الگو بودن را تمرین کنیم (نقش الگو سازی و الگو پروری در اصلاح سبک زندگی)

     احتمالا شما هم تابحال ندیده یا نشنیده اید که عکس و تصویر دانشمندان، هنرمندان و قهرمانان و سایر نخبگان و حتی اسطوره های تاریخی ایران بر روی لباس و سایر ملزومات مردم کشورهای غربی نقش بسته باشد،  اما آیا تا بحال از خود پرسیده اید که چرا علی رغم بی توجهی غربی ها به این موضوع، برخی از ما ساده لوحانه و بطور کاملا رایگان و بی هیچ جیره و مواجبی، حاضر می شویم شان و منزلت خود را در حد تابلوهای سیار تبلیغاتی برای معرفی هنرپیشگان فاسد، ورزشکاران معلوم الحال، سیستم ماشینی و شعائر غیر اخلاقی بیگانگان تنزل دهیم؟

     تردیدی نیست که این نگاه شامل همه مردم و شخصیتهای علمی و فرهنگی غربی و شرقی نمی شود و انسانهای قابل احترام فراوانی را نیز می توان در دیگر کشورها حتی در آمریکا جستجو نمود، اما تا چه زمان باید نخبگان و شخصیتهای برجسته علمی، ادبی، دینی، هنری، ورزشی و تاریخی یا شعائر و نمادهای ایرانی اسلامی در گمنامی و مهجوریت به سر ببرند؟ آیا سرقت نام و عنوان دانشمندان و سایر افتخارات فرهنگی و تاریخی سرزمین کهن ایران، که در سالهای اخیر توسط سایر کشورها رایج شده، نتیجه کم لطفی و بی توجهی ما به داشته های غنی و ارزشمند این سرزمین نیست؟

      چه عاملی باعث شده که فرهنگ غنی و کهن ایرانی اسلامی که سرشار از شعائر ارزشی و نمادهای هنری و دانشمندان و شعرا و نویسندگان مختلف و هزاران اسوه ایثار و شهادت است، نزد دست اندرکاران بخش  فرهنگی و هنری ما رنگ باخته و به فراموشی سپرده شود و طراح و تولید کننده یا خریدار و مصرف کننده ایرانی، هنر و سرمایه مادی و معنوی خود را در خدمت چهره پردازی شخصیتهای دروغین و معرفی و ترویج فرهنگ فاسد غرب قرار دهد؟ برای جابجایی این معادله و جایگزینی عزت نفس و غیرت و خودباوری به جای، خودکم بینی و غفلت، از کی و کجا باید شروع کرد؟ آیا وقت آن نرسیده تا با عمل واقعی به ارزشهای برتر ایرانی و اسلامی، بجای آنکه دیگران الگوی ما باشند، خود به الگویی برای دیگران تبدیل شویم؟

     به یاد داشته باشیم که تقلید کردن فی نفسه امری مذموم و ناپسند نیست، اما اولا تقلید در هر مورد و هر موضوعی جایز نیست و ثانیا فراگیر شدن تقلید کورکورانه، می تواند منجر به نابودی ارزشهای اصیل ایرانی اسلامی و حتی حذف هویت ملی گردیده و در نهایت بهای سنگینی را به فرهنگ غنی و دیرین کشور تحمیل نماید. بنابراین برای رسیدن به این هدف یعنی الگو سازی و الگو پروری باید قلبا و عملا بپذیریم که ما در این عرصه نیز همچون سایر عرصه ها می توانیم، الگوی دیگران باشیم، مشروط بر اینکه بیش از پیش به ارزشهای دینی و اجتماعی خود احترام بگذاریم و توانمندیهای خویش را باور کرده و به جای الگو پذیری محض، برای الگو شدن تمرین کنیم.

احمد رضا هدایتی

/۴/۱۳۹۱

شما همچنین می توانید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *