میگویند، چون شما با آمریکا دشمنی میکنید، آمریکا هم با شما سَرِ جنگ دارد، اما در پاسخ به این شبهه ابتدا باید صورت مسئله اصلاح شود، چرا که با طرح چند سوال میتوان اثبات کرد که آغازگر همه دشمنی نهتنها با ایران، بلکه با همه کشورهای جهان، آنها بوده و هستند.
سوال اول این است که در ۳۰۰ سال گذشته ایران آغازگر کدام تهدید نظامی یا حتی غیرنظامی علیه آمریکا یا هر کشور دیگری بوده و متقابلأ آمریکا در کدام جنگ، آشوب، اغتشاش و بحرانهایی که در همین مدت در نقاط مختلف جهان از جمله در ایران رخ داده، بی نقش بوده است؟
سوال دیگر این که آیا ما از این سوی دنیا به کشورهای اطراف آمریکا لشکرکشی کردهایم یا این آمریکا است که بدون دعوت کشورهای هدف به منطقه ما لشکرکشی کرده و اطراف ما پایگاه نظامی ایجاد کرده است و به عبارت بهتر کدام بخش از نیروهای مسلح ما تاکنون به خاک آمریکا تجاوز کرده یا حتی در اطراف مرزهای آن مستقر شده و رجزخوانی کرده است، که ما را متهم به دشمنی می کنند؟
ما پایگاهها و مراکز نیروهای مسلح و تأسیسات و تجهیزات غیرنظامی و حتی هواپیمای مسافربری آمریکا در خارج و داخل مرزهای این کشور را بی هیچ دلیل موجهی هدف قرار دادهایم یا آنها چنین کردهاند؟
مگر محور دخالتها و شرارتهای رخ داده در جهان و تحمیل جنگ و آشوب و اغتشاش یا تحریم، تخریب، ترور و تهاجم فرهنگی به ایران، آمریکا نیست، پس چرا ما را دشمن بشریت معرفی میکنند و چرا برخی افراد به راحتی این اتهامات را میپذیرند؟
اصلأ مگر آمریکاییها مدعی در اختیار داشتن قدرتمندترین اقتصاد و ارتش دنیا نیستند، پس چطور میتوانند ایران را تهدیدی برای منافع خود بدانند؟
مگر نبض اقتصاد جهان، اهرم کنترل سازمانهای بین المللی، افسار حکومت کشورها و فرمان هدایت بزرگترین و بیشترین رسانههای دنیا در دست آمریکا نیست، پس چطور ایران میتوانسته با آمریکا دشمنی کرده باشد یا تهدیدی برای این کشور محسوب شود؟
صرفنظر از مسائل نظامی، تا به حال چند شرکت یا فرد آمریکایی به خاطر تحریم و تهدید و سایر اقدامات قهرآمیز ایران متضرر شده یا آسیب دیده اند، که حالا ایران را عامل تهدید منافع خود اعلام می کنند؟
پرسش دیگر اینکه از گذشته دور (از زمان ورود آمریکا به ایران و آغاز دخالتها با برنامهریزی و هدایت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با همکاری انگلیس ملعون اجرا شد) تاکنون ایران چند بار در امور داخلی آمریکا دخالت کرده که حالا اسباب نگرانی آنها را فراهم کرده باشد؟
چرا میگویند؛ نقطه آغاز رفتار تهاجمی آمریکا بعد از انقلاب اسلامی از زمان اشغال سفارت آمریکا شکل گرفته در حالیکه اولاً؛ این رخداد یک اقدام کاملاً خودجوش مردمی و دانشجویی بوده است، ثانیاً سولیوان سفیر وقت آمریکا در ایران در سال ۶۷ و ژنرال هایزر فرستاده نظامی آنها به ایران در آن ایام، صراحتاً در خاطرات و اظهارات خود اعتراف میکنند که از زمان آغاز انقلاب و حتی تا مدتی پس از آن، مأموریت داشتند که بر خلاف خواسته مردم ایران، با ایجاد انحراف در مسیر انقلاب، رژیم طاغوت را حفظ نمایند و ثالثاً اسناد و مدارک کشف شده در سفارت نیز خیانتها و دخالتهای آمریکا در امور ایران را اثبات نموده است.
مگر آنها مدعی دموکراسی، آزادی بیان و دفاع از حقوق بشر نیستند، پس چرا امکان تحقق خواستههای مردم جهان و انتخاب منافع و مصالح ملتها و نیز امکان استفاده از منابع ملی را از آنها سلب نمودهاند و به بیان دیگر چرا مانع از آن میشوند که مردم جهان بنا بر تشخیص خودشان مصالح خویش را انتخاب کنند.
نگران چه چیزی هستند که اجازه نمیدهند تا دیگران با اندک امکاناتی که دارند، در برابر غولهای رسانهای که آنها در اختیار دارند بایستند و حرفشان را به گوش جهانیان برسانند؟
این سوال هم از طرفداران رابطه بیقید و شرط با آمریکا مطرح است، چند کشور را می شناسید که آمریکا بر آنها تسلط یافته باشد و پیشرفت علمی و اقتصادی و زیرساختی را برای آنها به ارمغان آورده باشد؟
کلام آخر این که؛ کدام انسان عاقلی حاضر است، تمام امکانات دفاعی و یا مزیتهای برتریسازی که متضمن حفظ جان و مال اوست را تسلیم دشمن قداری کند که مانند سگ هار به جان ملتهای جهان افتاده است؟
چه تضمینی وجود دارد که اگر ما کاملأ تسلیم خواسته های نامشروع و ظالمانه آنها بشویم، بتوانیم از امکانات و دارائی هایمان آنطور که مایلیم بهره ببریم و اصلأ چه تضمینی وجود دارد که خاک کشورمان و جان ملتمان از گزند اقدامات خصمانه این حیوان درنده در امان باشد و سرنوشتی مانند عراق و لیبی و …. پیدا نکنیم.
مدرنسازی با توسعه و پیشرفت متفاوت است:
یادمان باشد که مدرن سازی کشورهایی که گاو شیرده هستند و تجهیز آنها به امکانات نسبتأ جدید، با انتقال علم و تکنولوژی و همچنین با رشد و پبشرفت همه جانبه که برخی از کشورها با اتکا به توان خود کسب کردهاند کاملأ متفاوت است.
۱- آنچه در کشورهایی مانند عربستان و امارات رخ داده، مصداق مدرنسازی برخی از زیرساختهای شهری و تعدادی پروژه صنعتی است که در قبال پرداخت میلیاردها دلار رشوه و هزینه از بیتالمال، تماماً توسط شرکتهای آمریکایی و اروپایی صورت گرفته است.
۲- اگرچه برخی از صاحبنظران، واژه «توسعه» را گذر از مرحله سنت به تجدد و مدرنیته و عمدتاً در چارچوب مفاهیم اقتصادی تعریف میکنند، اما «توسعه» و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «پیشرفت» دارای مفهوم به مراتب گستردهتری است.
۳- پیشرفت هنگامی محقق میشود که کشورها خودشان تولیدکننده علم و دانش و تکنولوژی در ابعاد و عرصههای مختلف مادی و معنوی باشند و در تعامل با دیگران بتوانند یافتههای علمی و فنی خود را به ثروت تبدیل نمایند، بنابراین با وارد کردن ابزار و امکانات جدید و حتی با فرض خریدن برخی از مولفههای تکنولوژی (دانش فنی) از طریق سایر کشورها، لزوماً نمیتوان کشور واردکننده را پیشرفته و یا حتی در حال توسعه تلقی کرد.
۴- قطعاً اگر کشورهایی مانند؛ کشورهای اروپایی و یا ژاپن و چین اکنون در ردیف کشورهای پیشرفته قرار دارند و اگر کشورهایی مانند؛ کره، هند و حتی مالزی و سنگاپور در برخی عرصههای اقتصادی موفق عمل کردهاند، حاصل و نتیجه اتکا به کار دانشمندان و نخبگان و متخصصین خودشان است، نه لطف و انسانیت سردمداران کشوری مانند آمریکا که فقط منافع خودش را میبینند.
۵- در واقع شاید آمریکاییها با به کار بردن هزاران ترفند، موفق به جذب دانشمندان و نخبگان سایر کشورها شده و از ظرفیت فکری و ذهنی آنها در جهت تأمین منافع خود بهره برده باشند، اما بیشک خیرشان به دیگران نرسیده است، مگر این که در چارچوب شرایطی که برای مشتریان خود تعریف میکنند، منفعت مادی کلانی نصیبشان شده باشد.
۶- بنابراین اگر کشورهای دیگر توانستهاند به چنین موقعیتهایی دست پیدا کنند، حتماً ما هم با توکل به خدا و با اتکاء به تمدن ۷ هزارساله و پیشینه فرهنگی کشورمان در تولید علم و دانش و با عنایت به ظرفیتها و توانمندیهای مختلف مادی و معنوی فراوانی که در اختیار داریم، میتوانیم دستاوردهای به مراتب بهتری را کسب نماییم و در قله پیشرفت مادی و معنوی بایستیم.
۷- به عبارت دیگر اگر طی چندین سال گذشته نیز به جای امید به معجزه از سوی آمریکا و رفع مشکل از طریق برجام، میخواستیم و اراده میکردیم و تمام توان خود را بر اجرای طرحهای راهبردی و بزرگی مانند؛ نهضت علمی و اقتصاد مقاومتی متمرکز مینمودیم، اکنون شاهد مشکلات موجود نبودیم و البته هنوز هم میتوانیم چنین عمل نماییم.
۸- یادمان باشد؛ همانگونه که در یادداشت قبل اشاره شد، نهایت عمل ما در برابر اقدامات ظالمانه آمریکا، بیان چند شعار ضدآمریکایی و شلیک آزمایشی چند موشک (با هدف بازدارندگی در برابر اقدامات آنها) در داخل خاک خودمان و یا پاسخ نظامی به تجاوزات علنی آمریکاییها به حریم کشورمان بوده است، در حالی که اولاً آمریکاییها آغازگر تمامی اقدامات ضدایرانی بوده و هستند و ثانیاً دهها و بلکه صدها اقدام عملی و تحریکآمیز نظامی و غیرنظامی علیه ما انجام دادهاند.
با این توصیف اصل صورت مسئله غلط است، زیرا این ما نیستیم که با آنها سر جنگ داریم، بلکه این آنها هستند که دائما مترصد ایجاد آشوب و اغتشاش و جنگافروزی در سایر کشورها و دخالت در امور دولتها هستند.
کلام آخر این که؛ به قول معروف مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود، بنابراین نباید سرنوشت حکام مخلوع کشورهایی مانند؛ مصر، عراق، لیبی، افغانستان و سایر کشورهای مشابه پس از تسلیم شدن در برابر آمریکا را فراموش کنیم و وضعیت اسفبار کنونی آنها را مورد غفلت قرار دهیم، چرا که سکوت مطلق در برابر عربدهکشیهای دشمن و تسلیم شدن در برابر وی، به جز ذلت و خواری و بردگی، نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت.
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۴/۴/۱۴۰۰
نشانی الکترونیکی: ARH110@yahoo.com نشانی سایت: rahtooshe.com