چند روز پیش سوار یک اتوبوس شهری شدم که راننده آن تعدادی پرچم آویز زینتی از کشورهای مختلف را روی شیشه جلو نصب کرده بود و اتفاقاً پرچم ایران بالاتر از بقیه نصب شده بود، اما اشکال کار اینجا بود که بقیه پرچمها متعلق به کشورهای استعمارگر اروپایی از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان بود.
نزدیک مقصد به راننده گفتم پرچمهای قشنگی نصب کردهای، اما میدانید همین انگلیس چه ظلمها و خیانتهایی را در حق ملت و مملکت ما مرتکب شده است، آیا میدانید انگلیسیها عامل اصلی تجزیه خاک ایران بودهاند و علاوه بر دخالتهای متعدد و مستمر در اداره امور کشور در جنگ جهانی اول با ایجاد قحطی مصنوعی بین ۷ تا ۱۰ میلیون ایرانی را به کام مرگ فرستادهاند؟
آیا میدانید در جریان دو جنگ اول و دوم جهانی بخش قابل توجهی از خاک ایران در اشغال همین کشورهای اروپایی بوده و در همان ایام و پس از آن حتی در دوران رژیم طاغوت خیانتها و جنایتهای متعددی در حق ایران مرتکب شدهاند و پس از انقلاب نیز با همکاری آمریکا بیشترین و شدیدترین فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی را به مردم و کشور ما وارد کرده و حتی کشوری مانند فرانسه خون آلوده به ایدز به ایران صادر کرده است؟
در کمال تعجب و با نهایت تأسف در پاسخ به توضیحات و مطالبی که مطرح کردم گفت؛ خوب به من چه ربطی دارد، هرچه باشد از مردم کشور همسایه که همه جای ایران هستند بهترند.
البته این اولین بار نبود که با چنین موضعگیریهایی از سوی برخی از هموطنان مواجه میشدم (اگر وضعیت فرهنگی کشور با همین روال جاری پیش برود، احتمالاً آخرین بار هم نخواهد بود)، اما بیشک این نگرش را باید ناشی از کمکاری مسئولین دستگاههای ذیربط در بخشها و سطوح مختلف دانست.
اگرچه در حال حاضر تعداد افرادی که اینگونه فکر میکنند چندان زیاد نیست و اکثر مردم ایران با حضور در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب اسلامی ثابت کردهاند که از بلوغ فکری و بصیرت و آگاهی خوبی در زمینه مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند، اما تداوم این وضعیت که متأسفانه با توطئه دشمنان در حال گسترش هم هست، واقعاً جای نگرانی دارد.
نکته قابل تأمل دیگر این است که کمکاری دستگاههای ذیربط نهتنها در مورد مردم خودمان مصداق دارد، بلکه برخلاف سایر کشورها که اقدامات برون مرزی آنها قبل از آن که نظامی باشد، بیشتر جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد و بعضاً همراه با پیوست اقتصادی برای فریب و تسلط بر دولتها و مردم کشورها است، اقدامات برون مرزی جمهوری اسلامی ایران فاقد پیوستهای لازم بهویژه پیوست فرهنگی برای تبیین و روشنگری مردم کشورهای همسو است (از حوادث سوریه میتوان به عنوان نمونه بارز کمکاری در این زمینه نام برد).
نباید فراموش کنیم، به همان مقدار و چه بسا بیش از آن مقدار که تربیت و حفظ نیروهای انقلاب در صحنه ضرورت دارد، تبیین و جذب افراد بیطرف و حتی مخالف (داخلی و خارجی) دارای اهمیت است.
بیان این نکات بدان معنا نیست که در این رابطه مطلقاً کاری صورت نگرفته است، بلکه صرفاً بیان این نکته است که واقعاً این موضوع مهم مورد غفلت واقع شده و به اندازه کافی و اصولی کار نشده و اگر کاری هم انجام شده عمدتاً به شکل خودجوش و سلیقهای بوده است.
با این توصیف این سوالات مطرح میشود که علت چیست و حال چه باید کرد و چگونه میتوانیم این تهدید را که هماکنون با توطئه نظام سلطه در ابعاد مختلف شدت گرفته برطرف نماییم؟
علل بروز این پدیده (ناهنجاریهای فرهنگی) چیست؟
در این باره صرفنظر از نقش بسیار مخرب و تأثیرگذار فضای مجازی و رسانههای بیگانه که با هدایت دشمنان در حال مسمومسازی و استحاله فکر و ذهن مردم ما هستند، میتوان علل مختلفی را برشمرد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- به نظر میرسد بسیاری از مسئولین هنوز به اهمیت موضوع پی نبرده و نمیدانند چه باید بکنند.
- ناکارآمدی، ناتوانی و خیانت برخی مدیران و مجریان مشکلات مربوط را تشدید نموده است.
- با اینکه آسیبشناسیهای متعدد صورت گرفته، اما معمولاً مورد استفاده قرار نمیگیرد.
- بیشتر دستگاهها بجای اقدام عملی، برای خود نقش راهبردی و سیاستگذاری قائل هستند.
- متولی مشخص، متخصص، کارآمد و باانگیزه برای انجام کارهای میدانی و عملیاتی وجود ندارد.
- بهرغم تعدد دستگاههای متولی، نقش و وظیفه آنها به درستی تعیین و مشخص نشده است.
- آموزش خود مجریان (کارکنان) که حائز اهمیت فراوان میباشد، مورد غفلت واقع شده است.
- منابع علمی و آموزشی مناسب و بهروز برای آموزش کارکنان و مجریان وجود ندارد.
- ساز و کار مناسب برای تعلیم و تربیت متولیان و مجریان (کادرسازی) پیشبینی نشده است.
- اکثر اقدامات در این رابطه به شکل پراکنده، جزیرهای و سلیقهای انجام شده است.
- برای مردمی کردن موضوع و ایجاد همافزایی در این زمینه کار جدی صورت نگرفته است.
- در عرصه فضای مجازی نیز اقدام قابل توجهی برای ایجاد همافزایی انجام نشده است.
- اقدامات صورت گرفته هدفمند، برنامهریزی شده، مستمر، منسجم و کافی نبوده است.
- از مجریان متعهد موجود هم به اندازه کافی پشتیبانی و حمایت (در ابعاد مختلف) نشده است.
- برای انجام کارها و اجرای برنامهها از ابزار و روشهای مناسب و جدید استفاه نشده است.
- برخی از دستگاهها برای انجام وظیفه همچنان اسیر روشهای منسوخ و قدیمی هستند.
- معمولاً اقدامات بدون استفاده از نظر کارشناسان ذیربط (در حوزههای مختلف) انجام شده است.
- اقدامات اکثر دستگاهها بهگونهای است که نمیتواند نظر همه مخاطبین را جلب نماید.
- بخش قابل توجهی از افراد جامعه با رسانهها و مجموعههای فرهنگی کشور ارتباط ندارند.
- برای جلب نظر مخاطب، از حداکثر امکانات موجود حداقل استفاده به عمل آمده است.
- از ظرفیت دستگاههای فرهنگی و آموزشی و نیروهای اثرگذار مانند سلبریتیها استفاده نشده است.
- سیستم کنترل و نظارت و تنبیه و تشویق در این زمینه بسیار ضعیف و غیرحرفهای عمل نموده است.
راهکار برونرفت از این مشکل کدام است؟
برخی از متولیان متعهد برای برون رفت از این مشکل با استفاده از همان ابزار و روشهای عمدتاً قدیمی، بر روشنگری و تبیین رخ به رخ (face to face) مستقیم با آحاد جامعه متمرکز شدهاند که اگرچه این روش اثرگذاری بیشتری دارد اما دامنه پوشش آن بسیار محدود است و نمیتواند همه جمعیت در طیفهای مختلف کشور را در بر بگیرد، بنابراین باید راهکارهای دیگر نظیر آنچه در ذیل آمده را نیز موردتوجه قرار داد.
- اگر قرار باشد اقدامات تبیینی موردنظر از اثربخشی لازم برخوردار باشد، در گام نخست باید بر ساماندهی و بهینهسازی روند فعالیت دستگاههای متولی نظام فرهنگی و تعلیم و تربیت متمرکز شد.
- در گام دوم باید سرفصلهای آموزشی و منابع علمی آموزشی را گردآوری و یا تدوین نمود و ابزار و روشهای نوین موردنیاز را شناسایی و مورداستفاده قرار داد.
- توجیه و آموزش مسئولین با استفاده از ظرفیت مدرسه حکمرانی و در قالب دورههای کوتاهمدت یکی از ضروریات اقدام در این زمینه بهشمار میرود.
- در گام بعد باید آموزش و تربیت کارکنان و مجریان دستگاههای ذیربط از جمله؛ کارکنان (معلمین و اساتید) وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان صدا و سیما و سایر دستگاههای ذیربط را بهطور جدی و اصولی در دستور کار قرار داد.
- ایجاد گروههای تخصصی برای کمک به برنامهریزی فنی متشکل از تخصصهای مختلف مانند؛ کارشناسان دینی، روانشناسی، جامعهشناسی، جنگ روانی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی و نظایر آن نیز جزء ضروریاتی است که نباید مورد غفلت واقع شود.
- برنامهریزی هدفمند، حسابشده، با زمانبندیهای متفاوت (کوتاهمدت، بلندمدت و میانمدت)، منسجم و مستمر نکته دیگری است که معمولاً به درستی انجام نمیشود و باید اصلاح شود.
- همچنین باید برای شناسایی و استفاده از ظرفیت فکری اساتید حرفهای موجود از جمله؛ آقای رحیمپور ازغدی، حجتالاسلام دکتر راجی، حجتالاسلام مسعود عالی، حجتالاسلام حامد کاشانی، دکتر عباسی برای تبیین و روشنگری گروههای موردنظر برنامهریزی نمود.
