آتشی که سرانجام دامن غرب را خواهد سوزاند!

     ادیان الهی از جمله اسلام؛ بر پایه صلح و دوستی و تسلیم شدن در برابر اراده الهی بنا شده اند و لذا تردیدی وجود ندارد که اطاعت از فرامین الهی با فرمانبرداری از ظالمین و مستکبرین در یک قالب و چارچوب نمی گنجد و شاید اصلی ترین تفاوت اسلام با دیگر ادیان تحریف شده و شیعه با سایر فِرق اسلامی و مهمترین دلیل تمرکز دشمنی استکبار با تشیع در همین موضوع یعنی توجه ویژه به این نکته نهفته باشد، اما همانگونه که اشاره شد، در هر حال همه مذاهب اسلامی به ویژه شیعه، دین منطق، عدالت و نوع دوستی شناخته شده اند.

     در کل اسلام و به طور خاص تشیع همواره با پرهیز از افراط و تفریط در برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی، بیش از سایر ادیان و مذاهبt حد اعتدال و خیر و صلاح جامعه را مورد توجه قرار داده و رعایت نموده است و درست به همین دلیل است که برخلاف فِرق نوظهور اسلامی ازجمله؛ وهابیون، سلفیون، القائده و سایر مذاهب مشابه و به رغم تمرکز تمام تلاشهای دشمن بر علیه آن، به مصداق آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» هرگز حاضر نمی شود تا برای رسیدن به مقاصد خود، انسانهای بیگناه را قربانی نماید.

     از همین رو فِرق افراطی و متعصب مورد اشاره را نمی توان در ردیف مذاهب اسلامی قرار داد، زیرا اکثر پیروان آنها، دشمنان مغرض و بعضا جاهل یا فریب خورده ای هستند که از سوی کشورهای عمدتا غربی برای اجرای عملیات تروریستی (مشابه آنچه در سوریه رخ داده است) و سایر اهداف و افکار پلید دشمن پرورش یافته و شکل گرفته اند و تلاش دارند تا با نام اسلام و به دست افراد به ظاهر مسلمانان، اسلام را دین جهالت، خشونت، دشمنی و عداوت معرفی نموده و پایه و بنیان این دین الهی بخصوص شیعه را از درون مورد هجمه قرار دهند.

     به همین دلیل حمایت و تجهیز گروه های افراطی و تندرو شبه اسلامی و همچنین پشتیبانی غیر منطقی غرب از برخی کشورهای اسلامی را نباید دفاع از آزادی اندیشه یا حتی حقوق بشر قلمداد نمود، چرا که همواره رفتارهای دوگانه و بلکه چندگانه غرب در مواجهه با جریانات فکری و سیاسی بین المللی از جمله؛ نحوه برخورد با حکومت و جریان مقاومت در سوریه و دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی و متقابلا حمایت همه جانبه از نظامهای دیکتاتوری کشورهایی مانند؛ عربستان و بحرین، نشان داده است که این رفتارها فقط در راستای تامین منافع و مصالح نظام سرمایه داری صورت می پذیرد.

     به عبارت دیگر دشمنان اسلام تلاش دارند تا از این طریق، ضمن دامن زدن به اختلافات شکلی و بعضا جزئی بین ادیان الهی و همچنین مذاهب اسلامی بویژه شیعه و سنی، از اتحاد و اتفاق آنان در برابر دشمنان واقعی بشریت جلوگیری نموده و در عین حال نظام سلطه را از خطر بیداری اسلامی و زوال و نابودی زود هنگام ناشی از تاثیرپذیری روزافزون افکار عمومی جهان از تفکر و اندیشه اسلامی، نجات دهند.

     اقدامات مذبوحانه استکبار در شرایطی صورت می گیرد که تجارب گذشته در رقابت بین اسلام و کفر و به روایت قرآن، سنتهای الهی اثبات نموده که در نهایت جریان فکری ظلم محکوم به شکست خواهد بود و لذا پیش بینی رویارویی جریان های افراطی و به ظاهر اسلامی دست پرورده غرب با پدید آورندگان این جریانات انحرافی (یعنی آمریکا و اروپا)، دور از انتظار نخواهد بود و لذا بی شک، پرورش و پشتیبانی گروه های تروریستی و مسلمان نماهای تندرو و افراطی از سوی غرب، کار ابلهانه ای است که قطعا در صورت کسب قدرت گروه های مذکور، عنان کنترل را از کف حامیان آنها خارج و سرانجام آتش این سیاست مذبوحانه دیر یا زود نه تنها مناطق مختلف جهان، بلکه دامن نظام سلطه را نیز در بر خواهد گرفت و قطعا در این کشکش خود غربی ها نیز از زیان این رویکرد در امان نخواهند ماند.

                                                                                                              احمدرضا هدایتی

                                                                                                           کارشناس ارشد مدیریت

                                                                                                                   ۳/۲/۹۲

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *