چرا رفتار خودمان را نمی‌بینیم؟

     حتماً شما هم مطالب متعدد و متنوعی را در مورد انصاف و مروت کاسب‌های قدیمی شنیده‌اید و برایتان گفته‌اند که بسیاری از آنها نه‌تنها اهل مسجد و منبر بودند، بلکه برخی دروس حوزوی مثل مکاسب که مختص احکام کسب و کار اسلامی هست را هم در حوزه‌های علمیه می‌آموختند و همیشه با وضو سرکار خودشان حاضر می‌شدند..

     برخی از آنها مثل؛ شیخ محمد مقتدی کارندهی یا همان پیر پالان‌دوز، سید کریم محمودی مشهور به سید کریم کفاش یا سیدکریم پینه‌دوز، شیخ رجبعلی کفاش، حاج اسماعیل چلویی و یا شهید عبدالحسین کیانی معروف به جوانمرد قصاب، به طور ویژه اهل عرفان، کرامت و جوانمردی بودند.

     داستان آن قفل‌ساز و آن صابون‌فروش منصف و مؤمنی که با امام زمان (عج) هم‌صحبت بودند، جمله معروف حاج اسماعیل چلویی که روی دیوار مغازه‌اش تابلویی نصب کرده بود با این مضمون که «نسیه داده می‌شود حتی به شما»، یا بخشندگی شهید کیانی که همیشه کفه ترازویش به نفع مشتری بود و توجه ویژه این شهید بزرگوار به افراد و مشتریان بی‌بضاعت هرگز فراموش شدنی نیست. جالب است که بدانیم این افراد با تمام فضل و بخشش‌هایی که داشتند، کسب و کارشان همواره برکت داشت و هیچ‌گاه محتاج کسی نشده‌اند.

     حتی نقل است که در گذشته بازاریان همسایه و همراسته، یک کرسی کوچکی را بیرون مغازه می‌گذاشتند و اولین مشتری که می‌آمد به او جنس می‌فروختند و بلافاصله کرسی را به داخل مغازه می‌آورند (یعنی دشت نمودم)، مشتری دوم که می‌آمد و جنسی می‌خواست، حتی اگر خودشان آن جنسی را داشتند نگاه به بیرون می‌کردند که ببیند کدام‌ مغازه همکار هنوز کرسی‌اش بیرون است و دشت نکرده است آن وقت اشاره می‌کردند که برو آن دکان (که کرسی‌اش بیرون است) جنس دارد و از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد.

     اما ما را چه شده که الان نانوای ما به بهانه‌های مختلف از وزن و طول و عرض نان کم می‌کند، لبنیاتی ما روی ماست یک لایه دستمال کاغذی می‌گذارد و کمی روغن روی آن می‌ریزند تا به مشتری بگویند ماستش پرچرب است، قصاب ما طوری گوشت را به مشتری تحویل می‌دهد که چربی‌های آن در زیر بسته مخفی شود، مغازه‌دار ما  مربای غلیظ مخلوط با کمی عرقیات گیاهی را به جای عسل درجه یک به هموطنان قالب می‌کند و آن دیگری با آب کاه و اسید چیزی شبیه آبلیمو درست می‌کند و در بازار عرضه می‌کند، میوه‌فروش سیار به جای این‌که کفه ترازویشان به نفع مشتری باشد، ترازویشان را طوری تنظیم ‌می‌کند که همواره وزن بیشتری را نشان می‌دهد.

     کشاورز ما برنج مرغوب را با برنج نامرغوب مخلوط می‌کند و به جای برنج اعلا می‌فروشد، داخل جعبه میوه را از میوه نامرغوب پر می‌کند و روی آن را با میوه خوب تزئین می‌کند، محصول رشد یافته با انواع کود شیمیایی و آلوده به انواع سموم را به جای محصول ارگانیک به بازار عرضه‌ می‌کند، شکم گوسفندانش را قبل تحویل به مشتر با ترفندهای مختلف پر از آب می‌کنند تا وزن بیشتری داشته باشند.

       تولیدکنندگان مواد غذایی به شکل نامحسوس از وزن بسته مواد غذایی تولیدی خود می‌کاهند و یا به جای کسری مواد، باد به آنها تزریق می‌کنند و تولیدکننده‌‌گان قطعات، قطعات یدکی غیراستاندارد و خطرناک تولید می‌کنند و تعمیرکاران نیز بعضاً با آگاهی کامل این قطعات نامرغوب را به جای قطعه استاندارد در خودرو یا سایر لوازم تعمیراتی مردم به‌کار می‌برند و پول استاندارد آن را دریافت می‌کنند و جان هموطنانشان را به خطر می‌اندازند، تعمیرکاران دیگری از ناآگاهی فنی مردم سوءاستفاده می‌کنند و برای انجام یک کار ساده (در موضوعات مختلف) که گاهی به قطعه تعویضی هم نیاز ندارد، دستمزدهای کلان دریافت می‌کنند و یا برای دریافت پول بیشتر بدون این‌که نیاز باشد، قطعات آن را عوض می‌کنند و بعد همان قطعه را برای مشتری دیگری استفاده می‌کنند و پولش را می‌گیرند و آن دیگر فرصت‌طلب حرامخوار نیز روغن ماشین تقلبی درست می‌کنند و مردم را به دردسر می‌اندازند.

