سوالاتی که این روزها شاید بیش از گذشته افکار عمومی جامعه را به خود مشغول کرده این است که اگر نظام اسلامی نقصی ندارد پس علت وجود این همه مشکل بزرگ و کوچک در کشور چیست؟ چرا عملکرد نیروهای مسلح بعد از انقلاب مثبت و عملکرد سایر بخشها در حد موردانتظار نبوده است؟ اگر آنها (نیروهای مسلح و برخی از دیگر دستگاهها) توانستهاند، چرا دیگران موفق عمل نکردهاند؟
با توجه به اینکه گاهی در برخی موضوعات از جمله در این مورد خاص، نحوه بیان مسائل و مشکلات از اساس اشکال دارد، لذا قبل از پاسخ به این سوالات ذکر چند نکته ضروری است.
نکته اول اینکه؛ بخشی از آنچه امروز بهعنوان مشکل در کشور ما مطرح است یا اصولاً واقعیت ندارد و یا به گواهی اسناد و شواهد موجود، با شیطنت اپوزسیون و رسانههای معاند دستخوش بزرگنمایی و سیاهنمایی بیش از حد شده است، در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
نکته دیگر اینکه؛ وجود مشکل در نظام اداره امور کشور چیزی نیست که فقط مختص جمهوری اسلامی ایران باشد، بلکه همه کشورها حتی آمریکا و اروپای مدعی قدرت نیز به اشکال متفاوت با انواع مشکلات لاینحل مواجه هستند که مشکل کارتنخوابی، هزینه بالای سوخت، گران بودن هزینه درمان، قتل و غارت و یا ناکامی در مهار همین حادثه اخیر آتشسوزی در لسآنجلس آمریکا برخی از مصادیق آن به شمار میروند.
موضوع دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این استکه؛ باتوجه به هویت دینی و همچنین ماهیت ضداستکباری، استقلالطلبی و عدالتخواهی انقلاب اسلامی، بیشک هیچ کشوری در طول تاریخ به این اندازه در معرض هجمه فرهنگی و انواع تهدید و توطئه و فشار سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی قرار نداشته و بدیهی است که این مسئله در لاینحل ماندن برخی مسائل بیتأثیر نبوده است.
مورد قابل تأمل دیگر اینکه؛ تأثیر ناتوانی و ناکارآمدی برخی مدیران و مسئولین و همچنین نقش نفوذیها و افرادی که آگاهانه و یا از روی جهالت مرتکب کمکاری و خیانت شدهاند (از طیفها و جناههای مختلف اعم از اصلاحطلب و حتی اصولگرا و ….) نیز نباید مورد غفلت واقع شود.
نکته آخر اینکه؛ با عنایت به آمار و ارقام موجود و به اعترافات دوست و دشمن، علیرغم وجود برخی مسائل و مشکلات بعضاً انکارناپذیر، هیچگاه کشور به این اندازه در مسیر پیشرفت و توسعه قرار نداشته و لذا دستاوردهای انقلاب اسلامی در ابعاد و بخشهای مختلف هرگز با قبل از آن و حتی در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان قابل قیاس نیست.
ذکر این نکته هم ضروریست که در این وجیزه قصد نداریم تمام کمکاریها و مشکلات را بر گردن یک طیف یا جناح خاص بگذاریم، چرا که اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، هر دو جناح اصلی کشور به اَشکال مختلف و حتی بسیاری از خود ما نیز بهعنوان یک شهروند با اشتباه در تصمیمگیریها و نیز دامن زدن به شایعات و یا مشکلات واقعی، در بروز مشکلات نقش و سهم داشتهایم.
در واقع بد و خوب در هر طیف و جناحی وجود دارد، بنابراین لزوماً مخاطب ما افراد نیستند، بلکه نوع نگاه و طرز تفکر حاکم بر گروههای سیاسی است که بعضاً مورد نقد و نکوهش قرار دارد، اما در عین حال با توجه به اظهارات و اعترافات برخی از سیاسیون نمیشود نقش ویژه غربگرایان و به عبارت دیگر طیف موسوم به نئولیبرالها را در بروز بخش عمده مشکلات به ویژه مشکلات اقتصادی نادیده انگاشت.
کسانی که خودشان معترفند که بهرغم در اختیار داشتن اداره حکومت (دولت و مجلس) در سالیان متمادی و حرکت در مسیر اهداف خود، اما بعضاً با اقداماتشان زمینه آشوب و اغتشاش در شهرها و سوءاستفاده دشمنان برای تشدید فشارها به کشور و هموطنان خود را فراهم نمودهاند.
در این رابطه محسن هاشمی چند سال قبل طی یک مصاحبه تلویزیونی رسماً اعلام میکند که؛ «از ۴۰ سال بعد از انقلاب، ۳۲ سال جریان ما به کشور مسلط بوده و اداره امور در اختیار اصلاح طلبان و اعتدالگرایان قرار داشته و به همین دلیل دفاع میکنم و میگویم اوضاع خوب است!»
مشکل اینجاست که در تمام مدتی که این جریان اداره امور را در اختیار داشته، تلاش نموده تا با نادیده انگاشتن منویات ولایت و مفاد اسناد بالادستی، نظرات و دیدگاههای خود که عمدتاً نشأت گرفته از مکتب لیبرالیستی و نئولیبرالیستی است را عملی نماید و راز وجود بخش عمده مشکلات گذشته و فعلی کشور را باید در همین طرز تفکر جستجو کرد.
تاجزاده به عنوان یکی از لیدرهای اصلی جریان اصلاحطلب در این رابطه میگوید؛ «زمانی که خاتمی از وزارت ارشاد استعفا داد، هاشمی رفسنجانی به او گفته است بمان و هرچه رهبری گفت بگو چشم اما کار خودت را بکن، ما هم در دهه اول انقلاب به امام میگفتیم چشم اما کار خودمان را میکردیم!»
متأسفانه اکثر افراد این جناح طی این سالها به این توصیه عمل کردهاند و شدت این نافرمانی و خودمحوری در حدی بود که حتی به بروز حوادث خسارتباری مانند اغتشاشات (با اسم رزم تقلب در انتخابات) در مرداد سال ۱۳۸۸ منتهی شد، در حالی که محمد ابطحی در اعترافاتش که از رسانه ملی پخش شد علناً این ادعا (تقلب) را رد میکند و میگوید؛ «اصلاحطلبان برای محدود کردن مقام معظم رهبری و اعتقادات مردم حرکت میکردند»
وی در جریان اعترافاتش در دادگاه تأکید میکند؛ «تقلب واقعاً در ایران وجود نداشت چرا که در انتخابات سال ۸۴ وقتی فاصله کروبی و احمدینژاد کمتر از نیم میلیون بود، وزارت کشور خاتمی نپذیرفت که کلمه تقلب مطرح شود لذا کروبی تخلف در انتخابات را مطرح میکرد و بنده تعجب میکنم که در این انتخابات با وجود اختلاف ۱۱ میلیونی چگونه بحث تقلب پذیرفته می شود.»
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه در همان دادگاه تاکید میکند: «به همه دوستان میگویم و همه دوستانی که صدای ما را میشنوند بدانند که موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوبها شکل بگیرد تا ایران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جایی که کشور دچار آسیب و سختی بشود.»
او در پایان یادآوری می کند؛ «این حرف را از سر اعتقاد میزنم؛ آقای موسوی از سر نادانی، آقای خاتمی از سر خیانت و آقای هاشمیرفسنجانی از سر انتقامگیری وارد این ماجرا شدند. واقعاً آقای موسوی نمیدانست در مملکت چه خبر هست.»
یکی دو سال قبل هم مدیرمسئول همشهری در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد: «رییس دولت اصلاحات در ملاقاتی خصوصی یا نیمهخصوصی در منزلش به وی گفته است در انتخابات ۸۸ تقلبی صورت نگرفته است»، البته خود خاتمی هم در سال ۱۳۹۰در دیدار با گروهی از جوانان گفته بود: «من نمیگویم که در انتخابات ۸۸ تقلب شده است».
ذکر این نکات که مصادیق متعدد و متنوعی دارد از آن جهت حائز است که توجه داشته باشیم در طول تمام دوران عمر انقلاب اسلامی، مافیای نیمهرسمی قدرت همچون گذشته در راستای منافع خود و بعضاً همراستا با اهداف غربیها (به جای تمرکز بر استفاده از ظرفیتهای داخلی)، امکان پیشرفت کشور را منوط به وابستگی مجدد به غرب تعریف نموده و تلاش نموده تا با اِعمال نفوذ در جریان اداره امور کشور، این تفکر را مجدداً محقق و بر فضای عمومی جامعه حاکم نماید.
همچنانکه فردی مانند حسین مرعشی، دبیر کل حزب سازندگی با حضور درباره برنامه جهان آرا خطاب به مجری این برنامه علناً گفت: «آلان که اینجا نشستهام به اندازه چند تا نماینده مجلس قدرت دارم. شما هم در آینده اگر از جلیلی فاصله گرفتی بیا حزب ما تا احساس قدرت کنی.»
غرض از بیان این موارد این است که علت اصلی وجود مشکلات را باید با کجروی و خودمحوری این جریان غربگرا مرتبط دانست، همانگونه که متأسفانه خودشیفتگیها، قانونگریزیها و کجرویهای رئیس دولت دهم نیز جهت حرکت قطار انقلاب را تا حد زیادی از مسیر واقعی و درست خود دور ساخت و خسارات زیادی را به بار آورد و این واقعیتی انکارناپذیر است.
در جهت اثبات این ادعا به راحتی میتوان با بررسی عملکرد موفق صنایع دفاعی و نیروهای مسلح که تحت فرماندهی مستقیم رهبری قرار دارند و اتفاقاً نسبت به سایر کشورهای همسایه از کمترین بودجه و اعتبارات برخوردارند و نیز سایر دستگاههایی که در چارچوب قانون و منویات رهبری عمل کردهاند، تفاوت و نتایج عملکرد این دو نگاه یعنی رویکرد غربگرایانه و رویکرد انقلابی را کشف و لمس کرد.
در واقع هر کجا منویات و رهنمودهای راهبردی و دلسوزانه رهبری و اسناد بالادستی مبنای کار مسئولین قرار گرفته و به تعبیر خود ایشان به نیروهای درونزا اتکا شده، موفقیتهای به مراتب بیشتری کسب شده است و متقابلاً هر کجا اصول و ارزشهای اسلامی نادیده انگاشته شده و عملکردها به سوی فرهنگ و تفکر غربی (نئولیبرالی) گرایش پیدا کرده، ناکامیها افزایش و مشکلات بیشتری پدیدار شده است.
کلام آخر اینکه؛ با عنایت به اینکه خداوند متعال ظرفیتها و منابع متنوع و عظیمی را در این سرزمین به ودیعه نهاده است، لذا قطعاً با اعتماد به جوانان مؤمن، متعهد، متخصص و باانگیزه کشورمان «ما میتوانیم» با کمترین وابستگی به بیگانگان، بهترین و بیشترین دستاوردها را کسب نماییم، همچنانکه کشورهایی مانند ژاپن و چین با کمترین منابع و با اتکاء به مردم خود توانستند در صدر قدرتهای اقتصادی جهان قرار بگیرند.
توضیح؛ علاقهمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد علل موفقیت صنایع دفاعی و مجموعه نیروهای مسلح، یادداشت ارائه شده در همین سایت (سایت رهتوشه) تحت عنوان «تحریم و جنگ تحمیلی، تهدیدهایی که به فرصت تبدیل شدند یا راز موفقیت صنایع دفاعی کشور در چیست؟» را مطالعه نمایند.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۶/۱۰/۱۴۰۳
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com
مثل همیشه عالی و کاملاً صحیح
جناب آقا محمدی سلام؛
ممنون از حسن نظر شما.
موفق باشید
سلام و درود بر شما
اجرتون با آقا امیرالمومنین (ع)
جناب مهدوی سلام علیکم،
از لطف شما ممنونم.
موفق باشید
موفق باشید
و سپاس از مطالب شما
جناب حسنپور سلام علیکم،
از لطف شما ممنونم.
موفق باشید