بسمه تعالی
حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی – رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی ایران:
با عرض سلام و احترام و آرزوی توفیق روز افزون برای تمامی خدمتگزاران به اسلام و مسلمین بویژه حضرتعالی، با ذکر چند مطلب مزاحم اوقات شریفتان میشوم، اگرچه میدانم شاید فرصتی برای مطالعه این نوع نامهها که حتماً زیاد هم خدمتتان ارسال میگردد را ندارید و احتمالاً توسط افراد دیگر نیم نگاهی به آنها میشود.
به هر حال بنده بعنوان وظیفه این مطالب را خدمتتان ارسال میدارم و امیدوارم ضمن پذیرش عذرخواهی اینجانب، نامه را مطالعه بفرمایید.
احتمالاً مطالبی را که میخواهم خدمتتان عرض کنم، بارها شنیدهاید، لاکن اینجانب ضمن یادآوری مجدد این مطالب، پیشنهاداتی را نیز به زبان ساده و عامیانه خدمتتان عرض میکنم و امیدوارم این جسارت بنده را ببخشید.
جناب آقای هاشمی قبل از ذکر مطالب لازم است بعرض برسانم، هر چند حقیر هم گرفتار بسیاری از مشکلات که مردم درگیر آن هستند، میباشم، ولی به ولله همانند سایر هموطنان حاضرم تا آخرین قطره خونم و در سختتری شرایط در کنار انقلاب اسلامی باشم، اما این طرز فکر برای همه یکسان نیست.
مطمئن باشید، همه افراد جامعه اینطور فکر نمیکنند، افراد با توجه به سطح فرهنگ و افکار مختلف، به هرحال تحت تأثیر دشمنان انقلاب قرار میگیرند و حتی اگر تحت تأثیرهم قرار نگیرند، برخی از آنچه را که میبینند، قطعاً آنها را ناامید و نگران آینده خواهد کرد.
این چیزی است که بنده به عنوان یک فرد از اجتماع که هر روز بین مردم است، شاهد آن هستم، وقتی مردم پارتیبازی را در حد وسیعی (ازخُرده فروشی که سوزن خیاطی را با پارتیبازی میدهد تا سطح کارکنان و حتی رؤسای ادارات و کارخانجات) میبینند، حق هم دارند، این چیزی است که کاملاً علنی است، تا آنجا که معروف شده در این دوره هر کس می خواهد کارش پیش برود باید سه «پ» (پول، پارتی و پررویی) داشته باشد.
باور بفرمایید جای هیچ توجیه دیگری هم برای حزبالله باقی نمانده است، چرا که در زمان جنگ میتوانستیم مردم را توجیه کنیم که جنگ است، کشتیها را میزنند، محاصره اقتصادی هستیم و …. اما حالا چه؟
اگر مردم به حضور در صحنه ادامه بدهند و انشاءالله ادامه خواهند داد، این به امید فردای بهتر است. درست است که مردم زور را نمیپذیرند، اما زور با قدرت و قاطعیت فرق میکند، .مردم از دولت انتظار برخورد دارند.
چرا بقول معروف باید از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در بازار وجود داشته باشد، اما به قیمت خون پدرشان بفروشند و دولت هم هیچ عکسالعمل قاطعی در این مورد نداشته باشد؟ چرا پارتی بازی آنهم اینقدر علنی رواج یافته و دولت هیچ کاری نمیکند؟
چرا از وسایل بیتالمال اینقدر سوءاستفاده میشود و دولت اسلامی سکوت اختیار میکند و فقط در قالب شعار، آنهم گاه گاهی اعلام وجود میکند؟ چرا مسئولین بخاطر حفظ دولت با یک عده سرمایهدار و بازاری که آبروی بقیه بازاریها را هم بردهاند، مسامحه میکنند؟ درست است که اینها به دولت کمک میکنند، اما از کجا؟ از جیب همان مردمی که انقلاب کردند و تابحال انقلاب را نگه داشتند. آیا همه اقشار مردم، بخصوص قشر مستضعف در این عصر هم باید تا این حد در فشار و ناداری باشند؟
مطمئنا شما از وضع اجناس کوپنی(که همین مقدار هم جای امید بسیاری برای مستضعفین است) اطلاع چندانی ندارید و افراد دیگری اجناس مورد نیازتان را بری شما تهیه میکنند، (البته نمیگویم نباید اینطور باشد)، بلکه غرض این است که آیا شما میدانید همین اجناس هم بخصوص در شهرستاننها با کمبود مواجه است؟
آیا میدانید؛ در حال حاضر قیمت یخچال ۴۵ هزار تومان است؟ قیمت یک کیلو نخود به ۱۶۰ تومان رسیده است؟ آیا میدانید قیمت یک کیلو گوشت در شهرستانها ۲۲۰ تومان است؟ و نامرغوبترین برنج (خارجی) کیلویی ۶۰ تومان است؟ آیا میدانید اخیراً در برخورد نادرست با گرانفروشی، سیبزمینی اصلاً گیر نمیآید؟ حال خدا نیاورد روزی را که کسی کوپنهایش را گم کند.
آیا میدانید؛ سرمایهدار پست (برخی از سرمایهداران) در بازار تهران، جنس کشاورز زحمتکش را بطور امانی میخرد و اگر روز بعد وضع بازار خوب بود، پول آن را پرداخت میکند و در غیر اینصورت جنس را پس میدهد؟
آیا میدانید؛ در حالیکه دارو، خیرخواهانه برای سیلزدگان یا قحطیزدگان فلان کشور ارسال میشود، با اقدام فرصتطلبها در کشور خودمان داروهای اصلی و حیاتی فقط در بازار آزاد و به قیمت بسیار گران بدست میآید؟
آیا میدانید؛ دولت در قبال مقدار اندکی جنس تعاونی در حد بخور و نمیر که در اختیار خُرده فروشیها میگذارد، برای تمدید و تعویض جواز، هزینههای سنگینی ازآنها دریافت و مالیاتهای سنگین از آنها وصول میکند؟
آیا درست است در نظامی که سنگ مستضعفین را به سینه زده میشود، سرمایهِ سرمایهدار افزونتر و مستضعف در همان ناتوانی و استضعاف بماند؟
مطمئن باشید اگرچه مردم حاضرند خون خود را پای انقلاب بدهند، اما حاضر نیستند در فضای اسلامی شاهد مکیدن خون مستضعفین توسط یک عده زالوصفت سرمایهدار، یا یک عده از خدا بیخبر که با پارتی بازی تیشه به ریشه انقلاب میزنند، باشند، در واقع مردم انتظار برخورد جدی در حد عمل دارند، نه اینکه در حد شعار بماند.
مردم و خانواده شهدا انتظار دارند حداقل در اماکن دولتی یا وابسته به دولت ابلاغیه ورود بیحجاب ممنوع اجرا شود و یا لااقل از طریق مبارزه منفی، این کار با جدیت انجام شود.
آقای هاشمی بزرگوار؛ بخدا سوگند بنده بعنوان یک فرد دوستدار انقلاب و اسلام، هر روز شاهد درد دلهای زیادی از مردم همین جامعه و بخصوص خانواده شهدا هستم که من را نگران میکند.
جناب آقای هاشمی؛ بخدا سوگند مردم از ضعف دولت در برخورد با مشکلات و ناهنجاریها تا حد انزجار و انفجار ناراحت هستند، شما را بخدا تا دیر نشده و وضعیت بدتر نشده اقدامی بکنید.
اگر واقعاً نشود جلوی پارتیبازیها را گرفت و اگر در بازار جنس نباشد، مردم هم انتظاری ندارند، اما پارتیبازی در اماکن دولتی یا وابسته به دولت و یا وجود اجناس در بازار سیاه مردم را نسبت به مسئولین و نظام بدبین میکند.
مردم حتی بعضی از خانواده شهدا میگویند اگر مسئولین نمیتوانند امور کشور را کنترل کنند، کار را به دست کس دیگری بدهند، البته نمیخواهم شما را ناامید کنم، چرا که مردم شما و دیگر مسئولین رده بالا را دوست دارند و اشکال را از ردههای پایین میدانند.
آقای هاشمی؛ ببینید مردم چقدر از قاطعیت دولت در امر مواد مخدر خرسند و خوشحالند، آیا وقت آن نرسیده تا در مورد مسائلی مثل پارتیبازی، گرانفروشی و بدحجابی و فساد پنهان هم برخوردی با همین جدیت انجام شود؟ مطمئن باشید مردم بشدت منتظر همین اقدام هستند.
در هر حال سردمداران این افراد فعلاً تعداد محدودی از افراد جامعه هستند و برخورد و مبارزه با آنها، حمایت صددرصد مردم را بدنبال دارد.
باور بفرمایید در حال حاضر روزنههای شک و تردید نسبت به انقلاب اسلامی در حال پدیدار شدن است و این موضوعی است که حضرت آیتالله خامنهای نیز در سخنرانی اخیرشان به آن اشاره کردند و فرمودند: «در نظامی که مستضعفین به امیدها و آرزوهایشان دست نیابند، باید به آن نظام شک کرد.»
به هر حال مردم در کنار افکار سالم اسلامی نیاز به رفاهیات دارند، زیرا همانطور که میدانید، انسان ذاتاً رفاه طلب است و این چیزی نیست که به آسانی بتوان مردم را از آن نهی کرد، چرا که آنها انتظار دارند نظام جمهوری اسلامی همچنانکه در احادیث و روایات آمده، به فکر رفاه و حل مشکل مستضعفین جامعه باشد و دردی از دردهای آنها را بکاهد، نه اینکه با اخذ انواع و اقسام مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم که فشار عمده آن بر روی مستضعفین است، بر درد آنها بیفزاید.
آقای هاشمی؛ متأسفانه باید بگویم بعضی از سیاستهای دولت ناقص بنظر میرسد، که از نمونه این سیاستها، سیاستهای مبارزه با بازار ارز یا مهاجرت از روستاها به شهرها میباشد، برای نمونه در مورد اخیر، نهتنها هیچگونه اقدام جدی در این مورد (جلوگیری از مهاجرت) بعمل نیامد، بلکه بنده اخیراً در روزنامه خواندم که مجلس بیش از ۵۰ درصد بودجه احداث امکانات دولتی مثل؛ بیمارستان، دانشگاه، مراکز تحقیقاتی، فرودگاه و …. را به تهران اختصاص داده و ۴۰ درصد مابقی را به بقیه شهرهای کل کشور و این در حالی است که تأکید مسئولین بر عدم مهاجرت از روستا به شهر، بخصوص شهر تهران است.
به هر حال اینجانب ضمن عذرخواهی مجدد از این جسارت، چند پیشنهاد را خدمتتان عرض میکنم (البته چون نامه دستنویس بوده، پیشنهادات فاقد اولویتگذاری است).
- پیشنهاد میشود برای اینکه از احوال مردم به صورت مستقیم مطلع شوید، تعدادی از افراد امین را بطور غیرعلنی بین مردم بفرستید تا درددل واقعی آنها را بشنوند، تا بقول معروف «آنروی سکه را ببینید» و مشکلات را از نزدیک لمس کنید.
- مردم خواهان برخورد قاطع و جدی با گرانفروشان، واسطههای بیمورد، ارزفروشان، کوپنفروشان، رشوهگیران و کسانی که پارتیبازی میکنند، هستند. برخوردی در حد برخورد با قاچاقچیان مواد مخدر که البته لازم است این اِعمال قدرت برای ایجاد نظم، بشدت و سرعت انجام شود.
- خانواده معظم شهدا امیدوارند، ضمن ارائه تعریف بیحجابی و بدحجابی، حداقل به صورت مبارزه منفی، مثلاً با نصب اتیکت ورود بیحجاب و بدحجاب اکیداً ممنوع (حداقل در اماکن دولتی و وابسته به دولت)، این معضل حل شود.
- لازم است در جهت اجرای قوانین و مقررات اجتماعی مثل قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی با قاطعیت بیشتری عمل شود.
- با توجه به اینکه در حال حاضر در مراکز مختلفی کارهای تحقیقاتی انجام میشود، لاکن چون بعضاً بدون هماهنگی با یکدیگر میباشد، معمولاً طرحها با صرف هزینههای زیاد، بدون نتیجه و نیمهکاره و رها میشود. بعنوان نمونه تحقیقات نظامی در دستگاههای مختلف وحتی نیروهای مسلح و یا کارخانجات مختلف، بدون اطلاع از تجارب، میزان پیشرفت و در واقع بهشکل کار موازی با یکدیگر انجام میشود، لذا لازم است با ایجاد مراکز متمرکز تصمیمگیری امور تحقیقاتی و تمرکز مراکز تحقیقاتی در چند مکان مشخص و مناسب، از ظرفیتهای موجود بطور صحیح و با حداقل بودجه استفاده شود.
- در مقطع کنونی لازم است، کارهای تبلیغاتی اعم از برونمرزی و درونمرزی نیز، بصورت یک مجموعه متمرکز و با استفاده از متخصصین و در قالب یک برنامه دقیق، پیگیری و اجرا شود.
- یکی دیگر ازضعفهای موجود، عدم استفاده مناسب از توان و کارایی (ظرفیتهای) واقعی مراکز تولیدی، بویژه کارخانجات است که در این مورد هم از میزان توانایی آنها اطلاعی ندارند و باید فکری برای آن بشود.
- با توجه به اینکه یکی از شعائر (اهداف) جمهوری اسلامی پیشرفت کشاورزی است، لزوم رشد فرهنگ تعاونی و یکپارچه کردن زمینها برای استفاده مکانیزه از وسایل کشاورزی و لزوم بهسازی و استانداردسازی روستاها برای ایجاد رفاه بیشتر برای مردم روستاها و پیشبینی رشد آنها در آینده، بشدت ضروری میباشد.
- مناسب است هفتهای نیز به نام هفته کشاورزی نامگذاری شود و در این هفته با کمک مردم و استفاده از کلیه امکانات دولتی و نیروهای مسلح، به بهسازی روستاها پرداخته شود
- لازم است به سرعت در سیستم اداری که سراسر بروکراسی و بعضاً پارتیبازی است و متأسفانه برخی نهادهای انقلابی هم مانند آنها شدهاند، تحول و دگرگونی اساسی ایجاد شود. (آیا واقعاً بعد از انقلاب تغییری در سیستم اداری ایجاد شده است؟) البته در هر حال این دگرگونیها نیاز به یک برنامه دقیق حسابشده دارد تا موجب خسارت بعدی نگردد.
- به علت عدم کنترل صحیح، مشخص نیست تولیدات داخلی از جمله منسوجات، لوازم برقی و …. چگونه به بازار سیاه راه پیدا میکنند و بدست توزیعکنندگان واقعی نمیرسد، که باید پیگیری و کنترل لازم انجام شود.
آقای هاشمی عزیز، معروف است که؛ «مؤمن دوبار از یک سوراخ گزیده نمیشود.» اما ظاهراً این در مورد برخی مسئولین جمهوری اسلامی مطابقت ندارد.
راستی خدا توفیق داد و ما اخیراً از برخی جزایر ایرانی در خلیج فارس دیدن کردیم، در حالیکه دشمن قدار جمهوری اسلامی هر روز بر قدرت نظامی خود میافزاید، با کمال تعجب و تاسف، شاهد کمترین اقدام در جهت ایجاد تآسیسات دفاعی در این جزایر استراتژیک بودیم و با وجود اینکه بارها خود مسئولین احتمال حرکتهای نظامی دشمن در این مناطق را قریبالوقوع اعلام کردهاند، ولی با اینحال به احداث یک خاکریز و …. بسنده کردهاند و این مشکل نهتنها در جزایر، بلکه در سایر خطوط مرزی هم به چشم میخورد.
متأسفانه گاهی اقدام مسئولین محترم، مصداق «نوشدارو بعد از مرگ سهراب ااست»، البته سعی کردم خلاصه خلاصه بگویم، اما راستش واقعیات چیزی نیستند که در چند خط قابل طرح باشند.
توضیح: این نامه در تابستان سال ۶۹ تهیه و به ریاست جمهوری ارسال شده است.
احمدرضا هدایتی
تابستان سال ۱۳۶۹
باسلام.نامه به رفسنجانی راخواندم.ولی این سوال همیشه درذهن بنده بوده وهست که آیافقط رئیس جمهورودولتمقصراست.آیاحس نمیکنید.که حاکمیت کشورهم دراین مواردمسامحه می کندوبرخوردجدی وشجاعانه بادولتهاراندارد.باتوجه به اینکه حاکمیت نظام به طورکامل ازعمل کرددولتهااطلاع دارد.
آقا رضای عزیز سلام؛
پیشنهاد میکنم برای دریافت پاسخ خودتان، مقاله اینجانب تحت عنوان «چرا رهبری با فساد اداری برخورد نمیکنند؟» را در سایت ره توشه به نشانی https://rahtooshe.com/?p=4304 مطالعه بفرمایید.
موفق باشید
یاعلی