     دفاتر مشاور املاک (بنگاه‌ها) برای این که سهم بیشتری از خریدوفروش یا اجاره خانه‌ها ببرند، بدون هیچ دلیلی قیمت‌ها را بالا می‌برند و بنگاه‌های خرید و فروش وسایل نقلیه (خودروفرشان و موتورفروشان) با هزار ترفند، رنگ و لعاب وسایل نقلیه را ترمیم و معایب آن را به شکل موقت برطرف نموده و آن را به جای خودروی یک خانم دکتر که فقط فاصله خانه تا مطب را طی کرده به فروش می‌رسانند و گاهی حتی برای ملک یا وسیله سندسازی می‌کنند.

     پیمانکاران در ساخت‌وساز خانه‌ها از مصالح غیراستاندارد استفاده می‌کنند و هزار تقلب به‌کار می‌برند و بعضاً مهندسین ناظر نیز با آنها تبانی می‌کنند و کارمندان در کار اداری مرتکب رشوه‌خواری و رانتخواری و دیگر رفتارهای غیرقانونی و نامشروع می‌شوند و معلمین و اساتید در تربیت و آموزش فرزندان این مرزوبوم کم‌کاری می‌کنند و افراد پلید دیگری حتی به کار حرامی مثل مشروب فروشی مبادرت می‌کنند و در همان کار حرام هم به‌گونه‌ای تقلب می‌کنند که باعث مرگ دهها نفر شیطان‌صفت و فریب‌خورده دیگر مثل خودشان می‌شوند.

     این موارد تنها چند نمونه از صدها نمونه تخلفاتی است که برخی از اقشار و اصناف جامعه مرتکب می‌شوند و خواسته یا ناخواسته لقمه حرام به سر سفره خود می‌برند و رزق و روزی حلال را قربانی مطامعی می‌نمایند که فکر می‌کنند به سود آنهاست و با این‌حال انتظار دارند که درآمدشان برکت داشته باشد و اوضاع همواره بر وفق مراد باشد و در زندگی هیچ مشکلی نداشته باشند و اگر چنین نشود که معمولاً نمی‌شود، به زمین و زمان بدوبیراه می‌گویند و همه را مقصر قلمداد می‌کنند و خودشان را به جهالت می‌زنند و نقش‌ خود در بروز این ناهنجاری‌ها را به طور کامل فراموش می‌کنند.

     همان‌گونه که اشاره شد اگرچه تعداد این افراد معدود است، اما بدیهی که پیامد کار آنها بر روی سایر اصناف و اقشار جامعه تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود تا همه در یک رقابت احمقانه تلاش ‌کنند تا به زعم خودشان نفع بیشتری از این وضعیت آشفته نصیب خود نمایند، در حالی که نتایج آن چیزی جز خسران دنیوی و اُخروی و گرانی و افزایش بیش از پیش مشکلات نیست و این مفهوم بدان معناست که هم خود مرتکب گناه می‌شوند و هم دیگران را به دام گناه می‌کشانند.

     تأسف انسان هنگامی بیشتر می‌شود که برای توجیه کار خود هزار بهانه می‌آوریم و تخلفات برخی مسئولین و یا عمکرد ناصواب برخی افراد روحانی‌نما را دلیل بروز این نابسامانی‌ها جلوه می‌دهیم و هیچ‌گاه به این سوال پاسخ نمی‌دهیم که واقعاً چند نفر روحانی مرتکب چنین خطاهایی می‌شوند و اصولاً آیا افرادی در کسوت روحانیت وجود دارند که مرتکب چنین تخلفاتی بشوند و یا دیگران را به چنین رفتارهایی توصیه کنند؟

     در بین مسئولین که در واقع بخشی از پیکره همین جامعه یعنی خود ماها در موقعیت‌های خاص هستیم، واقعاً چند نفر دستشان کج است؟ و مهمتر این‌که آیا عملکرد و رفتار غلط تعداد معدود و محدودی از افراد جامعه و نه اصلاً اکثریت افراد جامعه می‌تواند مجوزی برای رفتار و عملکرد غلط ما باشد؟

     حال که دشمنان خارجی و مزدوران داخلی آنها شمشیر را علیه ملت ما از رو بسته و از هیچ نوع اقدام خصمانه اعم از جنگ، تهدید، تخریب، ترور و شبیخون فرهنگی دریغ نمی‌کنند، بهتر نیست نقش خودمان را هم در بروز ناهنجاری‌ها ببینیم و لاقل خودمان در حق خودمان ظلم نکنیم.

     توضیح؛ لطفاً برای مطالعه سایر مطالب مرتبط قبلی، واژه «خودمان» را در همین سایت (سایت ره توشه) جستجو نمایید

احمدرضا هدایتی

کارشناس ارشد مدیریت

۲۰/۹/۱۴۰۲

نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com  نشانی سایت: rahtooshe.com

شما همچنین می توانید ...

٪ پاسخ

  1. رضایی گفت:

    بسیار عالی

  2. منصور مجمدی گفت:

    احسنت…‌ هر چه هست داخلی‌ها و جاهل‌ها و ستون پنجمی‌هاست. درود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *