یکی از سوالاتی که این روزها توسط برخی از افراد ناآگاه و بعضاً مغرض در سطح جامعه مطرح میکنند و به شکل کاملاً هدفمند در فضای مجازی دست به دست میشود این سوال است که چرا مسئولین ما به جای استفاده از روشهای دیپلماسی صلحآمیز، دائماً در حال مجادله با سایر کشورها (به قول مغرضین در حال جنگطلبی و دشمنتراشی) و متقابلاً در پی تقویت و توسعه بخش دفاعی هستند.
همانطور که اشاره شد بخشی از این ابهامآفرینیها به شکل کاملاً برنامهریزی شده توسط بیگانگان و افراد و رسانههای وابسته به آنها مطرح میشود اما قطعاً بخشی از آن نیز ناشی از کماطلاعی و تحلیل نادرست افراد جامعه از رخدادهایی است که در گذشته به وقوع پیوسته و یا هماکنون در حال بروز و ظهور است.
در پاسخ به بخش اول سوال باید گفت که اولاً طرح این سوأل از اساس غلط است، زیرا ایران اسلامی با هیچ کشوری (به جز رژیم جعلی و اشغالگر قدس) دشمنی نداشته و ندارد و بررسی اسناد تاریخی نیز نشان میدهد که حداقل طی ۳۰۰ سال گذشته کشور ایران آغازگر هیچ جنگی نبوده است و تقریباً طی همین مدت و قبل از آن، رد پای مستقیم و غیرمستقیم سلطهگران شرقی و بهخصوس غربی در تمام جنگها، آتشافروزیها و آشوبهای رخ داده در نقاط مختلف جهان دیده میشود.
از دو جنگ جهانی با میلیونها کشته و زخمی و میلیاردها دلار خسارت مادی و غیرمادی که به کشورها مختلف از جمله ایران (بهرغم اعلام بیطرفی) تحمیل شد تا بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن و یا قتلعام هزاران نفر از مردم ویتنام در گذشته نهچندان دور تا تحریک صدام به جنگ با ایران و پشتیبانی همهجانبه از او در دهههای اخیر تا جنگ در بوسنی هرزگوین، افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و مشارکت در اشغال سرزمین فلسطین و خلاصه جنگ و آتشافروزی در جای جای پنج قاره، همگی حاصل شرارت و خوی استکباری و جنگطلبانه نظام سلطه، عمدتاً به سرکردگی کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس بوده است.
ثانیاً افرادی که این سوالات را مطرح میکنند، هیچگاه به این پرسش پاسخ نمیدهند که اگر ما جنگطلب هستیم، چرا در گذشته ارتش و مستشاران کشورهایی مانند؛ انگلیس، آمریکا، آلمان و حتی پرتغالیها به کشور ما لشکرکشی و سرزمین ما را اشغال و در نهایت باعث تجزیه آن شدهاند و چرا اکنون به جای آنکه ما در اطراف آمریکا و اروپا پایگاه نظامی ایجاد کنیم و به این مناطق لشکرکشی کنیم، آنها بدون دعوت از آن سوی دنیا به این منطقه آمده و در اطراف ما پایگاه زده و شرارت میکنند.
آیا ما تاکنون علیه آنها تهاجم نظامی داشته و در امور داخلی آنها دخالت کردهایم یا آنها چنین کردهاند؟ بنابراین باردیگر این سوال مطرح میشود که چرا این افراد بر این باورند که تداوم حضور و اقدامات نظامی و مداخلهجویانه غربیها در این منطقه به بهانه آنچه از آن بهعنوان تأمین منافع نام میبرند، حق مشروع و قانونی آنهاست، اما حضور ما در کشورهای همسایه که با هدف مبارزه با تروریسم و ایجاد امنیت برای مردم خودمان و سایر مسلمانان منطقه انجام شده و با دعوت رسمی دولتهای آنها صورت گرفته، جنگطلبی و مداخله در امور دیگران است.
البته داستان دخالتها، شرارتها و دشمنیهای قبلی غربیها با ما فقط به اقدامات نظامی محدود نمیشود و تمام امور اعم از؛ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مواردی مانند انتصاب مسئولین، تحقیر مردم و امثال آن را نیز در بر میگیرد و پس از انقلاب اسلامی نیز این خصومتها با انواع روشهای جدید اعم از؛ جنگ، ایجاد آشوب و اغتشاش، تحریم، تهدید، ترور، شبیخون فرهنگی و سایر روشها ادامه یافته است و متأسفانه این مشکلی است که سایر کشورها نیز از عوارض آن در امان نماندهاند.
اما در پاسخ به بخش دوم سوال یعنی چرا حکومت این همه پول صرف تقویت قوای نظامی خود میکند باید گفت که اولاً؛ بهرغم همه پیشرفتهای افتخارآفرین در بخش نظامی، بودجه دفاعی ما تقریباً از تمامی کشورهای منطقه از جمله؛ عربستان، امارات و ترکیه کمتر است و در برابر بودجه دفاعی کشوری مانند آمریکا بسیار ناچیز است و لذا آنچه باعث اقتدار و دستیابی به اهداف نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شده، قبل از هر چیز ناشی از قدرت ایمان و اراده و نیز حاصل کار جهادی و روحیه انقلابی است.
ثانیاً نهتنها شرایط کنونی سایر کشورها، بلکه مرور تاریخی کشور خودمان بیانگر این واقعیت است که در هر دورانی که قدرت نظامی کشور دچار آشفتگی و ضعف شده (مثل اواخر دوران صفوی و نیز دوران حکومت قاجار یا پهلویها) و یا حاکمان کشور گرفتار جنگ قدرت و مردم درگیر اختلافات قومی و مذهبی و امثال آن شده و اتحاد و انسجام آنها متزلزل گردیده است، دشمنان از فرصت استفاده کرده و به لشکرکشی و اشغال سرزمین و غارت ثروت ملی و دخالت در امور داخلی کشور ما مبادرت نمودهاند که البته همواره بیشترین لطمات این رفتارها متوجه مردم بوده است.
بررسی تاریخ معاصر نیز گویای آن است که هر کشوری که تسلیم سلطهگران شد و فریب وعده و وعیدهای مستکبران را خورد و امنیت خود را به آنها سپرد، نهتنها پیشرفتی در کارش ایجاد نشد، بلکه مانند؛ مصر، لیبی، سودان و عراق، دستخوش آشوب و بعضاً جنگ داخلی یا تهاجم بیگانگان گردید و زیرساختهایشان به شدت آسیب دید، منابعشان مورد چپاول غربیها قرار گرفت و یا شدت بیشتری از غافله پیشرفت عقب ماند.
حتی کشورهایی که مردم یا دولتهایشان برای وقوع انقلابهای رنگی به آمریکا و اروپا چراغ سبز نشان دادند نیز در نهایت چیزی جز وابستگی همهجانبه، دوقطبیسازی جامعه، تورم، گرانی و استحاله فرهنگی عایدشان نشد و تنها به بازاری برای مصرف کالاهای غربی تبدیل شدند.
شاید این سوال مطرح شود که پس چرا کشورهای حوزه خلیج فارس پیشرفت کردهاند، اما در این مورد نیز اولاً باید دید که منظور از پیشرفت کدام است و تعریف پیشرفت چیست، ثانیاً برای آگاهی از واقعیت پیشرفت آنها باید زیر پوسته به اصطلاح پیشرفت این کشورها و حواشی شهرها و نقاط دورافتاده آنها را جستجو کرد و ثالثاً باید علت همراهی غرب با آنها که همانا دوشیدن گاوهای شیرده است را مورد توجه قرار داد.
بنابراین اگر ایران اسلامی در سوریه و عراق حضور دارد و از محور مقاومت حمایت میکند، اگر همگام با پیشرفت در سایر بخشها، تقویت بنیه دفاعی خود را در دستور کار خود قرار داده و اگر بر ضرورت حفظ انسجام و وحدت مردم تأکید میکند، برای آن است که استقلالش حفظ شود و بتواند مقتدرانه در برابر تهدیدات دشمنان بایستد تا امنیت کشور حفظ شود، راه نفوذ دشمنان برای چپاول منابع کشور همچنان مسدود بماند و امکان تعالی جامعه و پیشرفت کشور در بخشهای مختلف فراهم شود تا نسلهای آینده به درستی در مورد ما قضاوت کنند و مردم و مسئولین عصر حاضر را به بیلیاقتی، ناکارآمدی و سستی متهم نکنند.
این نکته همان چیزی است که تحقق آن مستلزم اتحاد، انسجام، هوشیاری بیش از پیش و حضور فراگیر و به موقع مردم در صحنههای مختلف دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی است.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۷/۱۰/۱۴۰۲
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com