حکومت آمریکا از بدو پیدایش ابتدا چندین سال درگیر جنگهای داخلی بود و پس از ایجاد ثبات نسبی نیز تقریباً به نوعی در تمام جنگها و آتشافروزیهایی که در نقاط مختلف جهان رخ داده به شکل مستقیم و بعضاً غیرمستقیم نقش داشته است.
اما نکته مهم این است که به خاطر شرایط و موقعیت خاص جغرافیایی و تصویر مقتدرانه کاذبی که دولت آمریکا از حکومت خود در اذهان عمومی جهان ترسیم کرده بود، طی این سالها هرگز آتش جنگهای برونمرزی و بینالمللی به خاک این کشور کشیده نشد و لذا در سایه امنیتی که از آن برخوردار شده بود، منافع مختلفی را کسب نمود.
این امنیت کاذب هم توانسته بود به جذب سرمایه از خارج از کشور و هم جلب نظر نخبگان و دانشمندان سایر ممالک برای مهاجرت به این کشور ظاهراً امن موثر واقع شود و کار تا جایی پیش رفت که سایر کشورها حتی حاضر شدند سروری دلار آمریکایی را نیز پذیرفتند.
در بین تمام این جنگها، جنگ جهانی اول و بهخصوص جنگ جهانی دوم با توجه به شرایط خاصی که دنیا با آن مواجه بود، بیشترین منافع را برای آمریکاییها به ارمغان آورند، زیرا به رغم دخالت در جنگ و حتی با اینکه آمریکا با بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن، مرتکب بزرگترین جنایت جنگی تاریخ بشریت شد، اما نهتنها خاک کشورش درگیر جنگ نشد، بلکه به اصلیترین تأمینکننده تسلیحات، تجهیزات و مواد غذایی متفقین که در سایه یک جنگ خانمانسوز، بخش عمده زیرساختهای تولیدی خود و نیز بخش عمده ذخایر طلای خود را برای خرید از آمریکا از دست داده بودند، تبدیل شد.
در واقع از همین زمان بود که آمریکاییها افسار بردگی اروپا را که حالا بعضاً مقروض این کشور هم بودند و به تبع آن سایر کشورهای جهان را در دست گرفتند، اما کار به اینجا ختم نشد و همانگونه که اشاره شد، حدود ۴ سال بعد از جنگ جهانی دوم یعنی در سال ۱۹۴۴ میلادی، با توافق سیاستمداران ۴۴ کشور جبهه متفقین، دلار آمریکا با پشتوانه ذخایر طلایی که از قبل در اختیار داشت و حالا به برکت این دو جنگ، حدود دو سوم ذخایر طلای جهان را در خود جای داده بود، مبنای مبادلات جهانی قرار گرفت.
یعنی به خاطر استفاده از فرصت دو جنگ جهانی از یکسو ثروت هنگفتی نصیب آمریکا شد و همزمان بدون کمترین هزینهای داشمندان و نخبگان سایر کشورها را به خدمت گرفت و از سوی دیگر دلار به عنوان یک ارز بینالمللی و پشتوانه مالی برای کشورها، بر فرآیند مبادلات اقتصادی جهان سیطره یافت.
اما آقایی دلار دوام چندانی نداشت و شرارت و ماهیت جنگ طلبی آمریکا و درگیری شدن این کشور در جنگ ویتنام و همچنین تقاضا برای خرید اوراق قرضه خزانهداری و مبادله پول با طلا و سایر برنامههای داخلی آمریکا سبب شد تا آمریکا برای تأمین نیازهای مالی جنگ و اداره امور کشور، از ذخایر طلای خود استفاده و در نتیجه ارزش دلار در حد قابل ملاحظهای کاهش پیدا کند.
