُن گندم را به دریا میریخت.
علاوه بر این؛ آمریکا سالهاست که به شکل پنهان و آشکار در حالت جنگ اقتصادی با چین (بهعنوان بزرگترین رقیب تجاری خود) قرار دارد اما به دلیل ترس از نیروی نظامی قدرتمند و برتری جمعیت این کشور (نسبت به آمریکا)، قادر به استفاده مستقیم از قدرت نظامی و حتی اقتصادی جدی علیه چین نیست.
به همین دلیل آمریکا از هیچ روش دیگری برای فروپاشی نظام اقتصادی چین دریغ نکرده است و لذا در نهایت تلاش کرده تا با استفاده از ویروس جدید کرونا، شهر ووهان یعنی قلب تولید و تجارت رقیب خود و در واقع کل کشور چین را به امید انتقال مجدد کسب کار شرکتهای آمریکایی به سرزمین مادری، مورد هدف قرار دهد که البته در این رابطه نتوانست به همه اهداف خود دست پیدا کند.
همچنین بهنظر میرسد، آمریکا که از رابطه گسترده تجاری چین و ایران با خبر و ناخشنود است، در پی آن بوده تا به واسطه مراودات، تبادلات و تعاملات سیاسی و اقتصادی این دو کشور، از این طریق (شیوع ویروس در ایران) قلب معنوی جهان اسلام یعنی قم و به تعبیر دیگر انقلاب اسلامی ایران را نیز مورد هجمه قرار دهد.
البته اهداف دیگری مانند؛ کسب درآمدهای نامشروع ناشی از فروش دارو و واکسن میکروبهایی که ساختهاند نیز، نباید مورد غفلت قرار گیرد.
در مورد سوال دوم و سوم نیز دو گزینه متصور است که یک یا هر دو مورد میتواند واقعیت داشته باشد. اول اینکه برای نظامهای سرمایهداری مانند آمریکا نهتنها جان مردم سایر کشورها اهمیت و ارزشی ندارد، بلکه جان مردم خود این کشور نیز اگر نفعی برای آنها (سرمایهداران) نداشته باشد، فاقد ارزش است.
بنابراین؛ نظریه استفاده از ویروس برای حذف عمدی افراد مُسن و ناتوان آمریکایی که توانایی انجام کار ندارند و حضور آنها چهره رویایی این کشور را نزد افکار عمومی جهان مخدوش و هر ساله هزینههای فراوانی را به نظام (سرمایهداری) تحمیل میکند، نمیتواند دور از واقعیت باشد، بهویژه با توجه به اینکه گفته میشود، بچهها و افراد سالم (یعنی نیروی کار موجود و آینده) از مصونیت بیشتری در برابر این ویروس برخوردارند.
در عین حال علاوه بر سناریوی اول؛ ممکن است آمریکاییها در فرآیند تولید ویروس، تغییرات ژنتیکی شهروندان آمریکایی که ژن آنها به علل مختلف مثل؛ پیامدهای ناشی از جنگ و اشغالگری و امثال آن با مردم کشورهای هدف ترکیب و تغییر یافته را مورد غفلت قرار داده باشند و یا در مورد انتقال متقابل آن از طریق مهاجرین، بازرگانان و گردشگران ورودی به آمریکا و اروپا تدابیر لازم را اتخاذ نکرده باشند و این مسئله سبب شده تا واقعاً کنترل کار از دستشان خارج شود و اینک در دامی گرفتار شوند که خودشان طراحی کردهاند.
نکته قابل تأمل در این زمینه این است که به احتمال زیاد، مسئولین سطوح بالای آمریکا با آگاهی از جنگی که به راه انداختهاند، از قبل با تزریق واکسن در برابر این پدیده مصونیت پیدا کردهاند و به همین دلیل است که ترامپ به خود اجازه میدهد تا به راحتی با افراد مختلف دست بدهد و بر خلاف اروپا، تقریباً هیچ یک از مسئوالین آمریکایی مبتلا به ویروس نشدهاند.
یکی از شبهات مطرح نیز مربوط به پیشگوییهایی است که در این مورد (ویروس کرونا) در کتب نسبتاً قدیمی و فیلمهای چند دهه قبل به آنها اشاره شده است و این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند، منابع مذکور در واقع سناریوهایی هستند که دقیقاً از زمان ورود آمریکا به این مقوله تدوین و طراحی شده و اینک برای فریب افکار عمومی و القای غیرعمدی و غیرارادی بودن آن مورد استفاده قرار گرفته است.
در واقع این یافتهها پیشگویی نیستند، بلکه منابع ساختگی و مطالب کذبی هستند که از سالها قبل در راستای برنامههای هدفمند و درازمدتی که پیشبینی کرده بودند، هماینک با هدایت خود آمریکاییها منتشر شده و احتمالاً قرار است در پایان کار و در اوج بحران، با سناریوی تولید واکسن توسط دانشمندان آمریکایی، بار دیگر از این کشور چهره یک ناجی بزرگ به تصویر کشیده شود و این در حالی است که قطعاً همزمان با تولید هر ویروس، واکسن آن را نیز ساختهاند.
بهعبارت دیگر، تولید انبوه فیلمهای هالیودی، نشریه، کتاب و امثال آن در زمینه جنگهای نوین و بهویژه جنگهای بیولوژیک و نیز تولید و به تصویر کشیدن انواع تجهیزات و تسلیحات مدرن جنگهای نوین، خود گویای افکار پلید و ذهن بیمار و در واقع اقدامات گستردهای است که دولت خبیث و شرور آمریکا در این بخش در حال اجرای آنهاست.
اظهارات مسئولین دولت آمریکا در مورد تلاش دانشمندان این کشور در مورد ساخت و ارائه قریبالوقوع واکسن کوید ۱۹ و بهبود وضعیت اقتصادی این کشور نیز مؤید این مطلب است، که واکسن را از مدتها قبل ساخته و در اختیار دارند زیرا بنا بر اظهارات کارشناسان این عرصه، پروسه ساخت واکسن از مرحله تحقیقات تا آزمایش روی حیوانات و رسیدن به مرحله آزمایش بالینی بر روی انسان، حداقل به یک تا سه سال وقت نیاز دارد.
به این ترتیب، چینیها نیز اگر موفق به کنترل ویروس شدهاند، بهخاطر کشف واکسن ویروس نبوده، بلکه حاصل اقدامات پیشگیرانهای است که طی این مدت به عمل آوردهاند.
لازم به یادآوری است که سازمان بهداشت جهانی این ویروس را بهعنوان یکی از عوامل احتمالی وبا در دوره آینده معرفی کرده است.
در پایان این سوال مطرح است که؛ با این همه شرارت پنهان و آشکاری که آمریکاییها علیه دولت و مردم سایر کشورها مرتکب شدهاند، آیا وقت آن نرسیده تا یک اتحاد جهانی علیه این نظام پلید شکل بگیرد تا شر آن را برای همیشه از سر ملتها برطرف سازد؟
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۵/۱/۹۹
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com