این شبهه که «چرا روحانبون کار نمیکنند» با شیطنت رسانههای معاند بهخصوص در سالهای اخیر هرازگاهی در فضای مجازی منتشر میشود، موضوعی است که مدتهاست ذهن برخی از افراد جامعه را به خود مشغول کرده است.
این شبهه در حدی است که برخیها هم در خوشبینانهترین حالت، بدون بیان هیچگونه استدلال قابل قبولی میگویند، آنها بدون این که کار کنند، فقط برای حرف زدن پول میگیرند.
اما اگر این شبهه کسب درآمد از طریق حرف زدن واقعیت دارد، چرا کسی در مورد متلاً معلمین مدارس و یا اساتید دانشگاه یا حتی کشیشهای مسیحی در کشورهای غربی چنین ادعایی را مطرح نمیکند؟
استدلال آنها چیست و چه تفاوتی بین یک معلم مدرسه یا استاد دانشگاه با یک روحانی که وظیفه تربیت عمومی را بر عهده میگیرد، وجود دارد که چنین شبههای را ایجاد میکنند؟
به عبارت دیگر آیا هیچ کدام از این افراد، از گذراندن آموزشهای تخصصی یا مطالعه و تحقیق برای انجام وظایفی که برای تعلیم و تربیت، دانش آموزان، دانشجویان و یا آحاد افراد جامعه برعهده دارند، مستثنی هستند؟
در پاسخ باید گفت روحانیون بزرگوار که وظیفه آموزش عمومی را بر عهده دارند، نه تنها از طی دورههای آموزشی و مطالعه و تحقیق مستثنی نیستند، بلکه باید برای انجام رسالتی که برعهده دارند، همانند یک معلم یا استاد دانشگاه آموزشهای لازم را به مدت طولانی طی نمایند و برای سخنرانی و هرگونه اظهار نظری، قبلا مطالعه داشته باشند تا بتواند پاسخگوی انبوه سوالات متفاوت و متنوع مراجعین باشند.
در واقع چون اساس کار آنها شرع و فقه و فقاهت است و اجتهاد و کارشناسی در دین و مراقبت از اعتقادات و اخلاقیات و شریعت در جامعه که کارکرد منحصر جامعه روحانیت است، به توجه و دقت زیادی نیاز دارد، لذا مستلزم دهها سال تلاش علمی و مجاهدت فکری طاقتفرساست.
البته کار روحانیون فقط به سخنرانی و تدریس و یا برگزاری کلاسهای آموزشی و بیان مسئله برای عموم مردم محدود نمیشود. بلکه بسیاری از آنها وظایف دیگری مثل مدیریت امور مساجد که معمولا یک مجموعه فرهنگی با خدمات مختلف و متنوع است را هم بر عهده دارند.
گاهی هم نقش ریش سفیدی و قضاوت و داوری بین افراد را بر عهده میگیرند و با گفتارشان اختلافات خانوادگی را حل و حتی منازعات محلی را پایان میدهند.
البته بسیاری از آنها مسئولیتهای عامالمنفعه دیگری را نیز متقبل میشوند، که رسیدگی به امور محرومین، سرکشی به خانوادههای شهدا و ایثارگران، ایجاد خیریههای محتلف، مشاورههای فرهنگی و اجتماعی و دهها اقدام دیگر از این جملهاند، که البته در مناسبتها و حوادث هم مسئولیتشان مضاعف میشود.
اما مهمتر از همه این که روحانیون و علما مسئولیت نماز جماعت و مسائل اعتقادی مردم را بر عهده میگیرند که اگر عمداً و حتی سهواُ اشتباهی در کارشان باشد، در آخرت هم مجازاتشان چندین برابر است.
البته برخی از آنها در کنار همه این مسئولیتها، برای تأمین معاش خود با حضور در محیط کسب و کار به فعالیتهای شخصی هم اشتغال دارند.
متأسفانه با این که روحانیون در انتخاب مشاغل قانونی هم با محدودیتهای عرفی، اخلاقی و اجتماعی مواجهند و نه میتوانند و نه میخواهند که وارد هر شغلی شوند، اما گاهی همین اقدام آنها (یعنی اشتغال شخصی) هم از سوی همان افراد مغرص و بعضاً ناآگاه مورد مناقشه قرار میگیرد.
یعنی در حالی که برخی معتقدند روحانیون نباید برای به قول آنها حرف زدن دستمزد بگیرند، متقابلاً برخی دیگر بر این باورند که علما و روحانیون نباید وارد محیط کسب و کار و فعالیتهای اقتصادی شوند و دنبال مادیات باشند.
البته همانگونه که اشاره شد در این مورد نیز خود آنها متعهد به رعایت برخی اصول و ارزشهایی هستندکه شاید در مورد دیگران رعایت آنها چندان ضرورتی نداشته باشد.
با این حال هیچکدام از متعرضین به این موضوع نمیگویند این قشر جامعه چگونه باید زندگی خود را اداره کنند، در حالی که حتی اگر شهریه اهدایی از همه علما و مجتهدین را هم دریافت کنند (که اکثرا چنین کاری نمیکنند) ، مجموع دریافتی آن حتی به یک میلیون تومان هم نمیرسد.
سوال آخر از کسانی که اینگونه شبهات را باور میکنند، این است که واقعا چند نفر روحانی را میشناسید که سطح زندگی آنها بالاتر از سطح متوسط جامعه باشد؟
آیا شایعات و یا حتی زندگی نامتعارف چند روحانی محدود که ممکن است به شکل کاملا مشروع، مثلاً از محل ارث پدری و امثال آن و خدای ناخواسته از راه نامشروع شکل گرفته باشد، میتواند مبنای قضاوت در مورد همه آنها قرار بگیرد؟
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۸/۶/۱۴۰۱
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com