- کسب موفقیت و اخذ نتیجه فوری، بهموقع و فراگیر در این کار قبل از هر اقدامی مستلزم همراه ساختن کسانی است که نقش اساسی در تعلیم و تربیت نسل جوان و فرهنگسازی عمومی و یا انتقال مباحث فرهنگی و سیاسی در جامعه دارند.
بنابراین برای انجام یک کار گسترده و فراگیر در سطح کشور باید با برنامهریزی دقیق و تعلیم و تربیت اصولی، از ظرفیت افرادی که بیشترین تأثیرگذاری را دارند نظیر؛ علما و ائمه جمعه و جماعات، مداحان، شعرا، سخنرانان، اساتید و معلمین، بانوان (مادران) و همچنین سلبریتیها (اعم از ورزشکاران، هنرپیشهها و امثال آنها در هنرهای هفتگانه) و حتی اصنافی که ارتباط بیشتری با مردم دارند مانند؛ مشاوران در موضوعات مختلف، واردکنندگان و صادرکنندگان، راننده تاکسیها، آرایشگرها (مردانه و زنانه)، فروشندگان البسه و سایر موارد مشابه بیشترین بهره را برد.
- همچنین برای دستیابی به این هدف باید اقداماتی نظیر؛ شناسایی، تربیت و بهکارگیری روحانیون ترجیحاً جوان واجد شرایط برای مدارس (حداقل یک روحانی ثابت و مستقر برای امور تربیتی هر مدرسه)، راهاندازی مدرسه اصناف در استانها و حتی شهرستانها، برگزازی اردوهای سیاحتی و زیارتی با رویکر تبیینی و روشنگری، برگزاری نشستهای هماندیشی و پرسش و پاسخ، اردوهای آشنایی با دستاوردهای انقلاب و امتال آن برای افراد تأثیرگذار مورداشاره در دستور کار قرار بگیرد.
- ایجاد اندیشکدههای فرهنگی با دستور کار مشخص و تحت هدایت و کنترل دستگاههای ذیربط نیز میتواند در این زمینه مؤثر واقع شود.
- الگوپروری، الگوسازی، شناسایی و معرفی الگوها، اسطورهسازی واقعی (اعم از افراد دوران معاصر یا تاریخی و داخلی یا خارجی) هم اقدام دیگری است که باید به شکل اصولی و ترجیحاً با استفاده از ابزار هنر مورد توجه قرار گیرد.
- طراحان لباس و کسانی که کار نگارگری و نقاشی روی البسه را انجام میدهند نیز از جمله اصنافی هستند که کمتر به آنها پرداخته میشود، در حالی که نقش مهمی در ترویج و نهادینهسازی مباحث فرهنگی دارند و لذا باید در مورد آموزش آنها نیز تدابیر لازم اتخاذ شود.
- تعیین دقیق نقش و وظیفه و حدود اختیارات دستگاههای متولی عرصه تعلیم و تربیت و امور فرهنگی در بخشهای مختلف داخلی و خارجی (مانند نقش رسانه ملی در فرهنگسازی داخلی و خارجی یا نقش وزارت امور خارجه یا حتی بخش فرهنگی نیروی قدس سپاه) نیز حائز اهمیت فراوان است.
- برنامهریزی برای ایجاد همافزایی و کانالیزه کردن اقدامات فعالان در فضای مجازی و تولید محتوای فاخر و اثرگذار مبتنی بر اهداف موردنظر که تاکنون در حد شعار بوده نیز نباید فراموش شود.
- روند اصلاح و بهینهسازی سیستم کنترل و نظارت فرهنگی و استفاده بهینه از ابزار ترغیبی و تشویقی در این زمینه هم موضوعی است که همانند سایر عرصهها نیازمند بازنگری است.
- استفاده از همه ظرفیتهای فرهنگی و آموزشی نظیر؛ مراکز آموزشی، مراکز فرهنگی، رسانه ملی، فضای مجازی، تابلوهای تبلیغاتی، ظرفیت تبلیغاتی محیطهای عمومی مانند؛ ایستگاهها و پایانههای مسافربری، سالن انتظار مراکز درمانی، مونیتور داخل قطارها، هواپیماها، اتوبوسها و نظایر آن حداکثر استفاده را برد.
نکته قابل تأمل پایانی اینکه؛ نباید فراموش کنیم که متأسفانه در حال حاضر بخش عمده برنامههای رسانه ملی از کیفیت، جذابیت و کارآیی لازم برخوردار نیست، علاوه براین کسانی که باید این برنامهها را ببینند، از دیدن آنها امتناع میکنند، بنابراین استفاده از ظرفیت مراکز و امکانات مورداشاره که در هر حال در معرض دید عموم قرار دارد اجتنابناپذیر و بلکه ضروری است.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۴/۹/۱۴۰۳
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com
با سلام و احترام . تشکر از لطف و زحمات شما . مطالب حضرت عالی همواره مورد مداقه و بهره برداری قرار می گیرد.
جناب آقای دکتر حسینی بزرگوار سلام؛
از لطف شما ممنونم.
موفق باشید