بیش از یک دهه است که رهبر معظم انقلاب به شکل کاملاً هوشمندانه و هدفمند هر سال با تعیین شعارهای اقتصادی در تلاش هستند تا اهمیت این موضوع یعنی ضرورت توجه به مباحث اقتصادی را به مردم و مسئولین گوشزد نمایند، اما درست زمانی که برای سرعت بخشیدن به روند حرکت به سوی قله، پررنگترین و پرشورترین شعار یعنی «جهش تولید با مشارکت مردم» به عنوان شعار سال مطرح شده است، برخی افراد در تلاشند تا با افزایش تعطیلات هفتگی، فرصت کار و تلاش را از مردم و مسئولین سلب نمایند.
بنابراین تفاوت چندانی ندارد که با عنایت به مطالبی که طی یکماه گذشته در رسانههای مختلف منتشر شده، عنوان این پیشنهاد را شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی یا برجام فرهنگی بگذاریم، هرچه که باشد نتیجهاش چیزی جز حرکت در مسیر همرنگ شدن با غرب و قرار گرفتن در دام نفوذیها برای به حاشیه راندن مسائل اساسی کشور و نیز تضعیف مهمترین مؤلفههای قدرت یعنی عرصه اقتصادی و ایضاً فرهنگی نیست.
طراحان و حامیان اصلی این لایحه که اتفاقاً گفته میشود در اقلیت هم هستند، در توجیه طرحشان میگویند میخواهیم از این طریق در تعاملات مالی و تجاری با دنیا هماهنگ شویم و در ثبت سفارشات و تبادلات اقتصادی و اتصال و هماهنگی با بازارهای جهانی تسهیل و به کم کردن هزینههای دولت کمک نماییم.
اما اولاً مشخص نیست منظورشان از دنیا کدام کشورها هستند؟ آیا مانند برجام منظورشان کشورهای غربی است که مبادلات تجاری ما با آنها به ۳ درصد هم نمیرسد و به خاطر تفاوت موقعیت مکانی، اختلاف ساعت کاری ما با آنها نیز در جایی مانند انگیس نزدیک ۴ ساعت و در رابطه با آمریکا حدود هشت و نیم ساعت و در مورد کشوری مانند کانادا ۱۱ ساعت و نیم است و در واقع بخواهیم یا نخواهیم عملاً امکان هیچگونه هماهنگی (هماهنگی ساعت کاری) با آنها وجود ندارد یا کشورهای مسلمان و غیرمسلمان در منطقه و در همسایگی خودمان است که بیشترین مراوده را با آنها داریم و تعطیلاتشان هم در اغلب موارد با ما هماهنگ است؟
ثانیاً آیا واقعاً هماهنگ شدن تعطیلات ما با آنها باعث افزایش مبادلات و تسهیل در گردش مالی میشود در حالی که در هر حال همین کشورها با اِعمال تحریمهای ظالمانه امکان تبادلات مالی را از ما سلب کردهاند؟ یا این طرح بهانهای برای دستیابی به اهداف دیگر است؟ ثالثاً چرا باید فرهنگ غربی بر فرهنگ اسلامی و ایرانی غلبه پیدا کند؟ چرا کاری نکنیم که آنها مجبور شوند خودشان را با ما هماهنگ کنند؟
در این رابطه رهبر معظم انقلاب چندین سال قبل مطالبی را با این مضمون بیان فرمودند که در عرصه علمی باید چنان قوی ظاهر شویم که ضمن سرعت بخشیدن به روند پیشرفت و افزایش قدرت بازدارندگی کشور، دیگران مجبور شوند برای استفاده از یافتههای علمی دانشمندان و نخبگان ما زبان فارسی را یاد بگیرند تا از این طریق زبان فارسی نیز به یک زبان بینالمللی تبدیل شود.
در واقع شعارهای سالانه منتخب رهبری نیز دقیقاً ناظر بر همین راهبرد است، یعنی باید به قدری در عرصه تولید و تجارت قوی شویم که دیگران مجبور شوند خودشان را با ما هماهنگ کنند، حال بار دیگر این سوال مطرح است، که چرا برخی افراد، تحقق این آرمانها را ناممکن تلقی نموده و همچنان با خودتحقیری و یا شاید مغرضانه تلاش میکنند تا تمام نمادها، نشانهها و انگیزهها برای پیشرفت کشور را محو و نابود نمایند؟
نکته دیگر اینکه با توجه به پیچیدگیهای تجارت بینالمللی امروز دیگر کسی نمیتواند مدعی شود که در یک روز میتواند تمام مراحل یک کار تجاری خارجی اعم از؛ ثبت سفارش، پرداخت پول، دریافت کالا یا خدمات، بارگیری و انتقال کالا و یا سایر اقدامات مربوط به آن را به شکل همزمان در یک روز انجام دهد و اگر پنجشنبه تعطیل باشد این امکان از او سلب می شود، بنابراین استدلال مذکور از این جهت نیز غیرقابل دفاع نیست، ضمن این که اصولاً با وجود فناوریهای روز که به راحتی امکان طی فرآیند تبادلات تجاری در هر زمان و مکان را فراهم نموده است، هماهنگی تعطیلات نمیتواند محلی از اِعراب داشته باشد؟
میگویند علما مخالفتی با این موضوع ندارند، اما اولاً با چه ترفندی نظر آنها جلب شده و اصلاً چند نفر از علما موافق اجرای این طرح هستند؟ ثانیاً مسئله تعطیلی ایام هفته نه تنها جزء محرمات و واجبات نیست که نیاز به استفتاء و استعلام از علما داشته باشد، بلکه حتی اگر جنبه استحباب آن مورد توجه قرار گیرد، زیارت قبور ائمه (ع) و رفتن به مزار اموات در بعدازظهر و غروب پنجشنبه مستحب است و لذا اگر قرار باشد تعطیلی جدیدی در نظر گرفته شود، باید این نکته که با اصول و ارزشهای اسلامی و فرهنگ مردم ایران تطبیق بیشتری دارد، در اولویت قرار گیرد.
علاوه براین در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز روز جمعه به عنوان تعطیلی پایان هفته تعیین شده و در کنار آن تعطیلی نصف روزه پنجشنبه به شکل غیررسمی به یک هنجار پذیرفته شده تبدیل شده و برای مردم جنبه ارزشی و معنوی پیدا کرده و مبنای برنامهریزی برای برگزاری بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و بهخصوص مذهبی و همچنین قرارهای خانوادگی برای صله رحم قرار گرفته است و لذا زیست عمومی نمیپذیرد که روز پنجشنبه تعطیل باشد و لذا تغییر آن سخت و حداقل در کوتاهمدت ناممکن است.
برخی از دیگر موافقان طرح نیز اظهار نمودهاند که اگر پنجشنبه تعطیل شود فقط سه روز کاری مشترک با آنها (بقیه کشورها بهویژه غربیها) داریم، اولًا چه کسی از این بزرگواران خواسته که تعطیلات هفتگی را به دو روز افزایش بدهند؟ ثانیاً همانطور که از فهوای این استدلال استنباط میشود، تعطیلی پایان هفته در کشورهای مختلف دنیا متفاوت است، چرا که هیچ کشوری چهار روز در هفته تعطیلی ندارد و تعطیلی روز جمعه هم در اکثر کشورها تعطیلی غالب است، بنابراین این پرسش مطرح میشود که آیا این مسئله فقط برای ایران مشکل ایجاد کرده و مثلاً در مراودات چین و ژاپن با آمریکا تأثیری نداشته که پیگیر رفع آن شوند؟
استفاده بهینه از ظرفیت گمرکات و بنادر بهانه دیگر موافقان این لایحه است و این در حالی است که گمرک و بنادر تقریباً در تمامی کشورهای دنیا از جمله در جمهوری اسلامی ایران در تمام ایام هفته باز است و بارگیری و تخلیه بار از بنادر در هیچکجا تعطیلی ندارد.
کلام آخر اینکه در پاسخ به این موضوع که میگویند؛ این طرح برای کمک به دولت کاهش مصرف انرژی، رفاه و بهبود معیشت مردم، تقویت ارتباط اعضای خانوادهها با یکدیگر و ادعاهای مشابه آن است، باید پرسید که چرا طراحان محترم و حامیان آنها طی ۴۵ سال گذشته چنین مطالبهای نداشتهاند و دقیقاً در سال «جهش تولید با مشارکت مردم» به فکر کمک به دولت و رفاه و آسایش مردم افتادهاند؟ و در نهایت یکبار دیگر این سوال را مطرح نمود که این طرح قرار است چه مشکلی از مشکلات ملت و مملکت را حل نماید؟ آیا واقعاً مسائل اساسیتری برای ارائه به مجلس وجود نداشت؟ و چرا مجلس محترم هرازگاهی با این جدیت خود را درگیر از این دست مسائل حاشیهای میکند؟
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۹/۲/۱۴۰۳
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com