به همین دلیل در ۱۵ اوت ۱۹۷۱ به دستور ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا، این کشور قابلیت تبدیل دلار آمریکا به طلا را به شکل یکطرفه فسخ کرد و عملاً به نظام برتون وودز پایان داد و با چاپ و انتشار دلار بدون پشتوانه، کشورها را در یک عمل انجام شده قرار داد.
به این ترتیب کشورهای محتلف جهان که دلار آمریکا را با اتکا به ذخایر طلایی که در اختیار داشت، بهعنوان پشتوانه ارزی بینالمللی پذیرفته بودند و ذخایر زیادی از این ارز را در اختیار داشتند در شرایطی قرار گرفتند که به اصطلاح «نه راه پس داشتند و نه راه پیش»، چرا که با این حجم از دلار که ذخیره کرده بودند، نه میتوانستند از دارایی خود صرفنظر کنند و نه قادر بودند که ارز دیگری را جایگزین نمایند و تداوم کار چاپ دلار بدون پشتوانه توسط آمریکاییها، هرسال شرایط سختتری را به این کشورها تحمیل کرده است.
درست به همین دلیل یعنی چاپ حجم انبوهی از دلارهای بیپشتوانه توسط آمریکا و خرید (واردات) کالا و خدمات از این طریق است که هماکنون دولت یانکیها به بزرگترین ابربدهکار جهان تبدیل شده، چرا که در واقع تمام ثروتش متعلق به کشورهای مختلف جهان است و با ثروت دیگران به حیات ننگینش ادامه میدهد و این در حالی است به هیچ شکلی (نه طلا و نه کالا یا حتی خدمات) قدرت بازپرداخت این حجم از بدهی را ندارد.
با این حال آمریکاییها مطابق روال گذشته با رذالت و خباثت تمام همچنان در تلاشند تا با استفاده از شگردهایی مانند؛ آتشافروزی و ایجاد آشوب و جنگهای فرسایشی در نقاط مختلف جهان از جمله جنگ بین روسیه و اُکراین و یا تلاش برای شعلهور ساختن جنگ بین چین و تایوان و یا ایجاد آشوب و اغتشاش در ایران و سایر کشورها، اهداف پلید خود را محقق سازند.
در این راستا میتوان به اهدافی مانند؛ دور ساختن آتش جنگ احتمالی از خاک این کشور، تضعیف بیش از پیش همه کشورها حتی اروپا برای تداوم و گسترش سیطره بر دولتها و چپاول منابع آنها، تحتالشعاع قرار دادن افکار عمومی جهان و جلوگیری از تمرکز بر شرایط بحرانی آمریکا و در عینحال فروش تسلیحات، در اختیار گرفتن سهم تأمین انرژی اروپا و سایر کشورهای واردکننده برای تأمین کسری بودجه سالانه و امثال آن اشاره کرد.
در این رابطه به نظر میرسد حتی اروپاییها نیز خواسته یا ناخواسته در دام آمریکاییها گرفتار شده و بدون آنکه بدانند یا بتوانند، در تلاشند تا مانع از سقوط زودرس یکی از بزرگترین رقبا و بلکه بزرگترین دشمن خود شوند، در حالی که اگر قرار باشد جهان از شر نظام تکقطبی با محوریت آمریکا رهایی پیدا کند، نباید اجازه داد که یانکیها (آمریکاییها) از گزند جنایاتی که بهطور مکرر و مستمر علیه مردم جهان مرتکب میشوند در امان بمانند.
این همان نکتهای است که بسیاری از سیاستمداران و صاحبنظران بر آن تأکید نموده و معتقدند تنها راه نجات بشریت از شر توطئه غربیها و در رأس آن آمریکاییها، کشاندن دامنه جنگهای احتمالی تحمیلی لز سوی آنها به داخل خاک خود این کشورهاست.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۱۱/۶/۱۴۰۲
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com
جامعه نیاز به آگاهی و تبیین دارد.
درود بر شما.
جناب آقای ذبیحی سلام؛
درود بر شما.
موفق باشید